سبک زتدگی اسلامی 98/7/30
سبک زتدگی اسلامی
طاووس یمانی از امام محمد باقر(ع) پرسید: چه وقت بود که یک سوم مردم هلاک شدند؟ امام (ع) فرمود: اشتباه کردی باید بگویی یک چهارم، و آن روزی بود که قابیل هابیل را کشت. پرسید: کدام یک از هابیل و قابیل پدر آدمیان است؟ فرمود: هیچ کدام، بلکه پدر آنان شیث بن آدم است. پرسید: کدام گواهی حق بود که گویندگانش در آن دروغگو بودند؟ فرمود: گواهی منافقین که به پیامبر (ص) می گفتند: نشهد انک لرسول الله؛ گواهی می دهیم که تو فرستاده خدا هستی. پرسید: کدام فرستاده خدا بود که نه از جن بود و نه از انس؟ فرمود: کلاغ، که خداوند فرمود: فبعث الله غرابا یبحث فی الارض؛ خداوند کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال خود گود نماید. پرسید: بر چه کسی دروغ بستند که نه از پری بود و نه آدمی؟
فرمود: بر گرگ، که برادران یوسف بر او دروغ بستند. پرسید: چه چیز است که اندک آن حلال و زیاد آن حرام می باشد؟
فرمود: نهر طالوت؛ «طالوت به سپاه خود گفت: همانا خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند. هر آنکس از آن بسیار بیاشامد از من نیست و هرکه هیچ نیاشامد یا کفی بیش نگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. (بقره، 248)» پرسید: کدام روزه است که از خوردن و آشامیدن منع نمی کند؟ فرمود: روزه مریم. مناقب، سروی، ج 2، ص 288
امام علی(ع):نشستن در مسجد برای من، از نشستن در بهشت محبوبتر است زیرا بودن در بهشت مرا خوشنود میسازد و بودن در مسجد خدایم را.بحارالانوار؛ 8:263
حکمت ۸۹ :راه اصلاح دنیا و آخرت:امام على(ع) فرمود: كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد نمود و كسيكه امر آخرتش را اصلاح كند خدا امر دنيايش را آباد خواهد كرد و كسيكه از درون جانش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد.
پای درس استادمحمدشجاعی (شادی):پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید:هر كس با تسلیت و دلجوئى خداوند تسلى نجوید (و در مقابل ناملایمات بردبارى نكند) نفسش از حسرتهاى پى در پى پاره شود، و هر كس چشم به دنبال آنچه در دست مردمان دیگر است بیاندازد، اندوهش فراوان گردد، و سوز دلش درمان نپذیرد».کسی که به دلداری دادن خدا آرامش نگیرد، یعنی خدا به او میگوید: عزیزم! بدان که من تو را به بلندای ابدیت دوست دارم. بدان من تو را فقط یک زن یا یک مرد نمیدانم. از من هم نخواه که فقط تو را یک زن یا مرد ببینم و فقط خواستههای زنانه و مردانه از من بخواهی.
بدان که من تو را از جنس خودم میبینم . تو را آفریدم برای اینکه شبیه من باشی. تو در نظام آخرتی ات یک کسی مثل من خواهی بود که هر چه اراده کنی همان میشود.پس خودت را کوچک نگاه نکن. چون تو را به بلندای ابدیت آفریدم، به بلندای ابدیت هم دوستت دارم. اگر سختی داری برای این است که مثل من بشوی، اگر در زندگیت امتحان هست، عبادت هست، احکام هست، شرعیات هست، اخلاقیات هست، برای این است که شبیه من بشوی. حتی اگر خودت اشتباه کردی و مقصر شدی، من آن مشکل را برای تو کفاره قرار میدهم. دیگر از این بهتر شما میخواهید؟ چه کسی از این مهربانانهتر با ما رفتار میکند؟به این «عزاء الله» میگویند. خدا ما را دلداری میدهد.اگر کسی دائماً چشمش به دنبال چیزهایی باشد که بقیه دارند، چه اتفاقی میافتد؟ دغدغهها، ناراحتیها و اندوهش زیاد میشود: یعنی همت خود را در امور متعدد صرف میکند و هیچ وقت خشم دلش آرام نمیشود. دائماً خمشگین و عصبانی است. اصلاً نمیتواند از زندگیش لذت ببرد. نه از پدرش، نه از مادرش، نه از همسرش، نه از فرزندش، نه از آن چیزی که دارد. مدام حسرت چیزی را که ندارد میخورد. چنین آدمی بدبخت است. اگر در اوج ثروت هم باشد، گداست. چون دلش در جهنم گیر است. اصلاً نمیتواند آن طرف برود. از خدا، غیب و از خودش و از دادههای الهی نمیتواند لذت ببرد. چون نگاهش نگاه غلط است. هر چه نعمت به او بدهند، نمیتواند ببیند؛ بلکه فقط آنچه در دست مردم است را میبیند و حسرت داشته های دیگران را میخورد. از این رو پیامبر صلیاللهعلیهوآله میفرماید: حرفهای خدا را گوش کن و دلت را شاد کن.اگر کسی ای کاش در زندگیاش آمد، کاملاً بندۀ شیطان میشود: تا بگویی کاش! شیطان سوارت میشود. حالا تو مگر با یک چیزی آرام میشوی؟ کلاً از ابدیت، آخرت، آماده کردن خودت برای بهشت، برطرف کردن نقاط ضعف خودت که جهنمساز هستند، کلاً بیخیال میشوی و فقط و فقط حسرت اشیاء و کمالات گیاهی و حیوانی را میخوری.از صبح تا شب، دغدغه خودت و همسرت و بچههایت میشود حسرت دنیا را خوردن. برای آدم دیگر چه میماند؟ در اوج داشتن، او غمگین و ناراحت است. خیلی ها در دنیا آرزو دارند جای او باشند. این خودش از زندگی اش هیچ لذتی نمیبرد، چون مدام حسرت دارد.
چشم دل :مردي به نزديك پارسايي رفت، كيسه اي پر سكه هم در شال كمرش داشت.گفت؛ اي استاد، دلم تاريك شده است، مرا پندي ده.فرمود: اندر كيسه چه داري؟گفت؛ سكه!فرمود: چه تعداد؟گفت؛ هزار سكه!فرمود: سَرِ كيسه باز كن.كيسه را باز كرد.پارسا يك سكه را برگرفت و فرمود: پيش تر آي !و آن سكه بر چشم وي نهاد!فرمود: چشم باز كن و بنگر!گفت: اين سكه بر چشم من است، نمي بينم.فرمود: اي مرد، يك سكه بر چشم سَر نهادي، دنيا را نمي بيني!پس هزار سكه بر دل نهادي، پنداري كه چشم دل تاريك شده است، عقبي نمي بيني!؟و این حکایت اشتغال بیش از حد ما به روزمرّگی این دنیاست که دیگر خدا را نمی بینیم.