پیوند پرتو نفس با بدن 99/3/2
پیوند پرتو نفس با بدن
از نظر قرآن، مرگ و خواب یک چیز است(زمر، آیه ۴۲) به طوری که در روایات گفته شده است: زیرا این شباهت تا جایی است که نمی توان خواب از مرگ جدا دانست و گویی دو «برادر» هستند.از نظر آموزه های اسلامی، نفس همانند «خورشیدی» است که بر بدن «تابش» دارد. «ضوء» و تابش خورشیدی نفس در سه حالت متفاوت «بیداری، خواب و مرگ» تفاوتی ها دارد؛ زیرا ۱. در هنگام بیداری تابش نفس بر همه اجزای بدن از ظاهر و باطن آن برقرار است؛ ۲. در هنگام مرگ، تابش نفس بر بدن به طور کلی ظاهری و باطنی قطع می شود؛ ۳. در هنگام خواب، تابش نفس از ظاهر بدن قطع می شود، اما بر باطن بدن هم چنان ادامه می یابد.این ظاهری که از آن سخن گفته می شود، گاه در ادبیات اسلامی از آن به «روح نباتی و حیوانی» یاد می شود که غیر از «روح امری الهی» است؛ زیرا هر جانداری دارای سطحی از «روح» تنزل یافته است که پایین ترین سطح آن روح نباتی سپس حیوانی است. بنابراین، در هنگام خواب، روح امری الهی که در تن از آن به «نفس» یاد می شود، از بدن خارج می شود، اما «روح نباتی و حیوانی» هم چنان وجود دارد، البته این بدان معنا نیست که در هر انسانی چند روح باشد، بلکه «نفس» انسانی به سبب «ظرفیت و سعه وجودی» خاص انسان دارای همه این مراتب است؛ پس آن روح نبانی یا حیوانی نمی تواند بدون «شعاع وجود نفس» ادامه حیات دهد؛ زیرا از شئون و تجلیات نفس است. بنابراین، لازم است تا در این موارد «ارتباط و پیوند» میان «نفس و بدن» برقرار باشد تا بخش حیوانی و نباتی به کار خودش ادامه دهد و انرژی بقایی خود را کسب کند.به هر حال، هماره میان «نفس» که در خواب است، نوعی ارتباط شعاعی با «بدن» است تا «روح نباتی و حیوانی» بتواند به حیات خویش ادامه دهد. در حقیقت آن چه از «خورشید نفس» به شکل «ضوء» و «تابش» با بدن می تابد، همانند «ناف» است که کودک را به مادر «نفس» وصل کرده است؛ البته تفاوت کودک در رحم با خوابیده آن است که این پیوند «ناف نورانی» از همه نقاط بدن است و اختصاص به جایی ندارد؛ یعنی همه سلول های بدن برای مدیریت از سوی «نفسی» که «توفی» شده درگیر با «پرتوهای نورانی نفس» هستند. همان طوری که با بریدن «ناف کودک» از مادر، جدایی کودک از «مادر» انجام می شود، قطع این ارتباط نورانی «نفس» با بدن نیز موجب تولدی دیگر برای «نفس» در عالم برزخ خواهد شد.نکته دیگر آن که امام باقر(ع) می فرماید: رویاها به دو دسته تقسیم می شود: ۱. رویت و رویایی که در عالم ملکوت و برزخ انسان می بیند که قابل «تاویل» یعنی ارجاع به حقیقت است که از آن به رویای صادق یاد می شود؛ ۲. رویت و رویایی که در حالت عروج یا نزول برای «نفس» رخ می دهد و شخص در میان آسمان و زمین، ممکن است تحت تصرفات «شیطانی» قرار گیرد و «تخیلات» به وجود آید. از آن جایی که «تخیل» آمیختگی حق و باطل است(طه، آیه ۶۶)، می توان از آن به رویای کاذب یاد کرد؛ زیرا به سبب اختلاط حق و باطل و شیطنت شیطان در «امنیه» نمی توان «حق را از باطل» جدا کرد و «رویا» را به حقیقت تاویل برد.البته در منابع روایی شیعی روایتی از «عبدالله بن عباس» از اصحاب امیرمومنان امام علی(ع) آمده است که می گوید: در آدمی «نفس و روح» است و میان آن دو همانند شعاع و پرتو خورشید ارتباط است؛ پس نفس همان چیزی است که «عقل و تمییز» بدان انجام می شود و روح همان چیزی است که «نفس کشیدن و تحرکات» را به عهده دارد؛ پس وقتی می خوابد خدا «نفس» را قبض می کند و «روح» را قبض نمی کند؛ و هنگامی که «می میرد» خدا نفس و روح را با هم قبض می کند.(بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۲۶ و ۲۷)شکی نیست که مراد از «روح» همان روح نباتی و حیوانی است نه «روح امر الله».
اعمال بهشت آفرین:انسان چگونه میتواند بهشتی شود؟ بر اساس تعالیم اسلام ، انسان به وسیله ایمان و اعمال صالح و خیر میتواند خود را بهشتی کند. (سوره عصر). در این باره پیامبر(ص) میفرماید: هر کس مشتاق بهشت است براى انجام خوبىها سبقت مى گیرد. اما برخی از اعمال صالح و خیر عبارتند از:۱. مخالفت با هواهای نفس و تقوا: امام صادق(ع) در پاسخ به این سؤال که راه رسیدن به آسایش چیست؟ فرمودند: مخالفت با هوا و هوس. عرض شد: پس، چه وقت انسان به آسایش مىرسد؟ فرمودند: در نخستین روز ورودش به بهشت. ۲. صداقت، وفا، ادای امانت، حیا، عفت، خودداری: پیامبر(ص) میفرماید: شش چیز را براى من ضمانت کنید تا من بهشت را براى شما ضمانت کنم، راستى در گفتار، وفاى به عهد، بر گرداندن امانت، پاکدامنى، چشم بستن از گناه و خودداری و نگه داشتن دست از غیرحلال. ۳. گشادهرویی، نرم زبانی، مهربانی ، بخشندگی : امام صادق(ع) میفرماید: بهشتى ها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِدهنده.۴. آبروداری: پیامبر(ص) میفرماید: هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب میشود. ۵. یاری مظلوم: پیامبر(ص) میفرماید: هر کس داد مظلوم را از ظالم بگیرد، در بهشت با من یار و همنشین باشد. ۶. انفاق و گشادهرویی و انصاف: امام علی(ع) میفرماید: هر کس یکى از این کارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب مىگرداند: انفاق در تنگدستى، گشادهرویى با همگان و رفتار منصفانه.۷. سبقت در آشتی: امام حسین(ع) میفرماید: هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع شود و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.