مجرم بودن روح انسان  1404/7/7

مجرم بودن روح انسان

در قیامت اعضا و جوارح انسان شهادت می دهند. خداوند می فرماید: اینان به پوستهایشان می گویند: چرا علیه ما شهادت و گواهی دادید.از این جا فهمیده می شود که آن که مجرم است روح و روان آدمی است نه بدن و اعضایش؛ زیرا وقتی کسی خود مجرم باشد، نسبت به چیزی که کرده سخن بگوید می گویند: این به گناهان خودش اعتراف و اقرار کرده نه این که شهادت داده است؛ چرا که شاهد غیر از مجرم است.انسان به وحی نیاز دارد؛ زیرا اولا موجودی اجتماعی است که باید افزون بر جمع با دیگران زندگی کند تا نیازهایش برآورده شود؛ زیرا نیازهای انسانی اقتضای اجتماعی بودن را دارد. اجتماعی بودن نیز نیازمند قانون است. قانون های انسانی با هم اختلاف دارد.

ادامه نوشته

اولین پرسش در قیامت  1404/7/2

اولین پرسش در قیامت

اولین ها در قیامت بر اساس روایات بسیار است. به این معنا که گاه می گویند اولین پرسشی که می شود درباره ولایت یا درباره نماز یا مانند آن ها است. البته این بدان معناست که اولین ها امور مهم و با ارزشی است که ملاک و معیار سنجش اعمال دیگر قرار می گیرد؛ پس اگر ولایت اساس دین است، کسی که اساس دین را ندارد، اعمالش بر باد است؛ یا اگر نماز عمود و ستون دین و مرز میان ایمان و کفر است، کسی که نماز نمی خواند اصولا ستون دین را بر نیافراشته تا خود را از کافر جدا سازد؛ البته شاید بتوان گفت که اولین ها برای همگان یکسان نیست؛

ادامه نوشته

بهشت اخلاق الهی  1404/6/21

بهشت اخلاق الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بهشت چیزی جز اسمای حسنای الهی نیست که انسان متخلق به اخلاق الهی آن را با اسمای الهی می سازد که شاکله شخصیتی و هویتی خویش کرده باشد. از همین روست که بهشت را می توان بهشت اخلاق الهی انسان دانست که در زندگی دنیوی آن را با ایمان و اعمال صالح در چارچوب دین قیم و قوانین و سنت های الهی حاکم بر هستی می سازد و در آخرت آن را به نمایش می گذارد.براین اساس تنها کسانی وارد بهشت می شوند که دارای «حُسن خلق» باشد؛ هم چنین امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: سر لوحه نامه اعمال مؤمن، خوش خويى اوست.به عنوان نمونه امام صادق (ع)در جایی دیگر برای تبیین بهشت اخلاق الهی می فرماید:

ادامه نوشته

تفاوت حوریان مقربان و ابرار  1404/6/7

تفاوت حوریان مقربان و ابرار

خداوند در آیات قرآنی از دو دسته اصلی اهل بهشت سخن گفته است: 1. مقربان ؛ 2. اصحاب یمین یا ابرار. از نظر قرآن مقربان از سابقون بوده و شمار ایشان از گذشتگان بسیار و از آیندگان اندک است، در حالی که اصحاب یمین از گذشتگان و آیندگان یکسان و بسیارندمقربان خودشان روح و ریحان و بهشت نعیم هستندو به سخن بهشت آفرین بوده و هر چیزی که در بهشت برای دیگران از ابرار و اصحاب یمین است از جانب ایشان آفریده می شود؛ زیرا ابرار توانایی خلقت در مرتبت مقربان را ندارند. از این رو، جان بخشی به دیگران و ایجاد فضایی خوش و خوشبو تنها از عهده مقربان بر می آید. اینان عبادالله خاص خدا هستند و می توانند حورالعین و زنان بهشتی و بهشته ها بیافریند. چنان که می توانند درختان بیافریند و یا نهرهای چهارگانه ای از آب، عسل صاف، شیر و شراب خمار عقل پوش نه عقل ربا را ایجاد کنند و بیافرینند

ادامه نوشته

زندگی پس از مرگ از نظر قرآن 1404/6/6

زندگی پس از مرگ از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مرگ یکی از مخلوقات الهی است که فلسفه وجودی آن، انتقال دهنده نفس انسان از یک نشئه به نشئه دیگر است. بنابراین، مرگ هرگز به معنای «فوت» و نیستی نیست، بلکه به معنای «وفات» و گرفتن نفس به تمام کمال برای انتقال از نشئه ای به نشئه دیگر است تا در شکل دیگری حیات و زندگی ادامه یابد.حیات و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون ادامه و استمرار می یابد که فهم و درک آن می تواند به زندگی انسان در زندگی دنیوی معنا و مفهومی دیگر بخشد تا جایی که اگر کسی معتقد به حقیقت مرگ بر اساس آموزه های وحیانی قرآن باشد، زندگی را در دنیا به گونه ای تجربه می کند که بسیار متفاوت با زندگی کافران نسبت به عالم غیب و زندگی در نشئات دیگر باشد

ادامه نوشته

بهشت بی خورشید  1404/6/2

بهشت بی خورشید

از نظر قرآن، بهشت بی خورشید است؛ اما بهشت هماره نورانی است و نورش را از منابع دیگری غیر از خورشید می گیرد که همان اهل بهشت است. این بهشت بی خورشید از نورانیت و گرمای اهل بهشت چنان سود می برد که هیچ تاریکی نیست؛ چنان که هیچ سرمایی نیز نیست. پس بهشت از نورانیت اهل بهشت چنان مطبوع و ملایم و در اعتدال است که قابل توصیف نیست؛ خداوند درباره بهشت بی خورشید و بی سرما می فرماید: در آنجا نه خورشیدی بينند و نه سرمايى

ادامه نوشته

فرشتگان کارگر بهشت 1404/5/19

فرشتگان کارگر بهشت

:فرشتگان دارای اقسام بسیاری هستند. از فرشتگان پشت عرش گرفته که به عنوان کروبین اصولا به صحنه هستی نگاهی ندارند تا فرشتگان حامل عرش که به کارهای هستی و جهان آفریده توجه دارند تا فرشتگان آسمانی و زمینی که هر یک مسئولیتی دارند. شمار فرشتگان را می توان به عدد شمار آفریده ها دانست؛ هر فرشتگان کارگزاران خداوند هستند.از جمله فرشتگان کارگزار می توان به فرشتگانی اشاره کرد که مسئولیت کارگزاری مستقیم انسان را به عهده دارند. این فرشتگان در بهشت مشغول انجام خدمات به انسان هستند. هر گاه انسان عمل صالحی را انجام دهد در بهشت به دست فرشتگان کارگزار تجسم می یابد.از آن جایی که بهشت قیعان و دشتی صاف است،آبادانی آن با استعمار و آبادانی خلیفه الهی در زمین انجام می گیرد.

ادامه نوشته

درهای هشت گانه بهشت  1404/5/18

درهای هشت گانه بهشت

:در آیات قرآنی به طور مستقیم از هشت در بهشت سخن به میان نیامده، چنان که از درهای هفت گانه بهشت سخنی به میان نیامده است، بلکه آن چه بیان شده، ابواب جهنم و ابواب جنت است.اما برخی با توجه به همین آیات بر این باورند که در آیات قرآنی از درهای هشتگانه بهشت سخن به میان آمده است؛ زیرا در آیه 73 سوره زمر آمده است: و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشته‏اند، گروه گروه به سوى بهشت سوق داده شوند، تا چون بدان رسند و درهاى آن به رویشان‏ گشوده گردد و نگهبانان آن به ایشان گویند: «سلام بر شما، خوش آمدید، در آن درآیید و جاودانه بمانید.

ادامه نوشته

شاهدان و گواهان الهی در قیامت  1404/5/17

شاهدان و گواهان الهی در قیامت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، در محاکم قضایی، برای اثبات امری افزون بر اقرار میتوان از شاهدان و گواهان بهره برد. در قیامت که محکمه عدل الهی است بر اساس همین سنت و قانون الهی حاکم بر هستی عمل می شود، و افزون بر اقرار زبانی و شاکله وجودی، شاهدان و گواهانی حاضر می شوند تا «علیه» یا «له» شخصی به «حق» گواهی دهند و امری را اثبات کنند.پیامبران هر امتی شاهدان آن امت هستند، و پیامبر اکرم(ص) «شاهد شاهدان» است؛ چرا که سلطه پیامبر(ص) «فرازمکانی»، یعنی فراتر از زمان و مکان است و ایشان نه تنها جامع همه حضرات هستی در زمان حضور در زمین و دنیا ، بلکه پس از رحلت و شهادت است و به عنوان مظهر اتم و اکمل الهی، همانند خدا نسبت به همه امور ما سوی الله «علم» دارد و بدان بصیر و سمیع است و به «سرّ و اخفی» هر چیزی بینایی و بصیرت دارد.

ادامه نوشته

لهو در دنیا، زیان در آخرت 1404/4/29

لهو در دنیا، زیان در آخرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، آخرت است که به زندگی دنیوی معنا و مفهوم عقلانی می بخشد و از بیهودگی، «عبث» و «لعب» و «لهو» و «لغو» بیرون می آورد؛ بنابراین، اگر کسی آخرت را نپذیرد و منکر آن باشد، گرفتار زندگی پوچ و بیهوده می شود تا جایی که یا چنان در دنیا و سرگرمی های آن غرق می شود که هیچ خط قرمزی را نمی شناسد و به تعبیر خودش «آزاد» و به تعبیر قرآن، گرفتار «فجور» و دریدگی می شود، یا آن که دست به خودکشی می زند تا از این بیهودگی رهایی یابد.اما کسی که فلسفه خلقت و زندگی را با نمایی از آخرت سامان می دهد، رفتارعقلانی پیش می گیرد و از هر گونه بیهودگی می رهد و چارچوبی را در پیش می گیرد که در اصطلاح قرآنی، «تقوا» نامیده می شود.«لهو» به معنای سرگرم شدن به دنیا حتی می تواند در انسان های به ظاهر مسلمان و باورمند به آخرت پدید آید و رفتاری مبتنی بر لهو داشته باشند؛ زیرا این افراد به یک معنا گرفتار بی عقلی و سفاهت هستند که امور مهم و اهم را ترک کرده و به امور بی اهمیت و کم اهمیت تن می دهند و این گونه سرمایه های عمر خویش را تباه می کنند

ادامه نوشته

دنیا مزرعه آخرت 1404/4/28

دنیا مزرعه آخرت

:در نگره اسلامی به دنیا و نسبت آن به آخرت، فلسفه ای بیان می شود که دنیا را مزرعه و کشتزار آخرت می داند. در این نگرش فلسفی، دنیا دارای ارزشی است که نمی توان آن را نادیده گرفت و این گونه نیست که اصالت آخرت، اصالتی را برای دنیا به جا نگذاشته باشد، به گونه ای که انسان ناچار شود در تقابل تناقضی قرار گیرد و مجبور به انتخاب یکی از دو باشد؛ بلکه به نوعی برای هر دو اصالتی است که باید به جای تقابل تناقضی، دنبال وجه دیگر از وجوهی باشیم که بتوان میان هر دو جمع کرد چنان که نگره قرآنی آن را جمع کرده است

ادامه نوشته

بهشت لذتها 1404/4/22

بهشت لذتها

از نظر آموزه های قرآنی، انسان در بهشتی وارد می شود که «حیات محض» است: ؛ همانا سراى آخرت حیات و زندگی محض بدون مرگ است؛ اگر می دانستید.(عنکبوت، آیه 64)هم چنین بهشتی در بهشت از هر آن چه موجب رنج و شقاوت است رهایی می یابد و به سعادت محض می رسد. بنابراین، چنان که حضرت آدم(ع) در بهشت برزخی نزول خویش از شقاوت دور بود ، و هیچ گونه گرسنگی و تشنگی و گرمازدگی و سرمازدگی و عریان و لختی نداشت: تا شما را از بهشت به در نكند تا تيره‏ بخت گردى؛ در حقيقت براى تو در آنجا اين امتياز است كه نه گرسنه مى ‏شوى و نه برهنه مى‏ مانى و هم اينكه در آنجا نه تشنه مى‏ گردى و نه آفتاب‏زده.

ادامه نوشته

فقدان اراده، ایمان و عمل در آخرت 1404/3/28

فقدان اراده، ایمان و عمل در آخرت

در آیه 12 سوره سجده آمده است که برخی در آخرت و قیامت می گویند: پرورگارا به ما بصیرت دادی و شنیدم؛ پس ما را به دنیا برگردان تا عمل صالح انجام دهیم.علت این که سخن از بازگشت به دنیاست؛ از آن روست که قیامت جای اراده، عمل و ایمان نیست؛ بلکه تنها جای حساب است؛ چنان که از امام علی(ع) نقل است که فرمود: إنّ الیوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل؛ امروز جای عمل بی حسابرسی و فردا جای حسابرسی بی عمل است. از همین روست که این افراد که اهل عمل صالح نبودند، خواهان بازگشت به دنیا هستند تا پس از این که به معرفت علمی رسیدند بخواهند به اطاعت و معرفت عملی هم دست یابند؛ زیرا ایمان از قسم عمل صالح و به حوزه عقل عملی مرتبط است که همان حوزه اراده و فعل و عزم است.انسان در دنیا می تواند بگوید: سمعنا و اطعنا؛ شنیدم و اطاعت کردم،

ادامه نوشته

اجل معلق؛ مرگی که پیش‌ از موعد می‌رسد!  1404/3/23

اجل معلق؛ مرگی که پیش‌ از موعد می‌رسد!

واژه «أجل» دارای دو معناست: «مدت زمان مشخص‌شده» و «پایان آن زمان». در واقع، اجل هم می‌تواند به خود زمان اشاره داشته باشد و هم به نقطه پایان آن.واژه «اجل» در قرآن کریم، ۵۶ بار به‌کار رفته و کاربردهایی متنوع دارد؛ از جمله: زمان حتمی مرگ ، زمان نامعین مرگ ، سررسید و پایان یک موضوع ، پایان عمر دنیا و زمان برپایی قیامت و حسابرسی .

ادامه نوشته

مرگ و زندگی از نظر قرآن 1404/3/18

مرگ و زندگی از نظر قرآن

مرگ و زندگی از مهم ترین موضوعات و مسایل انسان است تا جایی که می توان گفت که دغدغه هر انسانی است. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن به اشکال گوناگون به مساله مرگ و زندگی اشاره کرده و ابعاد گوناگون آن را تبیین کرده است.توجه به مساله مرگ می تواند به فهم زندگی کمک کند؛ زیرا بر اساس روش معرفت اضداد می توان درک درستی از هر دو به دست آورد.مرگ و حیات هر دو از مخلوقات الهی است. این بدان معناست مرگ نقیض زندگی نیست؛ چنان که درباره وجود و عدم گفته می شود، بلکه مرگ خود نوعی امر وجودی است که البته با حقیقت حیات فرق دارد. پس همان گونه که خدا حیات را آفریده، موت و مرگ را نیز آفریده است. نور و ظلمت نیز این گونه است؛ زیرا هر دو مجعول الهی است. بر این اساس از نظر آموزه های قرآنی، نسبت حیات و موت و نیز نور و ظلمت، همانند وجود و عدم وجود نیست که از مصادیق نقضیین است، بلکه از مصادیق ضدین است.

ادامه نوشته

سعیر؛ جایگاه منکران قیامت در جهنم  1404/3/12

سعیر؛ جایگاه منکران قیامت در جهنم

جهنم، بر اساس آیه ۴۴ سوره حجر، هفت دروازه دارد. برخی از مفسران این هفت دروازه را ورودی‌های اصلی دانسته و معتقدند دروازه‌های فرعی دیگری نیز وجود دارد.اختصاص هر دروازه به گروه خاصی از گناهکاران، حک‌شدن پندهای اخلاقی روی برخی دروازه‌ها، و بسته بودن آن‌ها در ماه رمضان، از ویژگی‌هایی است که روایات برای دروازه‌های جهنم برشمرده‌اند. واژه‌ «سعیر» شانزده بار، و جمع آن «سُعر» دوبار در قرآن مجید آمده است، این واژه در اصل از ماده‌ «سَعر» (بر وزن قعر) گرفته شده که به معنی برافروختن آتش است و به معنی شدت فروزندگی آن نیز آمده، لذا «سعیر» به معنی آتشی است که بسیار سوزان و ملتهب و شعله‌ور باشد، و گاه به معنی «جنون» نیز آمده است،

ادامه نوشته

ویژگی های بهشت های اخروی  1404/3/10

ویژگی های بهشت های اخروی

بهشت در برابر دوزخ دو خروجی از اعمال متضاد انسان در دنیا است؛ از همین روست که از بهشت و دوزخ اعمال سخن به میان آمده است.در حقیقت هر چند که سرای آخرت از مخلوقات الهی همانند سرای دنیاست، اما فرق اساسی آن این است که بهشت و دوزخ هر کسی همان تمثل اعمال انسان در عالم برزخ و تجسم آنها در عالم آخرت است. پس بهشت و دوزخ هر کسی سازه اوست هر چند که این دو جایگاه متفاوت و متضاد به نوعی نمادهای از وجه جلالی و اکرامی است؛ زیرا اگر در دنیا همه مظاهر اسمای الهی به هم آمیخته است؛ اما سرای آخرت سرای «فصل» و جداسازی است.به طوری که وجه جلالی در دوزخ خود را به نمایش می گذارد و وجه اکرامی در بهشت تجلی و ظهور می یابد

ادامه نوشته

لظی؛ طبقه دوم جهنم با آتشی سوزنده 1404/2/15

لظی؛ طبقه دوم جهنم با آتشی سوزنده

لظی" طبقه‌ دوم جهنم است. واژه "لظی" یک بار در قرآن آمده، در سوره معارج پس از اشاره به حال مجرمانی که در قیامت دوست دارند همسر و برادر و فرزندان خود را برای نجات خویش قربانی کنند می‌فرماید: آنگونه نیست که آنها می‌پندارند بلکه آن لظی، آتش سوزانی است.در روایتی امام باقر علیه‌السلام درباره آیه: (حجر، ۴۴)؛ جهنم دارای هفت در است و برای هر دری گروه معیّنی از آنان تقسیم شده‌اند، فرمود: به من ‌خبر رسید که خداوند، جهنم را هفت طبقه قرار داده است.در قرآن کریم برای هر یک از مؤمنان و کافران، از جن و انس، بر اساس اعمالشان، رتبه‌ و درجه‌ای در بهشت یا جهنم در نظر گرفته شده که از جهت ثواب و عقاب، جایگاه مختلف دارند. مانند بر اساس آیه ۳ سوره واقعه "خافِضَةٌ رافِعَةٌ"، در قیامت، گروهی که در دنیا بلندمرتبه بودند، بر پایه اعمال خبیث، به درکات جهنم نزول می‌کنند و عده‌ای که در دنیا دون‌پایه بودند، به خاطر اعمال حسنه، به درجات بهشت ورود می‌کنند.

ادامه نوشته

سقر؛ جایگاه بی‌نمازها در جهنم 1404/2/9

سقر؛ جایگاه بی‌نمازها در جهنم

سَقَر، نام بخش خاصی از دوزخ است که سوزندگی فوق‌العاده عجیبی دارد. امام صادق( ع)در این باره می‌فرماید: سقر، دره‌ای است که جایگاه متکبران است، و هر گاه نفس بکشد دوزخ را می‌سوزاند.جهنم طبقات و درکات مختلفی دارد که در مقابل درجات بهشت قرار می‌گیرد. با این تفاوت که بهشت هشت طبقه دارد و جهنم هفت درک. همه دوزخیان، از جن و انس، بر اساس میزان و نوع اعمالشان، از جهت کیفر و مجازات در هفت درکه قرار می‌گیرند که نوع و شدت عذابشان متفاوت است.علامه مصطفوی معنای ماده «دَرْک / دَرَک» (جمع: دَرَکات) را رسیدن به امری یا تسلط بر آن، چه در امور مادی و چه در امور معنوی و عقلی می‌داند.

ادامه نوشته

جحیم؛ جایگاه ترجیح‌دهندگان دنیا به آخرت 1403/12/25

جحیم؛ جایگاه ترجیح‌دهندگان دنیا به آخرت

جَحیم از اسامی دوزخ، به معنای آتش شدید است که در قرآن به معنای دوزخ به‌کار رفته و در یک مورد به معنای آتش فراوان استفاده شده است. در برخی روایات، جحیم را طبقه‌ای از طبقات جهنم دانسته‌اند.بنا بر روایات جهنم دارای هفت طبقه است که هر کدام خصوصیاتی خاص خود دارند. جحیم به معنای آتش شعله‌ورِ سوزان است. "جحیم" را در لغت به معنای حرارت و آتش شدید دانسته‌اند. جحیم همچنین بر مکانی که در آن آتش بسیار باشد نیز اطلاق می‌گردد. به همین جهت جحیم به معنای دوزخ استفاده شده و معمولاً در تعبیر قرآن به معنای دوزخ است.

ادامه نوشته

احتضار و حالات گوناگون آن از نـگاه قـرآن 1403/12/9

احتضار و حالات گوناگون آن از نـگاه قـرآن

زندگی دنیوی بخشی از زندگی‌های نفس انسانی در نشئات و عوالم هستی است؛ بنابراین، زندگی تا زمانی که خدا خواهد و مشیت کند، ادامه دارد؛ و به یک معنا پایانی برای زندگی نیست؛ زیرا اگر زندگی دنیوی و نیز زندگی برزخی را پایانی است اما زندگی نفس را پایانی نیست، چون مرگ نفس نه به معنی نابودی آن بلکه به معنای انتقال از نشئه دنیا یا برزخ به عالم و نشئه آخرت است تا زندگی دیگری برای آن در عالم آخرت رقم بخورد.حالت احتضار که با حضور و آمدن مرگ به سراغ نفس به‌وجود می‌آید؛ شرایطی را ایجاد می‌کند که فهم آن می‌تواند بسیار سازنده و مفید باشد؛ زیرا حالات احتضار و صحنه‌های آن، به انسان کمک می‌کند تا وضعیت خود را در جهان پس از مرگ بشناسد.

ادامه نوشته

افراط در دنیا و تفریط آخرت  1403/12/1

افراط در دنیا و تفریط آخرت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هستی بر پایه عدالت بنیاد گذاشته شده که عین حقانیت است؛ بنابراین، «دین قیم» الهی و قوانین و سنت های حاکم بر هستی از جان و جهان و جامعه اقتضا می کند که انسان در زندگی دنیوی خویش بر مدار و محور عدالت باشد که افراط و تفریط نشده باشد که از مصادیق باطل و خروج از عدالت به سوی ظلم و ستم است.

خدا در قرآن بارها در اشکال گوناگون از مومنان خواسته تا اعتدال و تعادل را در دنیا داشته باشند و از آن جایی که به آخرت اعتقاد و ایمان دارند و بر آن هستند تا با اعتماد به وعده های الهی در دنیا برای آخرت تلاش کنند، می بایست همین اعتدال و تعادل را در زندگی دنیوی نسبت به دنیا و آخرت داشته باشند به طوری که نه چنان به دنیا گرایش یابند که از آخرت غافل شوند،

ادامه نوشته

سختی جان کندن و مساله تلقین  1403/11/29

سختی جان کندن و مساله تلقین

بر اساس آموزه های قرآنی، مرگ انتقال از خانه ای به خانه ای دیگر است. امیرمومنان علی(ع) می فرماید: از خانه دنیا به خانه آخرت منتقل می شوید.در حقیقت مرگ که مخلوق و آفریده ای هم چون حیات و زندگی است مسئولیت انتقال انسان را به عهده دارد و این مسئولیت پس از قیامت برداشته می شود؛ زیرا دیگر مرگی نخواهد بود و اهل بهشت در آن جاودانه خواهند زیست بی آن که مرگی را تجربه کنند و اهل دوزخ نیز گرفتار زندگی است که دست و پا زدن میان مرگ و زندگی است: در آیات قرآنی این معنا مورد تاکید قرار گرفته است که انسان ها چند دسته هستند و برای همین مرگ آن ها نیز با هم فرق می کند؛ چرا که برخی تنها یک بار مرگ را تجربه می کنند که همراه با آسانی تمام است و مسئولیت آن را حضرت عزرائیل (ع) به دست دارد.

ادامه نوشته

مثل بدن دنیا در قیامت  1403/10/12

مثل بدن دنیا در قیامت

خداوند در قرآن می فرماید: آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفریده قادر و توانا نیست تا مثل آنان را بیافریند.(یس، آیه 81)از این آیه این معنا به دست می آید که در قیامت مثل این ها ایجاد می شود؛ یعنی آنچه در معاد مي‌آيد مثل آنی است كه در دنيا بوده است.در منطق مي‌گويند اجتماع مثلين محال است، زیرا مثلاً اگر «الف و باء» شبيه و مثل هم باشند، چون دوتا هستند حتماً تمايزي دارند؛ یعنی مقتضی كثرت، تمایز است؛ و اگر هيچ تمايزي بين «الف و باء» نباشد ديگر دوتا نيستند بلکه يكي مي‌شوند. پس اگر گفتيم دوتا و کثرت را پذیرفتیم، باید «بالضروره» تمايزي باشد؛ بنابراین اگر اين مِثلان جمع شوند؛ يعني اين كثير و كثرت باید یکی و واحد شود ؛ يعني اينها در همان حال که تمايز دارند با هم تمايز ندارند.

ادامه نوشته

نهارهای چهارگانه بهشت 1403/10/11

نهارهای چهارگانه بهشت

در بهشت چهار نهر روان است:1-نهر آب روان: خداوند در 15 سوره محمد(ص) می فرماید: بهشتی که به متقیان وعده داده شده در آن نهاریی جاری است که از جمله آن آب روان است؛ زیرا آب آن نهر غیر آسن است. آسن یعنی مانده و متغیر، از این روست که به آب بدبو و گندزده، آب آسن می گویند، ولی این آب بهشتی به جهت آن که روان است، این گونه مانده نیست تا طعم و رنگش تغییر کرده باشد. در این جهت صفت غیر آسن به آب داده شده است. البته ممکن است با زیاد ماندن در یک جا باز هم تغییر مزه ندهد؛

ادامه نوشته