گفتار سودمند 97/2/21
گفتار سودمند
محیط برزخ چگونه است؟ چرا قبل از بهشت و جهنم بزرخ می رویم؟:انسان تا دوران تکامل برزخ را سپری نکند ورود به عالم دیگر برای او میسر نمیشود آدمی برای نیل به بهشت و جهنم ابدی باید شرایط برزخی را بگذراند تا در سایه تکامل ذاتی و جوهری جسم و روح مناسب با ابدیت را احراز نماید.عالم برزخ فوایدی دارد که یکی از آنها جبران اعمالی است که از انسان فوت شده اگر کسی مدیون خدا و خلق باشد میتواند وصیت کند تا ورثه انجام دهند و از این طریق رفع عقاب از متوفی خواهد شد و عالمی نو ایجاد گردد و حیات نوین انسانها در آن عالم جدید صورت گیرد. با این حال راهی جز این نیست که در میان دنیا و آخرت برزخی باشد و ارواح بعد از جدا شدن بدنهای مادی عنصری به برزخ منتقل گردند و در آنجا بمانند و پس از پایان دنیا و آغاز قیامت همه با هم محشور شوند. زیرا ممکن نیست هر انسان برای خود مستقلاً قیامتی داشته باش چرا که قیامت بعد از فناء دنیا و تبدیل زمین و آسمانها به زمین و آسمانهای دیگر است.از روایاتی استفاده میشود که در برزخ پارهای از کمبودهای تعلیم و تربیت افراد مومن جبران میگردد درست است که آنجا جای انجام عمل صالح نیست ولی چه مانعی دارد که محل معرفت بیشتر و آگاهی افزونتر باشد؟ حدیثی از امام موسی بن جعفر (ع) است: هر کس از دوستان و پیروان ما بمیرد و قرآن را بطور کامل فرا نگرفته باشد در قبرش آن را کامل میگند.
شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟ حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم. حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند...امیرمؤ منان على (ع) بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.
اثر شگرف زیبایی تعبیر و تفسیر زندگی:نویسندهای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت:"سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقهم از دستم رفت.سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکیاش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!"در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اتاق شد و همسرش را غرق افکار و چهرهاش را اندوهزده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود، خواند. بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اتاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:"سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سال ها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا میتوانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزونتر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمینگیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید.اتومبیلم از بین رفت، امّا پسرم بی آن که معلول شود، زنده ماند." و در پایان نوشته بود: "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!"نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد.در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار میکند، بلکه امتنان و شاکر بودن است که ما را مسرور میسازد.
اعتماد و خیانت:اعتماد, مثل نیروهای مرموز جهان است که اگر از بین برود دیگر هیچ چیز جای خودش قرار نمی گیرد. نیروی های مرموز جهان مثل نیروی جاذبه, گریز از مرکز و مغناطیس که همه اجزاء هستی را به هم پیوند زده است.اعتماد نیز باعث پیوند انسانها به یکدیگر می شود. و خیانت تنها عاملی است که اعتماد را از بین می برد.وقتی انسانها به یکدیگر خیانت می کنند, دیگر نمی توانند روی حرفهایی که می زنند و قولهایی که می دهند و تعهداتی که می بندند حساب باز کنند. نه کسی چیزی به قرض کسی می دهد و نه امانتی به کسی می سپرد و نه با کسی شریک می شود و نه خبرهایی که از او می شنود باور می کند و نه ... و این یعنی از بین رفتن رابطه ها و ارتباط افراد یک جامعه.خیانت زشت است و دفاع از خائنین و توجیه کردن کار آنها و کمک به آنها برای پوشاندن خیانتشان کاری زشت تر.وقتی کاری زشت, بدون پشتیبانی از طرف دیگران انجام شود, صاحب آن زود پشیمان شده و دیگر آن را تکرار نمی کند. خیانت به محض این که آشکار شود خائن رسوا شده و خودِ رسوایی مهمترین مانع سر راه تکرار آن است. کسی که از خائن دفاع می کند, در حقیقت نمی گذارد خائن رسوا شود. و لذا خائن همچنان به کارش ادامه دهد.
خدای حسابگر :إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَسيباً (نساء: 86)خداوند حساب همه چیز را دارد!انسان در جهانی زندگی می کند که سرتاسر آن حساب و کتاب دارد. از کرات عظیم الجثه آسمان گرفته تا ذرات بسیار کوچک درون یک اتم.یک نگاهی به وسائل درون خانه اتان بیانداز, همه چیز سرجای خودش هست؟ وقتی مادرت آشپزخانه را مرتب نمود این سؤال را از خودت بپرس که آیا وسائل آنجا را نمی شود بهتر از این مرتب کرد؟ به صفحات کتاب درسی ات نگاه کن! شاید اگر دوباره صفحه آرایی بشود بهتر از این دربیاد.به اطرافت خوب نگاه کن! مدرسه, کوچه و خیابان, مداد و خودکار, لباسی که پوشیدی, ماشینها, مغازه ها با وسائل داخلشان و ... آنها همیشه در حال تغییر هستند. معماری ساختمانها مدام بهتر می شود, طراحی ماشینها پیشرفت می کند, مهندسیِ راه ها, دقیق تر و زیباتر می گردد و ... ولی ...ولی جهان از ابتدا که آفریده شده در بهترین وضعیت بوده, آنقدر کامل آفریده شده که بهتر از آن را هیچ کس نمی تواند پیشنهاد بدهد. جهان, نشان حسابگر بودن خالق آن است. نشان این است که هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست.کارهای ما آدمها نیز حساب و کتاب دارد. همه چیز ثبت می شود, کوچک و بزرگ کارهای ما را می نویسند.حرفهایمان, نگاهایمان, هیجاناتمان, حتی حساب پلک زدنهایمان را هم دارند. ما هیچ وقت تنها نیستیم, حتی در ذهن خود هم تنها نیستیم. هرچه در ذهنت بگذرد خداوند از آن اطلاع دارد.هر کاری که انجام بدهی اثری در زندگی ات خواهد گذاشت, چه خوب و چه بد. متأسفانه آدمها نمی توانند ارتباط بین حوادث خوب و بد زندگی اشان را با کارهایی که انجام داده اند درک کنند. لذا حوادث زندگی اشان را بیشتر شانس می دانند.در این جهان هیچ چیز شانسی نیست. همه چیز دلیل دارد. اگر شانسی بود که علمی به وجود نمی آمد. علم های مختلف, حوادث مختلفی که در این جهان اتفاق می افتد را بررسی می کند. کسی عاقلتر از بقیه است که حوادث زندگی اش را بررسی کند تا جلوی اتفاقات بد را بگیرد و لحظات خوش زندگی اش را تکرار کند. خداوند هیچ نعمتی را از کسی و از جامعه ای نمی گیرد مگر این که آنها خودشان مقدماتش را آماده می سازند.خدایا این درک را به ما بده تا جهان را بر اساس حساب و ریاضی دقیق ببینیم!
كمالی نيست كه مرد بتواند پيشرفت كند و زن نتواند:با توجه به اینكه حقیقت انسان به روح انسان است و روح انسان موجودی است مجرّد و اختصاصی به زن یا مرد ندارد , دین برای پرورش انسان آمده و حقیقت انسان به روح انسان است و روح انسان نه مذكر است نه مؤنث, دین برای انسان آمده، برای مرد و زن نیامده، روح وقتی مجرّد شد نه مؤنث است نه مذكّر, فرق ما و غربی ها این است كه آنها می گویند انسان دو قسم است یا مذكّر است یا مؤنث, ما می گوییم انسان نه مذكر است نه مؤنث و یك حقیقت است.روح لطیف و اثرپذیر زن و برخورداری بیشتر از سلاح اشك و آه و اینكه مناجات و دعا در زن ها اثرپذیرتر از مردهاست, مسائل معنوی و دینی اثرش در زن ها و دخترها بیش از مردهاست برای اینكه اینها رقیق ترند. بسیاری از مردها در جبهه های جنگ، علیه اسلام شمشیر می زدند ولی همسران اینها مخفیانه اسلام آورده بودند این اثر دین در زن هاست، چون دین با مناجات و دعا پیش رفت و این پذیرش در زن ها بیشتر است، دین با جهاد پیشرفت نكرد با جهاد, دفاع كرد و دین با مناجات و دعا پیش رفت. آن كاری كه از سلاح دعای كمیل برمی آید از سلاح آهن برنمی آید آن سلاحی كه «و سلاحه البكاء» اثر این سلاح در زن ها خیلی بیشتر است، چون در جهاد اكبر این كارساز است، این سلاح اكبر است كه آه می خواهد.این نعمت نیایش و دعا بدون زن در جامعه كم است به همان دلیل كه جهاد اكبر را آه اداره می كند، به همان دلیل قسمت مهمّ تربیت هم به عهده زن است. زن های جامعه اگر اصلاح شوند، مردان هم اصلاح می شوند، آن وقت جمال و كمالش در این نیست كه بخواهد برود خودنمايي كند. یك مادر خوب می تواند فرزندداری كند و همسر و جامعه را اداره كند، ذات اقدس الهی این را مظهر رحمت قرار داد و كمالی نیست كه مرد بتواند پیشرفت كند و زن نتواند. آیت الله جوادی آملی