علم ذاتی و علم اکتسابی 1401/6/15
علم ذاتی و علم اکتسابی
درباره علم دو نظریه مشهور و معروف است: ۱. انسان خالی الذهن به دنیا میآید و هیچ چیز نمیداند؛ بنابراین، باید برای کسب علم تلاش کند و همه علوم بشر، اکتسابی است؛ ۲. انسان همه چیز را میداند و تنها کاری که انجام میدهد، یادآوری و تذکر است. سقراط براساس همین دیدگاه عمل میکرد و با مجادله بر آن بود تا علم نهفته را آشکار کند. در حقیقت علم ذاتی است و کاری که انسان انجام میدهد تنها یادآوری و تذکر است.براساس آموزههای قرآن، علوم به دو دسته ذاتی و اکتسابی تقسیم میشود:۱. خدا درباره علم ذاتی میفرماید: و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته، سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.(شمس، آیات ۷ و ۸) اینکه انسان فجور و تقوا را در ذات خویش دارا است، یعنی نسبت به حق و گرایش به آن و نیز باطل و گریزش از آن، دارای یک برنامه نرمافزاری الهامی و ذاتی است. از همینرو هر انسانی در پاسخ به اینکه پروردگارش کیست، شهادت میدهد که الله رب العالمین پروردگار اوست؛ یعنی بیآنکه تعلیم بیرونی دیده باشد، در درون ذات خود آگاه و شاهد است که خدا پروردگارش است.از آیات قرآن به دست میآید که معارف الهی، فضایل اخلاقی و مانند آنها که همه بشریت در آن یکسان هستند از علوم ذاتی است. گاه از همین علوم به علوم معقول نیز یاد میشود که فطری است و از آنجا که به علل درونی یا بیرونی دفن میشودنیاز است تا با تغییراتی که از سوی پیامبران انجام میشود، این خاک وجود انسان شخم زده و آلودگیها و زنگارها کنار رفته و دفینهها بیرون آورده شود؛ زیرا وقتی گرفتار غفلت است باید این خاک غفلت کنار گذاشته شود؛ از همینرو از وظایف پیامبران، بازسازی تغییرات فطرت و آشکار کردن گنجینهها و دفینهها است: باید توجه داشت که انسانها در علوم ذاتی در یک سطح نیستند، هر چند که همه کف علم را دارا هستند، اما نسبت به سقف علم الهامی و فطری، تفاوتهای معناداری است که در عبارت دیگری اینگونه آمده است: مردم همانند معادن هستند که برخی معادن زر و برخی معادن نقره هستند. ۲. خدا درباره علم اکتسابی میفرماید: و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج کرد در حالی که هیچ چیز نمیدانستید؛ و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد تا شکر نعمت او را بجا آورید!(نحل، آیه ۷۸) از این آیه به دست میآید که برخی از علوم که از آن به علوم حسی و تجربی یاد میشود، علومی است که انسان آن را کسب میکند. این علوم از طریق ابزار و حواس به دست میآید، در حالی که علوم ذاتی، به سبب آنکه فطری و الهامی است، نیاز به یادگیری ندارد و انسان در ذات خویش آنها داراست و همین علوم الهامی و ذاتی است که گرایشهای او را مشخص میکند. در علم اکتسابی باید از خدا زیادتی را خواست که پیامبر(ص) میخواست: بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون کن!»
بهترین عمل از نگاه پیامبر چیست؟(ابوالقاسم شکوری):اگر میخواهید بدانید منزلت شما نزد خداوند چقدر است ببینید در هنگام گناه خدا چه جایگاهی پیش شما دارد. اگر حد خود و خدا را بشناسیم، محال است دامن خود را به لکۀ گناه بیالاییم.طبق فرموده رسول اکرم ص، «ورع» (ترک گناه)، افضل همۀ اعمال است. علمای اخلاق بر این باورند که در راه تقرب به خدا، هیچ چیز به اندازه ترک گناه، انسان را رشد نمیدهد حتی عبادات. بسیاری از بزرگان در آغاز سلوک، از یک گناه پرجاذبه گذشتهاند و پس از آن، درهایی از معنویت به رویشان گشوده شده است.فرق «ورع» با «تقوا»:ورع، معنای نزدیکی با تقوا دارد. هر دو به معنای خویشتنداری، پارسایی و پرهیز از گناه است اما ورع یک مرتبه بالاتر از تقواست چون اهل تقوا فقط از گناه حرام یقینی پرهیز میکنند اما اهل ورع نه فقط از محرمات که حتی از شبهات (گناهان محتمل و مشکوک) هم پرهیز میکنند.در حدیثی از امیرالمومنین علیهالسلام آمده است: ورع و پرهیزگارى توقف در برابر شبهات است. امام صادق علیهالسلام، از این فرمایش حضرت امیر علیهالسلام با عنوان «تقوای خاص» یاد میکند و میفرماید:تقوا بر سه وجه است. اول تقوا از خوف نار و عقاب که همان ترک حرام است که در واقع تقوای عوام میباشد. دوم تقوای از خدا (نه از خوف جهنم) که ترک شبهات است و این مرتبه تقوای خواص است. سوم تقوای فی الله و آن ترک حلال است به خاطر دچار نشدن به شبهه». مراتب چهارگانه ورع :علامه مجلسی برای ورع مراتبی ذکر میکند:ورع توبهکنندگان: چیزی که انسان را از زیر بار گناه و فسق خارج میکند و باعث قبولی شهادت و گواهی او میشود.ورع صالحان: در این مرتبه انسان از انجام شبهات اجتناب میکند تا زمینه بروز گناه برای او فراهم نشود.ورع متقین: حالتی در انسان است که از انجام کارهای حلال و مباحی که ممکن است به حرام منجر شود، دوری کند.ورع سالکان و صدیقین: رویگردانی از غیر خدا به جهت ترس از صرف کردن لحظهای از عمر در کاری که باعث تقرب به خدا نشود؛ اگر چه یقین دارد که به حرام نمیانجامد.چه کنیم که گناه نکنیم؟حال که با مراتب ورع و فضیلت ترک معصیت آشنا شدیم، جا دارد بپرسیم راهکار ترک معصیت چیست؟ برای اینکه از خدا حساب ببریم و هنگام گناه پای ایمان مان شل نشود، چه باید بکنیم؟علمای اخلاق در اینجا داد سخن دادهاند اما مهمترین توصیه کاربردی که چکیده همه دستورالعملهای سلوکی است این است که خودمان را مؤدب به ادب بندگی کنیم. بسیاری از اوقات، باور به وجود خدا هست اما ادب نیست. در روایتی آمده: اگر میخواهید بدانید منزلت شما نزد خداوند چقدر است ببینید در هنگام گناه خدا چه جایگاهی پیش شما دارد. اگر حد خود و خدا را بشناسیم، محال است دامن خود را به لکۀ گناه بیالاییم.