سبک زندگی                                

جرم معصیت و حجاب معرفت چیست؟:جرم به قطع شدن رحمت الهی بر بنده‌ای به خاطر گناهی گفته می‌شود. مثال کسی عاق والد‌ین می‌شود، خدا از او روی بر می‌گرداند. سزای چنین کسی ضرر و زیان دنیوی و آتش و سعیر اخروی است. اما حجاب معرفت در عرفا و سالکین الی‌الله است. برای این افراد کوچکترین لرزش و لغزش در نیت، که گناه و جرم نیست، ولی نوعی ایجاد حجاب و پرده بین خالق و مخلوق می‌کند. کسی با یک بار موسیقی گوش دادن و یا شرکت در مجلس آواز جهنم نمی‌رود. در این لطف و رحمت حضرت حق تردیدی نیست. ولی همین امر، شنیدن یک موسیقی یا آوازِ خوش، برای عارف حجاب معرفت ایجاد می‌کند. نتیجه حجاب معرفت، هر چند ضرر دنیوی و اخروی و جهنم نیست، ولی برای عارف بدترین تنبیه و مجازات است. چون به خاطر این حجاب معرفت، نماز شب‌اش قضا می‌شود و حس عبادت و گریه در عبادت که نشان رحمت الهی و لذت عمیقی برای یک عارف است، از او سلب می‌شود و عارف و سالک الی‌الله را در این زمان رنج و عذابی می‌رسد که بسیار سنگین است.در آیه (92) سوره آل عمران دقت کنیم: هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست. حضرت حق برای کسانی که می‌خواهند به مقام قرب و نیکوکاری برسند و معرفت خدا را درک کنند امر کرده است از چیزی که بیشتر از همه دوست دارند ببخشند. در حالی که برای عموم مومنین توصیه به انفاق میانه می‌کند. آنان‌كه هرگاه انفاق كنند، نه از حد گذرند و نه تنگ گيرند و ميان اين دو روش اعتدال دارند.(67 فرقان)خانواده حضرت علی (ع) علی رغم روزه بودن افطار نکردند و 3 شب غذای خود به نیازمند داده گرسنه ماندند. اگر غذای خود نداده بودند، قطعا هیچ معصیتی این کار نداشت. ولی برای رسیدن به حب محبوب باید چنین می‌کردند. اگر کسی این داستان را بخواند، هرگز نباید گمان کند که خدا آن چنان‌که معاذالله کم رحمت بوده که چنین کار سختی از آنان خواست. قطعا چنین نیست بلکه خدا برای آن‌ها چنان ارزش داشت و عزیز بود که سه روز در محبت او گرسنه ماندند.      

     روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟! فقیر گفت: هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!!!              

   درجهان سه چیز است که صدا ندارد :مرگ فقیر،  ظلم غنی،  چوب خدا

امام معصومی که هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر ، فرزند حضرت زهرا (س) است.:امام حسن (ع) دختری به نام فاطمه داشتند، و امام حسین (ع) پسری به نام علی، ازدواج اینها خیلی شبیه به ازدواج امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) است.

حاصل ازدواج آنها متولد شدن امام باقر (ع) است، پس امام باقر (ع) هم از طرف مادر فرزند حضرت زهرا (س) است و هم از طرف پدربه همین دلیل در زیارت نامه های فرزندان امام باقر و از امام باقر به بعد می توانید بگویید " السلام علی ابن الحسن و الحسین"امامان ما از امام باقر (ع) به بعد هم فرزند امام حسن (ع) هستند و هم فرزند امام حسین (ع) حاج مهدی توکلی

سجده گناهان را میریزد(.آیت الله مجتهدی تهرانی):روایت است که انسان به سجده برود و مدتی در سجده باشد، "شکراً الله و الهی العفو" بگوید، مخصوصا در نماز شب، ده دقیقه، یک ربعی در سجده باشد، حس می کند وقتی که به سجده می رود، سبک می شود .آن حالت سبکی بر اثر ریخته شدن گناهان است. همانطور که باد در فصل پاییز برگ درختان را می ریزد، سجده هم گناهان را می ریزد.

استاد عبدالقائم شوشتری:حدیث دارد که وقتی مومن به کمال رسید یکی از افراد خانواده ی خودش پیدا می شود که او را اذیت کند. همسرش ، یا پسرش ، یا دخترش ، اگر نبود توی خانواده اش ، از همسایه اش اینگونه می شود و مومن را اذیت می کند ، اگر نبود یکی از یک حلقه ی دورتر ، اگر نبود در بیابان ها و حتی حدیث دارد که اگر مومن از شرّ مردم فرار کند و برود به کوهی و در آن کوه غاری پیدا کند و در غار مخفی شود ، باز هم یک ماری ، کژدمی، چیزی پیدا می شود که او را اذیتش کند.این است که یکی از عرفا وقتی با شاگردانش میخواستند بروند به بیابان ، همان آخر شهر و اول بیابان می گفت که یاران از همراهی با من رو برتابید و برگردید که ما با هم آبمون توی یه جوب نمیره . ما راهمان راه بلاست ، شما به دنبال راه آسان می گردید.خیلی ها از اول که می آیند توی وادی دین و توحید و سیر و سلوک ، نظرشان این است که دنیای آبادی داشته باشند و حال اینکه راه راهِ دنیا نیست

سه جمله از مرحوم حضرت آیت الله محمّدتقی بهجت :1-اگر ما به اندازه ای که بچّه به مادرش اطمینان دارد به خداوند اطمینان داشتیم و می دانستیم که هر چه از او بخواهیم می دهد ، هیچ مشکلی نداشتیم و همۀ کارهایمان درست می شد.

2- ای کاش لَیسَ بودن و هیچ بودنِ عالم امکان را درک می کردیم ، و برای هیچ ، این قدر ارزش و اعتبار قایل نمی شدیم و بر سر هیچ ، این همه با هم نزاع نمی کردیم!  3-چه قدر انسان مؤمن باید مقیّد باشد که خلاف یقین مرتکب نشود! حفظ دین ، روی آتش راه رفتن یا آتش در دست گرفتن است.