حقیقت تسبیح و تقدیس 1403/5/15
حقیقت تسبیح و تقدیس
از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدای سبحان بی عیب و نقص است؛ بنابراین، بر بندگان است تا به تسبیح و تقدیس و تنزیه خدا بپردازند و او را منزه و پاک از هر گونه عیب و نقصی بدانند.تنزیه از «نزه» به معنای دوری از مکان و غیر از آن است، و تنزیه به معنای دور داشتن شخص از زشتی است و در مورد خدا به معنای دور داشتن خدا از هر گونه توصیف مشرکانه، تشبیه، نواقص و عیوب است که در حق خدا روا نیست.خدا به پیامبران وحی کرد تا به تسبیح خدا بپردازند، چنان که زکریا نیز مامور می شود تا مردمش را به تسبیح خدا فراخواند. این تسبیح در کنار تشبیه و تحمید موجب می شود تا ضمن امکان شناخت خدا با صفات هر گونه عیب و نقصی اگر در ذهن و قلب باشد از خدا تنزیه و دور داشته شود؛
انسان آفریده ای است که ضمن تحمید و تهلیل خدا، به تسبیح و تقدیس و تنزیه می پردازد، در حالی که فرشتگان تنها به تقدیس و تسبیح می پردازند و توانایی تحمید و تهلیل در کنار تسبیح و تقدیس را ندارند.همه انسان ها در سطحی از ادراک و فهم قرار ندارند تا خدا را چنان که هست توصیف کنند، از همین روست که خدا تنها معصومان را لایق این می داند تا خدا را توصیف کنند و دیگران از ایشان بیاموزند؛زیرا توصیف بندگان «مخلص» به فتح لام، توصیف کسانی است که خدا آنان را برای خویش خالص ساخته است و از دارایی و دانایی خاصی برخوردار هستند که «علم» آن جز را راه وحی دست یافتنی نیست.هم چنین باید توجه داشت که میان تسبیح و تقدیس فرقی است؛ زیرا تسبیح به معنای پاک دانستن خدا از «عیب» و نداشتن کمالی است، در حالی که «تقدیس» به معنای پاک دانستن خدا از «نقص» و نداشتن تمامیت در کمالی است؛ نشانه هایی از تنزیه به معنای دوری از هر گونه عیب و نقص را می توان در حقایقی چون ابداع الهی ،اقتدار حکیمانه، حاکمیت بر هستی، خالقیت، ربوبیت و پروردگاری، علم خدا بر سراسر هستی و امور دیگر یافت.تنزیه خدا می بایست درباره اموری چون شرک، فرمان و امر به گناه و فحشاء، بی هدفی در خلقت ،تنزیه از والدین، تنزیه از توصیف مشرکانه، تنزیه از تهمت و بهتان، تنزیه از فراموشی و نسیان، تنزیه از خویشاوندی با جنیان، تنزیه از خواب و چرت،تنزیه از ضعف و عجز،تنزیه از ظلم، تنزیه از غفلت، تنزیه از فرزند، تنزیه از ماده و جسم، تنزیه از نقص، تنزیه از ولایت دیگری، تنزیه از همتا و مثل، تنزیه از همسرو مانند آنها که به عنوان نقص و عیب شمرده می شود، انجام شود و خدا از آنها منزه و پاک دانسته شود. آیت الله خلیل منصوری
تبدیل و تحویل :وقتی خداوند می فرماید: فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا مراد از تبدیل و تحویل سنت چیست؟َتبدیل به دگرگونی و تغییر ماهیت امری گویند. مثال آب بر اثر حرارت تغییر شکل و ماهیت داده و به بخار تبدیل می شود. اما تَحویلِ سنت الهی آن است که هر آنچه در آسمان ها و روی زمین است سایه ای از حقایقی است که در پشت پرده و اسرار الهی قرار دارد که این نظریه افلاطون و مورد تأیید است. آتش جهنم از جنس آتش دنیا نیست بلکه آتش دنیا سایه ضعیفی از آتش جهنم است که نبی مکرم اسلام (ص) فرمودند: آتش دنیا هفتاد برابر سردتر از آتش جهنم است. وقتی می فرماید: در سنت من تحویل صورت نمی گیرد یعنی از حالی به حالت دیگر بر نمی گردد؛ یعنی چنین نیست آتش، برخی را بسوزاند برخی را نسوزاند. وقتی می فرماید: در سنت من تبدیل نمی شود یعنی چنین نیست آتش به جای سوزاندن تغییر ماهیّت دهد و گیاهان را رشد دهد. نکته مهم آخر این که در انسان تا عِلْمٌ مِن النَّظَر به عِلمٌ مِن الأَریٰ نرسد احتمال بی دین شدن او بسیار است. کسی که علم خدا را با اعمال اش به أَریٰ نرساند در عِلْمٌ مِن النَّظَر می ماند و آن می شود که هر روز پشت سر عالمی راه می افتد و با دیدن خطایی در او از اعتقاد خود بر می گردد. "رَبَّنا ثَبِّتْ قُلوُبَنا عَلیٰ دِینِک" همان درخواست از خداوند برای عنایت عِلم مِنَ الأَریٰ به انسان است.