تهیه رزق حلال: 96/11/20
گفتار سودمند
تهیه رزق حلال:گذشته از این که پدر نیازهای روحی همسر و فرزندان را تأمین می نماید، باید با تهیه غذای حلال و توسعه در زندگی برای رشد سالم و صحیح جسمی آنان زمینه سازی نماید. چنان که می دانیم اثر غذا در فرزندان، قبل از این که آن ها به این عالم قدم بگذارند، امری مسلم و تردیدناپذیر است و در طول تربیت هم باید کاملًا مراعات شود.یک فرد مسلمان برای تربیت صحیح فرزندان، باید سفره ای هر چند ساده ولی با غذاها و خوردنی های حلال و پاک در منزل بگستراند. این کار خواص متعددی دارد که یکی از آن ها به وجود آمدن زمینه رشد فضائل اخلاقی و خصال پسندیده در کودکان و نوجوانان می باشد. از دیدگاه فرهنگ اهل بیت علیهم السلام غذایی را که مصرف می کنیم و به خانواده خود می خورانیم، علاوه بر آثار طبیعی که بر جسم ها بر جای می گذارد، آثار دیگری هم در روح و روان و شخصیت معنوی ما ایجاد می کند. این نوع از آثار را آزمایش های مادی و تجربه های عملی و عینی نمی تواند اثبات کند، امّا از منظر قرآن واهل بیت علیهم السلام امری کاملًا واضح و پذیرفته شده است. روایات فراوانی در مورد فراهم کردن غذای حلال و تأثیر آن بر روحیات افراد وارد شده است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله بر این باور بود که: «عبادت خداوند هفتاد جز است و بهترین آن ها طلب روزی حلال است.» آن حضرت اشتغال به کارهای حلال را مانند سایر عبادات، در زن و مرد مسلمان ضروری دانسته و می فرماید:طلب کردن درآمد حلال، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است.»امام باقر علیه السلام به کسانی که تلاش می کنند سفره های منازل خود را با روزی حلال بیارایند مژده می دهد که:آنان در روز قیامت با سیمایی نورانی، همانند شب چارده با خداوند ملاقات خواهند کرد.»بر پدر مسلمان لازم است علاوه بر این که از راه حلال، معاش خانواده اش را تأمین کند، در صورت امکان به فرزندانش سخت نگیرد و در معاش آنان توسعه دهد و تأثیر این امر را در تربیت صحیح فرزندان منظور نماید.امام صادق علیه السلام ضمن شمارش وظایف پدر نسبت به خانواده اش می فرماید: «هر میوه ای که همه مردم از آن می خورند، لازم است یک شخص مسلمان به خانواده اش تهیه کند و خوراکی هایی که مخصوص ایام عید است ودر غیر ایام عید به آن ها نمی رساند در روزهای شادی و عید به آنان برساند.» منبع : پایگاه حوزه
آثار سوء دنیوی و اخروی استهزا و تمسخر چیست؟:بسیاری از مردم بر اثر ندانستن حکم و آثار سوء دنیوی و اخروی استهزا و تمسخر، صرفاً برای سرگرم کردن خود دست به چنین کاری می زنند، ولی گاهی هم غرق شدن در گناهان ریشه ی مسخره کردن افراد است؛ زیرا گناه قلب انسان را تیره و از ارزش ها گریزان می کند.مسخره كردن و استهزاء دیگران یکی ازبزرگترین رذایل اخلاقی است که گاهی ما خیلی ساده از کنار آن می گذریم. گاها ما عکس العملی که در مقابل یک قاتل از خود نشان می دهیم به مراتب شدیدتر از برخوردی است که با مسخره کنندگان داریم در حالی که اگر شخصی جسم فردی را به قتل رسانده فرد مسخره کننده با زبان خود افراد را کشته است. یا اگر کسی با چاقو به کسی حمله کند همه ی ما پریشان می شویم در حالی که مسخره کردن هم حمله با چاقو به روح انسان است اما گاهی به راحتی از کنار آن می گذریم.این رذیله ی اخلاقی در واقع یک گناه کلیدی است که ریشه ی معاصی دیگر تلقی می شود مثل اختلاف افکنی چرا که وقتی دو مسلمان یکدیگر را به سخره می گیرند دوستی بین آنها از بین رفته و تبدیل به کینه می شود.مسلمانان باید دوستی و پیوند خود را با استهزاگران دین قطع كنند. خداوند در آیات ۵۷ـ۵۸ مائده به مؤمنان فرمان داده است كه اهل كتاب و مشركان مسخره كننده اسلام و دستورات عبادی را به دوستی نگیرند و ترك دوستی با آنان را شرط ایمان و تقوا شمرده است: امام سجاد علیه السلام می فرمایند: گناهانى كه باعث نزول عذاب مى شوند، عبارت اند از: ستم كردن شخص از روى آگاهى، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره كردن آنان.در شأن نزول این آیات نقل شده است كه جمعی از یهود و گروهى از نصارا هنگامی كه صدای اذان را میشنیدند، یا مسلمانان را در حال نماز میدیدند به استهزا می پرداختند كه آیه نازل شد و مسلمانان را از دوستی با آنان برحذر داشت.در این جا به دو نمونه از آثار سوء استهزا و تمسخر اشاره می کنیم:۱. به خطر افتادن آبروی افرادیکی از مشکلاتی که در زمان حاضر با آن مواجه هستیم، رواج پیامک ها و بلوتوث هایی است که به وسیله آن، مسائل غیر اخلاقی، هجویات، مسخره کردن قشرهای مختلف جامعه و... را منتشر می سازند، در حالی که در آموزه های دینی، حرمت انسان مؤمن بالاتر از حرمت خانه خدا است: امام صادق (ع) فرمود احترام و شخصیت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است. ۲. فراموش کردن خدا:از جمله آثار سوء استهزا و تمسخر، و سرگرم شدن به این امور، علاوه بر تضعیف غیرت دینی، و سست شدن مبانی اعتقادی مردم، غفلت از یاد خدا را در پی خواهد داشت: «اما شما آنها را به مسخره گرفتید و این برخورد، شما را از یاد من غافل کرد و شما به آنها می خندیدید!» (مؤمنون، ۱۱۰)این آیه معنایش این است که همین اشتغال و سرگرم شدن به تمسخر مؤمنان، و ریشخند زدن به اعتقادات، باورها، رفتار و کردارشان، باعث می شود که انسان از ذکر و یاد خدا غافل شود، و سرانجام فراموشی و غفلت از یاد خدا، گرفتار شدن به عذاب الاهی خواهد بود.به هوش باشیم که این رذیله ی اخلاقی جدای از اینکه باعث ناخشنودی پروردگار متعال بوده و انسان را از الطاف الهی دور می کند، اگر وجود انسان را تحت تسلط خود درآورد، اولین کارش این است که فضایل اخلاقی را نابود می کند؛ و در مرحله ی بعد شعله های سوزنده آن، زندگی فردی و اجتماعی انسان را تسخیر کرده و پیامدهای ناگواری را به همراه خواهد داشت.استعمارگران از قرنهای شانزده و هفده که وارد سرزمینهای شرق - از جمله سرزمینهای اسلامی شدند، برای اینکه بتوانند کاملاً کمند اسارت را به دست و پای این ملتها ببندند و آنها را اسیر خود بکنند، شروع کردند آنها را نسبت به گذشتهی خود، نسبت به داشتههای خود، نسبت به مذهب خود، نسبت به آداب خود و نسبت به لباس خود بدبین کردن. اینها عبرتآموز است؛ کار به جائی رسید که در زمان اوائل مشروطیت در این کشور، یک روشنفکر گفت: ایرانی باید از سر تا به پا فرنگی بشود! یعنی دینش را، اخلاقش را، لباسش را، خطش را، گذشتهاش را و مفاخرش را کنار بگذارد و فراموش بکند، اما فرهنگ غربی، آداب غربی، رسوم غربی، تفکر غربی و روش و منش غربی را بپذیرد! اینجور اعلان کردند. این فریاد مذلتبار را در کشور ما آن کسانی که به دین پشت کرده بودند، سر دادند. معلوم است؛ وقتی یک کشوری همه چیز خود را از دست داد و از درون تهی شد، استعمار انگلیس براحتی میتواند بر همه چیز او - نفت او، ارتش او، دارائی او، دستگاه سیاسی او - تسلط پیدا کند؛ کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که شاه خائن برای اینکه فلان کس را بعنوان نخستوزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر انگلیس - و بعدها با سفیر آمریکا - در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشتهی ماست. این ضد عزت ملی است. حکومتهای دیکتاتوری وابسته و فاسد، ملت ایران را از اریکهی عزت فرود آوردند؛ نه علم او را توسعه دادند، نه دنیای او را درست کردند، بلکه آخرتش را هم از او گرفتند و لباس اسارت بر او پوشاندند. انقلاب اسلامی در مقابل یک چنین وضعیتی قیام کرد. در مقابل یک چنین مصیبت بزرگی انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ایستاد و ملت ایران خون خود را در این راه نثار کرد و به پیروزی رسید. وقتی یک چنین روحیهای در میان مردمی حاکم شد، دستگاه سیاسی آن کشور و آن ملت هم به طور طبیعی نوکرمآب میشود: در مقابل مردم خود مثل سگ درنده و گرگ خونخوار، اما در مقابل دشمنان مثل برهی رام؛ «اسد علىّ و فی الحروب نعامة». همان رضاخانی که بخصوص در نیمهی دوم سلطنتش آنجور با مردم خود با خشونت رفتار کرده بود - که مردم جرئت نفس کشیدن نداشتند؛ توی خانههای خودشان پدر به فرزند و فرزند به پدر اعتماد نمیکرد - در مقابل یک پیغام سادهی انگلیسیها که گفتند «باید از سلطنت کناره بگیری»، مثل موشِ مرده از سلطنت کناره گرفت و از کشور خارج شد! همین طور محمد رضای پهلوی؛ محمد رضای پهلوی در سالهای دههی چهل و دههی پنجاه شدیدترین فشارها را بر این ملت و بر مبارزان و بر آزادیخواهان - خشن؛ بدون اندک ملاحظهای از مردم - وارد کرد؛ اما همین آدم در مقابل سفیر آمریکا و سفیر انگلیس خشوع و خضوع میکرد و از آنها حرف میشنفت! ناراحت هم بود، اما مجبور بود. این حکومت یک ملتی است که از عزت ملی محروم است. منبع : شهرسوال
مولتی ویتامین زناشویی:اگر میخواهید مولتی ویتامین های زندگی خود را بشناسید متن زیر را بخوانید.حسن خلق، واژه ای است که ترسیم کننده روحی زلال و طبعی بلند و رفتاری جاذبه دار است.حسن خلق، شاه کلید تحکیم روابط زن و شوهر است. حسن خلق که از آن به اخلاق نیکو هم تعبیر می شود، دارای سه خوش مقدس است:بخشی از آن در «خوشرویی»، بخشی در «خوشخویی» و بخشی هم در «خوشگویی».در مواجهه دو نفر با یکدیگر، پیش از هر سخن و عمل، دو صورت با هم روبرو می شوند. مواجهه دو انسان با هم و کیفیت این رویارویی چهره ها، نقش عمده در نحوه گفتار دارد و رمز گشایش قفل دلهاست.خوشرویی هم در نگاه مطرح است، هم در لبخند، هم در گفتار و رفتار. مبدأ بسیاری از آشنایی ها یک تبسم بوده است و از سوی دیگر، روابط بسیاری با اخم و ترش رویی به هم خورده است. زیرا چهره اخمو و ابروهای گره خورده و صورت در هم و بسته، دریچه ارتباط و صمیمیت را می بندد و بر عکس،چهره شکفته و باز، کلید آغاز محبت و دوستی است.پیامبر اکرم( ص)در این رابطه می فرمایند: «با مومنان با چهره گشاده و روی باز دیدار کن که روی خوش و چهره باز، موجب جذب دل ها و افزونی محبت هاست .»هنگامی که مردی با خستگی ناشی از فعالیت روزانه وارد منزل می شود، انتظار دارد با همسری خوشرو و با تبسم رو به رو گردد. اگر زن نیز با ترشرویی با وی برخورد کند، خستگی های مرد بر تنش می ماند و اندوهناک میگردد زیرا خوشرویی زن در برخورد با همسرش، برای مرد، ارزش بسیاری دارد. البته این به معنای این نیست که آقایان فکر کنند همسرشان در منزل، کاری انجام نمی دهد و خسته نیست. درواقع، اگر هر یک از زن و مرد بدانند که دیگری در انجام مسئولیت های خود، انرژی گذاشته و لذا خسته است، یکدیگر را درک کرده و از هم طلبکار نیستند و در نتیجه مرد، با بی حوصلگی و بدخلقی وارد منزل نمی شود و زن نیز با رویی خوش و تبسمی بر لب،به استقبال همسرش می رود.امام صادق (ع) می فرمایند: «هر مسلمانی که با مسلمانی دیدار کند و در برخورد، او را شادمان سازد، خدای متعال نیز او را خوشحال و مسرور خواهد ساخت .»از شاخه های دیگر حسن خلق، که روابط را استوار تر و پیوند ها را صمیمی تر می سازدگفتار دلپذیر و شادی بخش است. متانت در سخن، ادب در گفتار و زیبایی در کلام، خصلت پاکدلان بی کینه و خلق و خوی اولیای خداست. پذیرایی از دیگران، همیشه با میوه و شیرینی نیست! گاهی پذیرایی با یک کلام خوب، سخن شایسته، تشویقی بجا، تحسین بخردانه، و بیان امید آفرین است.