انتقام سخت از ظالمان

انتقام در ساختار مقابله به مثل و عدالت تقابلی، حقی ثابت است که عقل فطری و نقل وحیانی آن را می فهمد و امضا می کند و عاقلان و مومنان بدان ایمان دارند و بدان گرایش دارند و انجام می دهند.انتقام یک سنت الهی در ساختار نظام احسن است که مبتنی بر عدالت است و همان گونه که خدا انتقام می گیرد، مردمان نیز از این حق الهی برخوردار هستند تا در چارچوب عدالت انتقام گیرند و این گونه عقوبت و مجازات کرده و کیفر دهند.زیرا اگر این اصل مراعات نشود، نظام احسن که بر اساس حقانیت و عدالت است فرو می پاشد و اجتماع انسانی دچار هرج و مرج می شود.همان گونه که کیل و پیمانه و ترازو برای سنجش کالا استفاده می شود، هم چنین برای سنجش انسانیت از معیار تقوا استفاده می شودکه البته میزان الاعمال همان حق است که تجلی آن امیرمومنان امام علی(ع) و دیگر معصومان(ع) است؛ زیرا امام علی(ع) تجلی تمام کمال حق است که هر کسی را می بایست به ایشان عرضه کرد تا دانسته شود تا چه اندازه اعمالش مطابق حق و حقانیت و عدالت است.اقتضای حقانیت و عدالت آن است که در برابر هر عملی از خیر و شر، مطابق آن واکنش نشان داده شود؛ بر همین اساس در برابر احسان باید احسان کرد، چنان که در برابر زشتی و بدی نیز همان اندازه می بایست واکنش نشان داد؛ چنان که خدا می فرماید: اگر ستمگر را مجازات کردید، پس تنها به مثل ستمی که به شما شده، عقوبت کنید. هم چنین می فرماید: پس هر که بر شما تعدی کرد شما هم به مثل آن بر او تعدی کنید.کارهایی موجب می شود تا خدا در مقام انتقام بر آید؛ زیرا برخی از کارها چنان زشت و بد است که خشم الهی را به دنبال دارد. از نظر قرآن، از مهم ترین عوامل موجب خشم و انتقام می توان به مواردی چون اعراض و رویگردانی از آیات الهی، تقلید کورکورانه از نیاکان و تکذیب پیامبران و مومنان، جرم و گناه، تاسف الهی، مخالفت با حدود و احکام الهی، ظلم و ستمگری، عهد شکنی و پیمان شکنی، غفلت از آیات الهی، کفر و انکار آموزه های وحیانی و حق ناپذیری، رفتارهای نابهنجار جنسی چون لواط و هم جنس گرایی، فسق، اتراف و خوشگذرانی و بدمستی همراه با کفر و مانند آنها اشاره کرد.با درنگ و تامل در موارد پیش گفته دانسته می شود که همه این موارد به یک معنا از مصادیق ظلم است، و شکی نیست که ظالم می بایست تنبیه و مجازات شود. البته کسی این گونه عمل می کند، به خدا ظلم نمی کند، بلکه به خودش ظلم می کند و انتقام الهی چیزی جز بازتاب و پیامد همان ظلم نیست. از همین روست که در تعابیر قرآنی از چنین امری به عنوان «ظلموا انفسهم» است. پس انتقام های الهی ناظر به «ظلم» است که مصادیق بسیاری دارد که برخی از آنها ذکر شده است.برخی از مردم جاهل علیه مومنان روشی را در پیش می گیرند که خود انتقام ظالمانه است. چنان که انتقام فرعون از ساحران مومن و شکنجه و قتل آنان، انتقام یهود از مومنان مسیحی و سوزندان آنان، انتقام منافقان ثروتمند از مومنان و مانند آنها از مصادیق انتقام ظالمانه است؛ چنان که اگر کسی فراتر از حد و اندازه تعدی و تجاوز در انتقام کند، او نیز انتقام ظالمانه کرده و خدا از چنین افرادی نیز حمایت نمی کند و نصرت نمی دهد؛ زیرا لازم است تا در انتقام رعایت عدالت شود و از حد و اندازه نگذرد بلکه مقابله به مثل باشد.هم چنین خدا در مسائل شخصی به ویژه میان مومنان خواستار عفو و احسان است و حتی فرمان می دهد که عفو بهتر از انتقام در قصاص است؛ زیرا بخشش و عفو در عین قدرت بسیار خوب و پسندیده است.یکی از سنت های الهی در کنار سنت انتقام، سنت مکر الهی است؛ زیرا خدا بر اساس سنت مکر اجازه می دهد تا ظالمان هر گونه که بخواهند عمل کنند و این گمانه در آنان تشدید شود که همه کاره هستند و هیچ کس در برابر ظلم و ستم آنان نیست؛ اما خدای خیرالماکرین، در زمانی که ظالمان گمان می کنند مکرشان کارگر شده، چنان انتقامی سخت از آنان می گیرد که راهی برای بقای آنان نمی ماند و آنان نیست و نابود شده و در آخرت نیز گرفتار دوزخ می شوند..خلیل منصوری