حبّ و بغض بر مدار ایمان و کفر 1403/3/7
حبّ و بغض بر مدار ایمان و کفر
از نظر آموزه های قرآنی، حبّ و بغض دو حالت متضاد از احوال قلب و نوعی واکنش است؛ زیرا نفس انسانی دارای گرایش ها و گریزش ها است که در اصل می بایست بر اساس شناخت به حق و مصادیق آن و باطل و مصادیق آن باشد؛ زیرا نفس مستوی و معتدل دارای نور هدایت الهامی الهی است که نه تنها حق و مصادیق آنها را می شناسد بدان گرایش دارد و نسبت به باطل و مصادیق آنها گریزش؛ این گرایش ها و گریزش ها چیزی جز محبت و نفرت نیست.نفس و قلبی که نور فطرت از دست داده یا دفن و دسیسه و ختم و طبع کرده باشد، به جای ایمان و شکر به کفر و کفران گرایش می یابد و محبوب و مبغوض ها و محبت و نفرت به شکلی دیگری بروز و ظهور می کند.فطرت انسان به حق و مصادیق آن گرایش داشته و بدان محبت می ورزد و نسبت به باطل و مصادیق آن گریزش و نفرت و کینه و بغض دارد. از همین روست که بر اساس آموزه های قرآنی، ایمان چیزی جز حبّ و بغض نیست که عقل رشدی آن را در می یابد.انسان می بایست محبت و نفرت خویش را بر مدار ایمان و کفر ساماندهی کند؛ پس به چیزی محبت ورزد که از ایمان الهی باشد و نسبت به چیزی بغض و نفرت داشته باشد که مربوط به کفر نسبت به خدا باشد.گزارش های قرآنی بیان می کند که پیامبران (ع) نیز این گونه بودند؛ چنان که حضرت ابراهیم(ع) نیز به عنوان اسوه نیک مومنان این گونه عمل می کردند و به طور علنی اعلان به برائت از مشرکان داشتند. ایشان نسبت به کافران و مشرکان تا زمانی که بر کفر و شرک باقی باشند، بغض و نفرت دارد. البته خدا بیان می کند که مومنان پیرو آن حضرت(ع) نیز این گونه بودند و عمل می کردند و حب و بغض خویش را بر اساس ایمان و کفر ساماندهی می کردند؛ پس نسبت به مومنان محبت و نسبت به کافران و مشرکان بغض و نفرت داشتند.خدا نسبت به کافران و مشرکان بغض و نفرت دارد؛ البته مفهوم و معنای بغض در خدا، با آن چه در انسان می افتد در اموری فرق دارد؛ زیرا محبت و بغض الهی متاثر از چیزی نیست، بلکه محبت و نفرت الهی بر اساس حکمت الهی و مشیت اوست تا هر کسی به کمالی برسد و موانع کمالی را بردارد؛ پس اگر نسبت به کافران و مشرکان بغض و نفرت دارد، این امر به سبب آن است که کفر کافران و شرک مشرکان از مهم ترین موانع در مسیر حرکت انسان در صراط مستقیم عبودیت و دست یابی به مقامات الهی از جمله مقام خلافت الهی است.بغض شدید خدا نسبت به ستیزه جویانی خواهد بود که هیچ دلیل و برهانی برای مخالفت هایشان با حق و آیات الهی ندارند، چنان که خدا نسبت به کافران حق ناپذیر پس از اتمام حجت و دعوت مکرر به ایمان، بغض شدیدی داشته و در همین دنیا نیز آنان را مجازات می کند.بغض الهی و نفرتش تنها محدود به کافران حق ستیز و باطل گرا نیست، بلکه هر کسی که به هر شکلی نسبت به حق و مصادیق آن در گفتار و عمل موضع ناپسند و نادرستی می گیرد، مستحق بغض و نفرت الهی است؛ از همین روست که خدا نسبت به کسانی که گفتاری بدون عمل دارند، اعلان بغض و «مقت» می کند و نفرت خویش را این گونه آشکار می سازد تا حتی مومنان در گفتار و رفتار صادق باشند و دورویی آنان در قالب قول بی عمل بروز نکند.هر کسی حق ستیز و باطل گرا باشد، می بایست بداند که مبغوض و منفور الهی خواهد بود. چنان که سخن بدون عمل مبغوض و منفور الهی است. بر همین اساس، اعمال دیگری که مصداق خروج از حق و حق ستیزی است می تواند به عنوان عامل بغض و نفرت الهی قرار گیرد؛ چنان که از نظر قرآن، ازدواج با همسر پدر به عنوان رفتاری خارج از حق و مصداق فاحشه، مورد نفرت الهی قرار گرفته است، زیرا «مقت» به معنای بغض آمده است.افزون بر کفر، ردّ دعوت پیامبران ،جدال بی دلیل نسبت به آیات الهی در کنار رفتارهای زشت و فحشاء و فجوراز مهم ترین عوامل بغض و نفرت الهی نسبت به شخص است.باید توجه داشت که بغض الهی نسبت به هر کسی موجب عذاب دنیوی و اخروی شخص خواهد بود و شخص به سعادت و سرانجام و فرجام نیکی نمی رسد.باید یادآور شد که محبت و نفرت بر اساس حق و ایمان سامان دهی شود تا جزو محبت و نفرت پسندیده بلکه واجب شود. پس اگر چنین نباشد از مصادیق محبت و نفرت ناپسند بلکه حرام خواهد بود. بر همین اساس، محبت نسبت به کافران و مشرکان از سوی مومنان می تواند ناپسند و بلکه حرام باشد.بغض کافران نسبت به مومنان از مصادیق بغض ناپسند است که ریشه در همان وارونگی در فهم و گرایش آنان و حق ستیزی دارد. کافران، نسبت به مومنان بغض شدید داشته و آن را در اشکال گوناگون کلامی و رفتاری به نمایش می گذارند. البته این بغض کافران پیش از آن که به مومنان ضرر برساند به خودشان ضرر می زند و عذاب الهی را برایشان به دنبال خواهد داشت؛.بیماردلان از منافقان نسبت به مومنان و اهل دین بغض و نفرت دارند، از همین روست که هماره از آشکار شدن و رسوایی این امر می هراسند؛ زیرا با آن که اهل بغض نسبت به مومنان هستند، ولی دوست دارند آن را نهان دارند.بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، بغض و نفرت ناپسند و مذموم دارای عوامل چندی است که شامل اموری چون بیماردلی،شرک، شیطنت شیطان، لعن الهی، نافرمانی و ایجاد موانع در برابر مومنان و مانند آنها است.البته برخی از کافران و مشرکان و نیز منافقان با بهره گیری از نهان کاری تلاش می کنند تا بغض و نفرت خویش را نسبت به مومنان نهان سازند و با نزدیکی به مومنان علیه آنان فعالیت کنند و در موقعیت مناسب ضربه بزنند. بنابراین، لازم است تا مومنان این افراد را بشناسند و از آنان پرهیز کنند. راه های شناخت این افراد تعقل و تفکر در اعمال و رفتار دشمنان و لحن گفتار آنان است.حتی مسلمانان از اهل شرایع اسلامی هم چون یهودی و مسیحی نسبت به مومنان به قرآن نیز بغض و کینه دارند؛ بدتر این که کینه آنان حتی نسبت به خودشان دایمی است و پایانی برای این بغض و کینه نسبت به یک دیگر نیست،زیرا این بغض و کینه و نفرت میان آنان، از آثار کفر و طغیان ورزی و پیمان شکی و فراموشی تذکرات الهی و عقوبتی دنیوی از سوی خدا نسبت به آنان است.بغض ناپسند دارای آثاری مخرب و زیانبار است و از همین روست که خدا آن را ناپسند و مذموم دانسته و از آن نهی کرده و جایز نشمرده است. از جمله این آثار می توان به بی عدالتی و انحراف از آن و تجاوزگری و تعدی به دیگران می شود.از نظر قرآن، کینه توزی و بغض و نفرت در اجتماع از مهم ترین موانع پیروزی و موفقیت است.هم چنین از نظر قرآن، مومنان می بایست نسبت به هم دیگر بغض و کینه ای نداشته باشند؛ زیرا این بغض حرام و گناه و امری ناپسند است. بنابراین اگر در مومنی بغض و نفرتی باشد می بایست در دفع و رفع آن با دعا و نیایش بکوشد با تقویت ایمان، انجام عمل صالح و تقوای الهی از این بیماری ناپسند قلبی و روانی رهایی یابد. خلیل منصوری