گفتار سودمند                        

چه زمانی خداوند، خوبان را عذاب می‌کند؟:آیت‌الله مجتهدی، با ذکر حدیثی قدسی، امر به معروف و نهی از منکر نکردن را عامل عذاب خوبان معرفی می‌نماید.عقیق:پیامبر خدا (ص) فرمودند: «امر به معروف و نهی از منکر نمایید؛ قبل از آنکه خدارا بخوانید و دعایتان مستجاب نشود و قبل از آنکه استغفار کنید و بخشش برای شما حاصل نشود. آگاه باشید امر به معروف، رزق و روزی را دفع نمیکند و مرگ را نزدیک نمیکند. همانا دانشمندان یهودی و زهاد مسیحی وقتی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کردند، خداوند آنها را بر زبان پیامبرانشان لعنت کرد و سپس همه را دچار بلا کرد.عذاب هایی که در دنیا می آید به خاطر گناه است. خداوند به حضرت شعیب فرمود: «صد هزار نفر از قوم تو را می خواهم که عذاب کنم: شصت هزار نفر از خوب ها و چهل هزار نفر از بدها.» حضرت شعیب عرض کرد: «خدایا، چهل هزارتا از بدها که بد هستند، خوب ها را چرا میخواهی عذاب کنی؟»، خداوند فرمود: «برای اینکه خوب ها با بدها خوش و بش می‌کنند.»او افزود: خوب ها با بدها برخورد تند نمی‌کنند. عصبانی نمی‌شوند. می‌بیند خانه همسایه عروسی ناجوری است، اما ناراحت نمی‌شوند که امربه معروفی یا نهی از منکری بکند. اینکه می‌گویند خشک و تر با هم می‌سوزند غلط است.علت اینکه شما می‌بینید خشک و تر با هم می‌سوزند، برای این است که یک مقداری از نم ترها خشک شده است. خوب ها با بدها خوش و بش می‌کنند، لذا وقتی عذاب می‌آید آنها هم از بین می‌روند.رسول خدا (ص) فرمودند: «به درستی که خداوند به خاطر عده ای خاص که گناه کرده اند، همه مردم را عذاب نمی‌کند، مگر اینکه کار زشت را در میان خود مشاهده کنند و بتوانند از آن جلوگیری کنند و نکنند، در این صورت، خداوند، عام و خاص را عذاب می‌کند.»  احسن الحدیث

راننده ماشینی در دل شب راه رو گم کرده بود و بعد از مدتی ناگهان ماشینش خاموش شد...همونجا شروع کرد به شکایت از خدا، که خدایا پس تو اون بالا داری چیکار میکنی؟!!!چون خسته بود خوابش برد و صبح که از خواب بیدار شد، از شکایت دیشبش خیلی شرمنده شد...چون ماشینش دقیقا نزدیک یه پرتگاه خطرناک خاموش شده بود...به خداوند اعتماد کنیم.

کاش از انگشتهای دستمان یاد میگرفتیم..یکی کوچک..یکی بزرگ..یکی بلند و یکی کوتاه..یکی قوی تر و یکی ضعیف تر..

اما هیچکدام دیگری را مسخره نمیکند،هیچکدام دیگری را له نمیکندو هیچکدام برای دیگری تعظیم نمیکند.آنها کنار هم یک دست میشوند و کار میکنند..چرا ما انسانها اگر از کسی بالاتر بودیم,لهش میکنیم و اگر از کسی پایینتر بودیم او را میپرستیم

شاید بخاطر همینکه یادمان باشد..نه کسی بنده ماست..نه کسی خدای ما..آری,باید باهم باشیم و کنار هم ،آنگاه لذت یک دست بودن را میفهمیم.

چه عواملی در خواب دیدن مؤثرند؟:یکی از موضوعاتی که مردم و البته دانشمندان مختلفی را همیشه درگیر خود کرده است بحث خواب دیدن و موضوعات جانبی آن است. این که خواب‌هایی که می بینند چه تأثیری در زندگی اینها می‌گذارد و چه چیزی را می‌خواهد برای اینها بیان کند. از جهت آنچه در روایات آمده این است که انبیایی که اول آمده بودند وقتی مردم را به نظام بعد از مرگ دعوت می‌کردند که عالمی در اینجاست، مردم تعجب می‌کردند که ما که پوسیده می‌شویم بعد از این چه معنا دارد. می‌گفتند: بعد از این عالمی است که در آنجا جزا می‌بینید. بهشتی هست، جهنمی هست. گفتند: انسانی که بعد از مردن می‌پوسد، جزا به چه معناست. لذا نبی الهی به خدای سبحان عرض کرد من چطور بگویم اینها بفهمند؟ در سه روایت دارد که خداوند آنجا خواب دیدن را برای انسان‌ها جعل کرد. معلوم می‌شود شاید آن اوایل انسان‌ها هنوز خواب دیدن برایشان نبوده است. بعد از این خواب دیدن به عنوان یک جعل بوده که نزد پیامبرشان می‌آمدند و عرض می‌کردند: ما این را دیدیم که لذت بردیم و یا برایمان سخت بود. همین لذت‌ها و سختی‌هایی که در خواب می‌دیدند، می‌فهمیدند یک عالم دیگر هم هست. می‌شود جسد افتاده باشد و اثری از او نباشد اما لذت باشد و سختی هم باشد، محبت و بغض هم باشد بدون اینکه بدن دست‌اندرکار باشد. این جعل خواب دیدن هم از جهت روایی اینگونه است.یک خواب‌هایی هم هست که خواب کاذب است که قطعاً آنچه می‌بیند در خارج خلاف این محقق شده بود یا ربطی به این نداشته که محقق شده باشد، وجه دیگر اینکه گاهی خواب صادق است و گاهی کاذب است یا مخلوطی از صدق و کذب است، یک قسمتی صادق و یک قسمتی کاذب است. در نظام علوم روانشناسی و بعضی علوم دیگری که علوم مادی و انسانی باشد که امروز بیان می‌کنند، چون به نظام تجرد روح قائل نیستند باید تفسیر و تأویلشان از خواب یک نگاهی باشد که با نظام عالم مادی سازگار باشد، لذا می‌گویند: انسان یک غرایز سرکوب شده‌ای در طول دوران زندگی‌اش از کودکی داشته است که ضمیر ناخودآگاه او اینها را حفظ کرده است. آن چیزی که در ضمیر ناخودآگاه است وقتی انسان در خواب هست، آنها بیشتر خودشان را بارز می‌کنند. چون در ضمیر خودآگاهش وقتی که بیدار است آنها سرکوب شده بودند یا محبوس شده بودند یا به هر دلیلی قدرت ابراز در آنها را نداشت، وقتی که انسان می‌خوابد خودش را راحت‌تر بروز می‌دهند. مثل این است که اینها قبلاً در یک تاریکی محبوس هستند و یکباره در خواب اینها وسط روشنایی می‌آیند. ما همه خواب‌ها را از یک سنخ نمی‌دانیم؛ یعنی کارهای روزانه انسان، در خواب دیدن انسان خیلی تأثیر دارد. ابن سینا یک کلام زیبایی دارد که مضمون یک روایتی از پیامبر اکرم(ص) است. ابن سینا می‌گوید: انسانی که کاذب است نمی‌تواند خواب صادق ببیند. انسانی که دروغگو است، چون هر چیزی را در عالم واقع تغییر می‌دهد، در خواب هم که هر چیزی را می‌بیند ناخودآگاه تغییر می‌دهد لذا خوابش کاذب می‌شود. نکته مهمی که در خواب باید رعایت شود این است که ما قائل هستیم به اینکه همه خواب‌ها حتماً یک واقعیتی تحت آن هست. اما آن واقعیتی که تحت آن هست و می‌تواند تعبیر داشته باشد، قبول داریم همه خواب‌ها می‌تواند تعبیر داشته باشد اما بعضی تعبیرها که اکثر خواب‌ها را شامل می‌شود این است که برمی‌گردد به نوع حالت بدن ما که غذای سنگین خوردیم یا مراقبه در روز نبوده، کثرت‌های زیادی وارد شده، اینها ترکیب می‌شوند. اکثر خواب‌ها چون از این نشأت می‌گیرند تعبیرشان سخت و پیچیده می‌شود. به عوامل مختلفی برمی‌گردد که این عوامل بعضی بدنی است، در تحلیل امروز به این مسأله توجه می‌کنند، مثلاً اگر انسان خواب خون آمدن از دندانش را می‌بیند، معلوم می‌شود این ویتامین ث بدنش کم است. یا خواب دیگر با ویتامین د بدن ارتباط دارد. البته کار دقیقی را می‌طلبد. پس هر خوابی که ما می‌بینیم به رفتار ما در طول روز یا میزان و نوع غذا خوردن ما و نیازهای ما برمی‌گردد. اگر بعدها بتوانند در این مسأله یک کار جدی پزشکی و روانپزشکی انجام شود شاید یکی از بهترین راه‌های درمان استفاده از خواب‌ها باشد. چنانچه در نظام درمان روحی هم یکی از بهترین راه‌ها خواب است لذا بسیاری از علوم سلوک برای اینکه شاگردانشان را تحت مراقبه داشته باشند و بدانند در چه مرحله‌ای هستند، بهترین راه شناخت اینها از راه خواب‌هایشان بود. از خواب اینها می‌فهمیدند اینها چه رتبه‌ای دارند حرکت می‌کنند تا دستور بعدی را مطابق او برای اینها بدهند.اکثر قوای باطنی ما دست به دست هم می‌دهند تا یک خواب شکل بگیرد. پس ما یک حواس ظاهری داریم که در روز باعث می‌شوند صورت‌هایی به درون ما وارد شوند. بعد حس مشترکی داریم که اینها را در درون ما با هم ترکیب می‌کند و معلوم می‌شود من این قرآن مبارکی که در دستم هست، رنگش چه رنگی است. شکل و حجم و وزنش، اینها با هم یک وحدت پیدا می‌کنند و من یک شکل را می‌بینم. در خیال من ذخیره می‌شوند و بعد در متخیله من پردازش پیدا می‌کنند، در بیداری به طوری که می‌خواهم، در خواب به طوری که دست من نیست شروع به پردازش این صورت‌ها می‌کند.لذا اگر انسان مراقبه در روز نداشته باشد، خواب‌هایش اضغاث احلام و پریشان می‌شود. گاهی هزار واسطه خورده تا اینجا و دیگر قدرت برگشت نیست و معبر نمی‌تواند این را برگردد و به آن صورت برگرداند و برساند اما هرچه آن چیزی که دیده صورت کمتری پیدا کند، مثلاً ابراهیم خلیل الرحمان وقتی خواب می‌بیند، این تفسیر و تعبیر نیاز ندارد. هیچ حائل و کثرتی بین این نیست. خودش متن واقع است. چون معلوم می‌شود ابراهیم خلیل مراقبه‌اش ویژه است آن هم در اوج کمال ابراهیم خلیل الرحمان بوده نه اوایل کار. عاملی که ابن سیرین را معبر خواب کرد.ابن سیرین خیلی زیبا بود. خانمی عاشق او شد و نمی‌دانست چه کند. پارچه‌ای سفارش داد و خواست که به خانه بیاورند. وقتی ابن سیرین پارچه را آورد، این خانم در را قفل کرد و از او تقاضا کرد. ابن سیرین خودش را آلوده کرد که این بدش بیاید و بعد از آن این عنایت به او شد و ابن سیرین معبر خواب شد. تعبیر خواب تا حدی علم حصولی و اکتسابی هست و برای بعضی با طهارت امکان دارد اما آنجایی که یقینی باشد آن موهوبی و لَدُنی از جانب خداست. مثل علم تعبیر خوابی که خدای متعال به یوسف(ع) داد. هر معبری وقتی بخواهد تعبیر کند با احتمال می‌گوید چون علم لَدنی نیست مگر این علم از جانب خدا باشد.در نظام الهی حقیقت خواب را به مرگ تشبیه کردند و خواب دیدن را به وقایعی که بعد از مرگ پیش می‌آید. لذا تعبیر قرآن این است که انسان وقتی‌ می‌خوابد، نفسش را خدا توفّی می‌کند. یعنی یک نوع مردن سبک است. مردن نسبی است که خودش یکی از شرافت‌های ویژه انسان است. چون ما مردن را منفی می‌بینیم، می‌گوییم: اگر خواب هم مردن شود، پس یک امر منفی است. نه! مردن یک امر مثبت است به این عنوان که (زمر/42) خدای سبحان روح انسان را توفی می‌کند. خدای سبحان در خواب انسان را به حضور خودش می‌پذیرد. انسان به محضر ربوبی بار پیدا می‌کند.خواب یکی از  مراتبی است که انسان در حالت خواب به حضور الهی بار پیدا می‌کند. اگر در روز شلوغ بوده مثل کسی است که آماده نبوده و به محضریت می‌رود. مثل کسی که با لباس ناپاک برود، با لباس کثیف و پاره و آلوده به محضر برود. چقدر خجالت می‌کشد. پس خواب یک دانشگاه است. خواب دوران غفلت عمر انسان نیست. اینطور نیست که اگر خدای سبحان خواب را قرار داد جزء تلف شده‌ی عمر انسان باشد.

همه ما محضر الهی را در خواب ادراک می‌کنیم، منتهی کدام یک از ما حواسمان بوده است. مثل عالم «الست» که قبل از این عالم برای همه ما بوده است. اما چه کسی یادش است؟ بعضی می‌گویند: ما یادمان است. بعضی بزرگان گفتند: ما یادمان هست که چطور در آن عالم از ما عهد گرفتند. به هر مقدار حضور انسان و تمرکز انسان بیشتر باشد، یکجا دیدن نقشه عالم در آنجا محقق است. خدا این را به عنوان یک فرصت قرار داده و عده ای از این فرصت استفاده می کنند، به طوری که خوابشان خواب از دست دادن نیست. این هم یک بخشی از زندگی‌شان است که در آن بخش هم سیر دارند. لذا سیرشان ادامه دارد و متوقف نمی‌شود.  منبع:سایت سمت خدا؛ "جایگاه خواب و رؤیا در تعالیم دینی"؛ حجت الاسلام عابدینی