زینت های حقیقی انسان 1400/7/4
زینت های حقیقی انسان
انسان دوستدار زیبایی است و از همین رو، زینت و آرایه ها را می جوید تا خود را بدان بیاراید. البته از نظر قرآن، انسان در مصداق اشتباه می کند، و اموری را که اصلا زینت نیست یا اگر زینت باشد، زینت انسان نیست، به عنوان آرایه و زینت بر می گزیند. بر همین اساس، هر چند که اصل آراستگی و زینت جویی امری پسندیده ، بلکه از گرایش های ذاتی انسان به عنوان امری حق است، اما هر چیزی را نمی توان به عنوان آرایه و زینت خواست؛ بلکه می بایست دنبال آرایه های حقیقی و زینت های پسندیده ای بود که انسان و زندگی اش را می آراید.از نظر قرآن، آرایه ها و زینت ها دارای اقسام و انواعی است که برخی از آنه هر چند که زینت است، ولی زینت انسان نیست، بلکه زینت دنیا یا زینت زندگی دنیوی است؛ یعنی اگر این چیزها زینت باشد، زینت خود انسان نیست، یا اگر زینت خود انسان باشد، زینت پایدار نیست، بلکه زینتی است که تنها در محدوده زندگی دنیوی کاربرد دارد و آدمی نمی تواند آن را با خود به آخرت ببرد و در آن جا نیز از آن به عنوان زینت بهره مند باشد؛ چرا که ساختار زندگی دنیوی با زندگی اخروی و قوانین حاکم بر آن بسیار متفاوت و فرق دارد؛ پس هر چیزی که زینت زندگی دنیوی است، نمی تواند زینت زندگی اخروی باشد.از نظر قرآن، مال و فرزند می تواند زینت زندگی دنیوی باشد، ولی نمی تواند زینت زندگی اخروی باشد؛ زیرا در آخرت نسبت ها از میان می رود(مومنون، آیه ۱۰۱)، و مال و ثروت نیز در آخرت، هیچ جایگاه ارزشی به عنوان امور اعتباری ندارد؛ زیرا ملکیت اعتباری تنها در دنیا است و در آخرت ملکیت حقیقی است که هیچ ارتباط با ارزشگذاری های اعتباری دنیوی ندارد. خدا در این باره می فرماید: مال و پسران، زیور و زینت زندگى دنیایی هستند و باقیات صالحات و نیکیهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید نیز بهتر است. البته خدا می فرماید که بهره مندی از مال و ثروت طیب و پاک و حلال امری خوب است و انسان می تواند از این زینت های الهی در زندگی دنیوی بهره گیرد؛ ولی نمی بایست اصالت برای آن قایل شد؛ زیرا آن چه مفید و سازنده است استفاده از این امور برای زندگی اخروی است.خدا در قرآن هشدار می دهد که آن چه بر روی زمین است، زینت برای آن و ابزار ابتلاء برای انسان است که بدان آزموده می شود تا معلوم شود که هر کسی چگونه نیکوترین وجه از آن برای آخرت بهره می برد.(کهف، آیه ۷)
از نظر قرآن، همان گونه که خدا زمین را با زینت ها آراست، هم چنین آسمان را به ستارگان زینت بخشیده است. از نظر قرآن، در زندگی دنیوی انسان، زینت هایی وجود دارد که زینت های حقیقی برای انسان است و می تواند به عنوان ذاتیات انسان هماره شاکله و شخصیت او همراه باشد، بلکه شخصیت او را شکل بخشد و قوام دهد. خدا در قرآن می فرماید: و بدانید که پیامبر خدا در میان شماست. اگر در بسیارى از کارها از راى و میل شما پیروى کند، قطعا دچار زحمت مى شوید؛ لیکن خدا ایمان را براى شما دوست داشتنى گردانید و آن را در دلهاى شما بیاراست و زینت داد، و کفر و پلیدکارى و سرکشى را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان که چنیناند رشد یافتگان؛ و این فضل و بخششى از خدا و نعمتى از اوست؛ و خدا داناى سنجیده کار است. امام جواد(ع) بر این باور و اعتقاد است که برای هر چیز و بلکه حتی حالات انسانی زینت هایی است که توجه به آن می تواند به عنوان زینت حقیقی قرار گیرد و انسان را بیاراید و زینت بخشد.از جمله این زینت ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:1-ألعِفافُ زینَهُ الْفَقْرِ : فقر اقتصادی نه فرهنگی و معنوی، بسیار خطرناک است تا جایی که پیامبر(ص) می فرماید که ممکن است ایمان انسان را از وی بگیرد: فقر، انسان را در آستانه کفر قرار مىدهد. اما همین فقر و نداری را می توان با عفت زینت بخشید و آراست به طوری که دیگر زشتی های او دیده نشود. عفت به معنای حالتی است که انسان نفس خویش را نگه می دارد و اجازه نمی دهد تا هر چیزی را درخواست کند یا بدان گرایش یابد. خدا در قرآن می فرماید: این صدقات براى آن دسته از نیازمندانى است که در راه خدا فرومانده اند، و نمى توانند براى تأمین هزینه زندگى در زمین سفر کنند. از شدّت خویشتندارى و عفت نفس، فرد بى اطلاع، آنان را توانگر مى پندارد. آنها را از سیمایشان مى شناسى. با اصرار، چیزى از مردم نمى خواهند، و هر مالى به آنان انفاق کنید، قطعاً خدا از آن آگاه است. (بقره، آیه ۲۷۳)2-وَالشُّکْرُ زینَهُ الْغِنى: از نظر قرآن، ایمان با شکر و کفر با کفران آمیخته است، به طوری که هر جا شکر حقیقی باشد، ایمان است و هر جا کفران باشد، کفر نیز وجود دارد، و هم چنین انسان مومن شاکر و انسان کافر اهل کفران و ناسپاسی است. 3-وَالصَّبْرُ زینَهُ البَلاءِ : بلاء از سنت های الهی حاکم بر هستی است؛ یعنی هرگز انسان از بلاء در امان نیست؛ زیرا انسان با ابتلائات است که آزموده می شود و به کمالات می رسد. این بلایا با خیر و شر انجام می شود. از نظر قرآن، هر گاه بلایی در قالب شرور بر سر انسان آمد، می بایست صبر پیشه گیرد؛ زیرا با صبر است که شرور بلا نهان می شود و زشتی آن پنهان می گردد و انسان از زشتی ها و آثار بد بلایا در امان می ماند. 4-وَالتَّواضُعُ زینَهُ الْحَسَبِ: تواضع و فروتنی به این است که انسان خود را گرفتار «کبر» و «علو» باطل نکند؛ زیرا وقتی انسان خود را در برابر عظمت های الهی می یابد، نمی تواند جز تواضع و فروتنی داشته باشد. اصولا انسان با تواضع است که می تواند همانند گودالی عمیق، بستری برای دریا یا دست کم برکه ای برای آبی ماندگار باشد؛ اگر کبر و علو داشته باشد، همانند تپه ای است که آب بر آن قرار نمی گیرد بلکه سرازیر می شود. خدا در قرآن از انسان می خواهد تا با تواضع و فروتنی صفات و فضایل نیک را در خود تجلی دهند؛ 5-وَالفَصاحَهُ زینَهُ الْکَلامِ : سخن زمانی زیبا می شود و آراسته می گردد، که با فصاحت همراه شود؛ از قدیم گفته اند، سخن باید شیوا و رسا باشد؛ شیوایی و شیرینی کلام به فصاحت و رسایی محتوا و مفهوم آن به بلاغت آن است. از نظر قرآن، سخن می بایست از خصوصیات و ویژگی هایی چون راستی، استواری،رسایی ،آسانی ،نرمی ،متانت ،نیکی ،کرامت و برهانی و استدلالی بودن و مانند آن ها برخوردار باشد. 6-وَالْحِفظُ زینَهُ الرِّوایَهِ: انسان وقتی سخنی را روایت می کند، می تواند از متن کتابی بخواند و برای دیگران آن را روایت کند، اما اگر بتواند آن را از حفظ و حافظه خویش بخواند ، بهتر است؛ زیرا این گونه مخاطب بیش تر گوش می دهد و مورد توجه اش قرار می گیرد. 7-وَخَفْضُ الْجِناحِ زینَهُ الْعِلْمِ: جناح به معنای بال پرندگان است؛ مرغ مادر برای دفاع و حفاظت از تخم ها و فرزندانش بال خویش را می گسترداند و پایین می کشد تا همه آنها را تحت پوشش خویش قرار دهد؛ در آیات قرآنی آمده است که پیامبر(ص) با مردم می بایست این گونه رفتار کند؛ هم چنین مومنان می بایست نسبت به دیگران از چنین شیوه رفتاری بهره گیرند و آن را مراعات نمایند. 8-وَحُسْنُ الْأدَبِ زینَهُ العَقْلِ : عقل و عقال به معنای پای بند شتران است که او را از حرکت های بی هدف و بی مورد باز می دارد که بر خلاف خواسته صاحب شتر است. عقل در انسان نیز عقالی بر پای شهوات و غضب است. انسان عاقل و خردمند به سبب آن که به نوعی محدودیت هایی را بر خود و دیگران تحمیل می کند و اجازه نمی دهد هر کسی در محدوده او وارد شود و با نهی و سنگ گذاری و دیوار کشی موانعی را ایجاد می کند، به نظر انسانی خشک و سرد و بی روح است. بنابراین، برای این که این سردی و خشک از انسان عاقل دور شود و عواطف به شکل مطلوب و درست از او بروز کند، می بایست با ادب نیکو خود را بیاراید؛ زیرا ادب توجه به لطائف و ظرائف رفتاری است که می گویند هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. 9-وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَهُ الکَرَمِ : کرم به معنای ایثارگری و از خودگذشتگی فراتر از احسان های معمولی است. انسان کریم در مکتب پروردگاری درس می آموزد که «اکرم» است،چرا که قرآن و تعلیم و تزکیه پیامبر(ص) از طریق قرائت قرآن به معنای حقیقی آن موجب می شود که انسان به مکارم اخلاقی در تمامیت آن برسد. کرامت انسانی با تقوای الهی ایجاد می شود و هر چه انسان باتقواتر کریم تر خواهد بود.10-ترکُ الْمَنِّ زینَهُ الْمَعْرُوفِ: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان نه تنها به عرف فرمان می دهند و بر اساس معروف عمل می کنند، بلکه از این ولایت متقابل برخوردارند که یک دیگر را به معروف امر کنند.11- وَالخُشُوعِ زینَهُ الصَلّوهِ : خشوع حالتی نفسانی است که انسان در برابر خود را خوار و ذلیل و فقیر می یابد و با خضوع در عمل آن را همراه می کند. از نظر قرآن، نمازگزاری جز از انسان های خاشع صادر نمی شود؛ زیرا افتادن به خاک و سر بر سجده گذاشتن برای بسیاری از انسان ها سخت و دشوار است.12-وَالتَّنَفُّلُ زینَهُ القَناعَهِ : نفل به معنای زیاده نیک از هر چیزی است؛ انفال ثروت های ملی و عمومی است که در اختیار پیامبر(ص) است. نماز نافله نیز مستحباتی است که افزون بر نمازهای واجب روزانه خوانده می شود. خدا می فرماید که ما اسحاق و یعقوب علیهماالسلام را به عنوان نافله به حضرت ابراهیم(ع) دادیم. قناعت نیز به معنای بسنده کردن به هر چیزی است که در اختیار است. قناعت اقتصادی به معنای بسنده کردن به کفاف روزانه و قسمتی است که خدا برای هر انسانی مقدر کرده است. 13-وَتَرْکُ ما یُعنى زینَهُ الْوَرَعِ؛ انسان چیزهایی را می جوید که مقصود و مورد اهتمام و اعتناء اوست. اما کسی که در برترین درجه تقوای یعنی تقوای اخص نشسته و نسبت به حتی مباحات پرهیز دارد و برای رضایت خدا از شهوات حلال جنسی و غذایی و مانند آن پرهیز می کند ، می تواند این امر زیبا را با بی اعتنایی به موارد قابل اعتنا، زینت دهد و بیاراید.