گفتار سودمند                     

توصیه‌های امام رضا(ع) در آداب ماه محرم :ماه محرم ماه عزای خاندان وحی(ع) بر مصیبت امام حسین(ع) و یاران با وفای ایشان است. ماهی است که حزنی ناخواسته پاک‌طینتان عالم را فرا می‌گیرد و باعث می‌شود ناخداگاه بر مصیبت سید و سالار شهیدان اشک بریزند و عزاداری کنند. از این جهت اهل‌بیت(ع) همواره این ماه را ماه اندوه خویش قرار می‌دادند و در این باره توصیه‌هایی را به شیعیان خویش انجام می‌دادند. به عنوان نمونه امام رضا علیه‏‎السلام در روایتی فرمودند: «بر کسی چون حسین باید که گریندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می‏‌زداید. چون ماه محرّم می‏‌رسید کسی پدرم علیه‌‏السلام را خندان نمی‌‏دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آن که ده روز می‏‌گذشت، روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می‏‌فرمود: این روزی است که حسین علیه‌‏السلام در آن کشته شد؛ از این جهت عزاداری بر اباعبدالله الحسین(ع) در ماه محرم یکی از سنت‌های جاویدان میان محبان اهل‌بیت وحی(ع) محسوب شد به گونه‌ای که هر ساله بر کیفیت و عظمت مجالس عزای امام حسین(ع) افزوده‌ می‌شود. شیخ طوسی گفته روزه دهه اول محرم مستحب است ولی روز عاشورا تا بعد از عصر از خوراکی و آشامیدنی خودداری کند، آنگاه کمی تربت بخورد، و سیّد روایت کرده که روزه تمام این ماه فضیلت دارد، و روزه آن روز روزه دار را از هر گناهی حفظ می‌کند.      

    چهار راهکار اصلی برای تربیت فرزندان:خانواده، برترین جامعه‌ای است که کودک در آن، چشم به جهان می‌گشاید، سخن می‌گوید، راه می‌رود و هر آنچه را که ببیند، به تقلید انجام می‌دهد. در همان مکان است که یا به قله ی انسانیت صعود می‌کند یا به قعر زشتی‌ها نزول می‌کند. اولین و مهمترین پایگاه یادگیری، کانون خانواده است زیرا خمیر مایه ی شخصیت انسان، در خانواده تکوین می‌یابد و نگرش ها، رغبت ها، رفتارهای خوشایند و ناخوشایند نسبت به پدیده‌های مختلف، از خانه سرچشمه می‌گیرد.پس این حقیقت آشکار می‌گردد که نقش خانواده در تربیت فرزندان، یک نقش بی‌بدیل بوده و از جایگاه قابل ملاحظه‌ای برخوردار است و تربیت دینی از جایگاه رفیع‌تری برخوردار می‌باشد. هدف از تربیت دینی، آن است که شور و شوق فطری کودک را نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر آن، فضائل اخلاقی را، به ملکات اخلاقی مبدّل سازد. دین و مذهب، می‌تواند نقش مؤثری در شکل‌گیری شخصیت کودکان و نوجوانان ایفا کند و مهم‌تر از آن این که دین و مذهب، در بهداشت روانی تأثیر بسیار عمیقی دارد.به نظر روان‌شناسان، «سلامت بدن بیش از هر چیز، به چگونگی غذای شخص مربوط است و حالات روانی و روحی نیز همواره از حالات بدنی متاثر می‌شود و بدین ترتیب، چگونگی تغذیه در رشد ذهنی و بدنی انسان اثر می‌کند.»در کانون خانواده است که گرایش دینی افراد، تقویت می‌شود و خمیر مایه ی شخصیت مذهبی، در آنان تکریم می‌یابد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: هر نوزادی به فطرت (اسلام و توحید) متولد می‌شود، آن گاه پدر و مادر، او را به یهودیت و نصرانیت گرایش می‌دهند و از راه فطرت منحرف می‌سازند.نقش خانواده در تربیت دینی۱- همسر صالحه و شایسته: اسلام به عنوان دین کامل و جامع، نقطه ی آغازین تربیت را قبل از ازدواج می‌داند، لذا رسول گرامی اسلام(صدر بیان شرایط همسر شایسته می‌فرماید: «ازدواج کن ولی بر تو باد که با زن دیندار و با ایمان ازدواج کنی». 2-غذای حلال: از نکته‌های مهم و کاربردی تعالیم اسلامی در تربیت دینی فرزند ، لقمه ی حلال والدین می‌باشد. امام صادق(ع) فرمودند: آثار کسب حلال، در نسل انسان آشکار می‌شود، در زمینه تاثیر غذا بر رفتار و تربیت دینی انسان، جای انکار نیست. از این رو، دین اسلام برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار آن نسبت به تغذیه مادران و فرزندان، توصیه های فراوانی نموده که اگر به خوبی اجرا شود، مسلما مشکلات تربیتی پدید نمی آید. امروزه بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی در اثر غذاهایی است که به نحوی از راه حرام به دست آمده و در خانواده ها به مصرف می رسد. کودکانی که با غذای حرام تغذیه شوند و دوره حساس کودکی را به همین صورت سپری نمایند، فطرت دینی خود را از دست می دهند و به هر خلافی دست می زنند. دلیل بر این مطلب کلامی است از امام حسین(ع) که در روز عاشورا پس از ناامیدی از هدایت لشگریان عمر سعد خطاب به آنان فرمودند: «به تحقیق، شکم های شما از حرام پر شده است » 2 فاکتور اصلی در شناخت مفهوم تربیت دینی شناخت مفهوم «تربیت دینی » منوط به شناخت معنای دو کلمه «تربیت » و «دین » است. از این رو، لازم است به معانی این دو واژه اشاره شود:واژه «تربیت » در لغت، به معنای پرورانیدن یا پرورش اما در اصطلاح، تعاریف متعددی از آن ارائه شده است. این تعاریف در عین تعدد، همگی در این جهت توافق دارند که تربیت فرایندی است که نتیجه اش تغییر رفتار فرد (اعم از ظاهری و باطنی) و کسب هنجارهای مورد قبول می باشد.واژه «دین » نیز در لغت، به معنای کیش، آیین، طریقت، و شریعت و در اصطلاح، عبارت است از: مجموعه اصول و قواعد بنیادی و احکام و دستوراتی که از سوی خدا به انسان داده شده است. و سه عنصر اساسی دارد:الف. شناخت: نخستین عنصر مؤثر در دین داری و تدین، علم به اصول و قواعد ضروری دین است. یعنی متدین باید گزاره های دینی را از طریق استدلال و برهان عقلی دریافت نماید. آنچه در این زمینه قابل توجه است این که درباب شناخت گزاره های دینی، نباید به ظن و گمان قناعت کرد; زیرا خداوند می فرماید: از چیزی که به آن علم نداری پیروی نکن ». بلکه به علم و یقین باید رسید.ب. ایمان: عنصر دوم در دین التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی است. به کسی که اعتقاد قلبی نسبت به خدا نداشته باشد، متدین گفته نمی شود. ج. عمل: عنصر سوم دین عمل به گزاره های تجویزی و احکام دینی است; یعنی: آنچه را فرد از باورهای دینی می داند و به آن ایمان دارد، در مرحله عمل نیز آشکار سازد. در موارد متعددی از قرآن کریم، ایمان پیش از عمل صالح ذکر شده است; بنابراین مفهوم «تربیت دینی » در ارتباط با سه محور شناخت، ایمان و عمل قابل تحقق است. این سه عنصر در تربیت دینی هر کس، نقش اساسی دارد..در باب تربیت فرزندان رسول خدا(ص) چهار راهکار معرفی می‌کنند. در ادامه به معرفی این 4 راهکار می پردازیم: راهکار اول:پدر و مادر ابتدا خود عامل به خیر و خوبی باشند. در خانه‌ای که پدر و مادر به واجبات، محرمات و حلال و حرام توجه نمی‌کنند یا به نماز اول وقت اهمیت نمی‌دهند نباید انتظار داشته باشند که فرزندانشان دینی تربیت شوند. والدین باید صداقت، رفاقت، تدین و مهربانی و اهل عمل بودن به خیر و خوبی‌ها را از خود نشان دهند. راهکار دوم:فرزندانتان را متذکر خدا قرار دهید و این به معنی تسبیح دادن به دست فرزند نیست، بلکه باید بستر خانواده بستر ذکر و یاد خدا باشد و یاد خدا به طوری در آن خانه قوی باشد که کسی جرأت گناه نداشته باشد.راهکار سوم:فرزندانتان را امر به معروف و نهی از منکر کنید و بدانید با که می‌رود، کجا می‌رود و چه می‌کند. اما فرزندی که ازدواج کرد و رفت تلاش نکنید سلیقه‌ها و نظراتتان را به او تحمیل کرده و زندگی او را خراب کنید بلکه به آنها نظر مشورتی بدهید زیرا امر به معروف باید همراه با رفاقت باشد.راهکار آخر: رفیق بودن پدر و مادر با فرزندانشان. کلید تربیت یک کلمه است و آن اینکه با فرزندانتان رفیق شوید و نگذارید قبل از شما کسان دیگری با آنها رفیق شوند.در ایام محرم  قرار داریم ، پیشنهاد می کنیم که فرزندانتان را از این مجالس محروم نکنید، بچه‌هایتان را با خودتان به مجالس عزای سیدالشهدا(ع) ببرید که معنویت آن مجالس فرزندانتان را جذب می‌کند چرا که این محافل تردد ملائکه است و بدون شک در تربیت دینی آنها موثر خواهد بود.

نویسنده : زهرا اجلال گودرزی-منبع:فصلنامه معرفت، شماره 32

ملائکه چه وظایفی به عهده دارند؟:ایمان به ملائکه جزو معتقدات دین اسلام است و در قریب به 90 آیه از قرآن کریم به این مسئله اشاره شده است. در برخی از آیات، ایمان به ملائکه بعد از ایمان به خدا آمده است و آنچه از ظواهر دین برمی‌آید ملائکه مجاری فیض الهی هستند.ملائکه یکی از این موجودات هستند که بی نهایت مطلق نیستند، اما محدودیت‌های دنیایی را نیز ندارند و بنابراین نقش واسطه وصول فیض خداوند تا مخلوقات هستند. اگر بیان کردیم که ملائکه واسطه رسیدن فیض الهی به بقیه موجودات هستند، بنابراین در همه امور عالم دخیل هستند و فعلی در عالم انجام نمی‌گیرد، جز آنکه ملائکه انجام می‌دهند. البته این مسأله با اراده الهی و اختیار انسان‌ها مشکلی ایجاد نمی‌کند؛ زیرا رابطه، طولی است.از طرف دیگر چون می‌دانیم که پیامبر (ص) اشرف مخلوقات است سوالی که مطرح می‌شود این است که چگونه جبرئیل علمی دارد که پیامبر (ص) آن را ندارد؟ و در تحلیل این مسأله آشکار می‌شود که جبرئیل در حقیقت شأنی از شئون خود پیامبر (ص) بوده و تنزل یافته خود پیامبر است. گاهی درباره امری فکر می‌کنیم و ناگهان جرقه‌ای در ذهن ما می‌زند و راه حل آن مسأله را می‌فهمیم. خب آیا خود ما به جواب رسیدیم؟ اصطلاحاً گفته می‌شود که موجودی که خودش چیزی را ندارد نمی‌تواند آن چیز را اعطا کند. اگر ما علمی را نداریم نمی‌توانیم خودمان به خودمان آن علم را اعطا کنیم. پس چه کسی این علم را به قلب یا عقل ما الهام می‌کند؟ البته راه ارتباط با ملائکه تقوای الهی و توجه به خداست. گاهی نیز شخصی که با اجنه ارتباط دارد، گمان می‌کند که با ملائکه ارتباط دارد که اشتباه می‌کند.این علم لاجرم باید از ناحیه‌ای اعطا شده باشد که دارای این علم است و به ما اعطا کرده. خب اسم این موجود را فرشته می‌گذاریم. به تعبیر دیگر یکی از کارهای فرشتگان الهام علوم به انسان‌هاست. بله ما هر لحظه با ملائکه زندگی می‌کنیم و هر لحظه با آنها ارتباط داریم.علم ملائکه از نوع علم حضوری و به تعبیر دیگر علم یقینی است. یعنی با مفهوم نبوده و شک در آن راهی ندارد. همچنین علم ملائکه زمانمند نیست که به مرور زمان امور را متوجه بشوند، بلکه همه علمشان بی‌زمان برای آنها وجود دارد. علتش هم این است که اصل وجودشان در عالمی است که ماده وجود ندارد و ماده نداشتن به معنای عدم تغییر است. بنابراین نه اصل وجودشان و نه علمشان هیچ تغییری ندارند و به هر جایی که می‌توانستند برسند، رسیده‌اند.خستگی در ملائکه راه ندارد  این عدم خستگی در ملائکه در حالی است که دائماً و به‌طور یکنواخت در حال انجام اعمال خاصی هستند. و از این سخن فهمیده می‌شود که یکنواختی در عمل موجب خستگی نمی‌گردد. چه بسا نیز بتوان گفت که اگر انسان نیز همانند ملائکه باشد و هیچ توجهی به غیر خدا نکند خسته نمی‌شود. چه اینکه در احوال بهشتیان آمده است بهشتیان در بهشت هیچ تغییری را طلب نمی‌کنند. این به معنای آن است که بهشتیان مانند ملائکه از یکنواختی خسته نمی‌شوند و شاید بتوان این‌گونه توضیح داد که عالمی که ملائکه در آن حضور دارند خستگی ندارد و هرکسی در آن عالم حضورداشته باشد دیگر دچار خستگی نمی‌شود. حتماً برای شما نیز اتفاق افتاده است که پای صحبت برخی از افراد انسان خسته نمی‌شود. و یا چه بسا انسان‌هایی که دائماً خسته‌اند. جایی به خداوند و ملائکه به عنوان تجلی خداوند توجه می‌کنیم، در حقیقت، به موجودی که عین حیات است توجه کرده‌ایم و چون ادراک انسان بر اساس توجه انسان است، بنابراین توجه به ملائکه همان ادراک حیات است و همین مسأله سرّ عدم خستگی انسان در ارتباط با ملائکه است.          نویسنده : عبدالکریم خالکی