اقسام و انواع جدال و آثار آن 1403/4/13
اقسام و انواع جدال و آثار آن
در برخی از زمان بازار مجادله و جدال داغ و گرم است، به ویژه هنگامه مباحثه های علمی میان طلاب یا به هنگامه انتخابات که برخی حتی برای گرم کردن تنور انتخاب بر طبل مجادلات می کوبند و هیاهویی عظیم بر پا می کنند تا به ویژه در عصر رسانه ها و شبکه های مجازی و کسب اکثریت به عنوان روش مساوی با ارزش بر میزان عددی افراد بیافزایند و دیده و شنیده شوند و شاید رایی بیاورند و به مجلسی راه یابند و مقام و منصبی از مناصب اعتباری دنیا را به دست آورند.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، جدال و مجادله می تواند دارای انواع و اقسامی از حق تا باطل، ارزشی و ضد ارزشی، علمی و غیر علمی و مانند آنها باشد که هر یک را آثاری مثبت یا منفی در دنیا و آخرت است.جدال دارای اقسامی است که می توان همه آنها را در دو دسته اصلی مجادله به حق یا همان مجادله «احسن» و مجادله باطل دسته بندی کرد. شامل موارد زیر است:1-مجادله به حق یا جدال احسن:جدال احسن در اصطلاح قرآنی، مجادله با قرآن است؛ زیرا امام صادق(ع) مقصود از «جادلهم باللتی هی احسن» را مجادله به قرآن دانسته است.زیرا هیچ سخن و حدیثی نیکوتر و برتر از قرآن نیست؛ چرا که مبانی حدیثی قرآن، برهان و علم یقینی قطعی است که هیچ کس نمی تواند در برابر آن مقاومت کند یا مخالفت ورزد، مگر آن که نفس غیر مستوی و غیر معتدل و قلبی بیمار یا مختوم یا مطبوع داشته باشد که قدرت تعقل و تفقه و تدبر را از دست داده باشد و نتواند به حق مطلق قرآنی ایمان و گرایش یابد.از ویژگی های مجادله احسن ان است که شخص به اصولی ارجاع می دهد که مطابق فطرت است و قلب سالم و سلیم آن را به تعقل و تفقه در می یابد؛ مجادله احسن به عنوان یک گفتگوی علمی میان متخاصمین علمی و فکری و فرهنگی، پس از آن انجام می شود که دعوت با حکمت برهانی و موعظه حسنه تمثیلی انجام گرفته ولی نتیجه مطلوب و دلخواه عاید نشده باشد. آن گاه است که نوبت به مجادله احسن می رسد.مجادله احسن تنها با کسانی انجام می شود که حق ستیز و لجوج نباشند؛ بنابراین، اگر شخص حتی از اهل کتاب، گرفتار لجاجت و ستمگری نسبت به حق باشد و نسبت به آن ستیز داشته باشد، جایز نیست که مجادله احسن انجام شود.مجادله احسن در کنار دو روش دیگری حکمت برهانی و موعظه حسنه روش های سه گانه تبلیغ و دعوت اسلامی است که می بایست پیامبر(ص) و به تبع ایشان مومنان به کار گیرند تا دیگران از مشرکان و کافران و حتی اهل کتاب را به حق و حقیقت اسلامی و شریعت آن دعوت نمایند.جدال احسن زمانی تحقق می یابد که جدال بر علم و منطق و برهان استوار باشدو از هر گونه سخنان غیر علمی و به تعبیر آن «غیر علم» و «غیر سلطان» اجتناب شود.جدال حق می بایست بر پایه دانش علمی قطعی و برهان باشد؛ زیرا هر گونه سخن فاقد عنصر علم برهانی قطعی حتی اگر «ظنی» باشد نمی تواند مفید و سازنده باشد؛ اصولا انسان دارای برخی از خصوصیات خلقتی است که از جمله آنها مجادله گری است؛ زیرا انسان «خصیم مبین» است؛ زیرا «خصیم» صفت مشبهه از ماده خصم و خصومت به معنای جدال است. این گرایش به مجادله گری تا جایی است که حتی هنگامه برپایی قیامت و غافگیری آن با یک دیگر مجادله می کنند و دست از «خصومت» و جدال بر نمی دارند.مجادله به حق و احسن می بایست به هدف استیفای حق، تبلیغ دین و دعوت به آن یا از باب دلسوزی و دلنگرانی نسبت به مردم از سر شدت محبت و رحمت باشد؛ در حالی که مجادله گران به باطل، دنبال اهدافی چون حق ستیزی و گمراه سازی مردمان هستند.2-جدال باطل: از نظر قرآن، جدال باطل، مجادلاتی است که در هدف و روش بر پایه حق و حقانیت و ارزش های عقلی فطری و نقلی وحیانی نیست؛ زیرا هدف مجادله گر، «ادحاض» حق و نابودی آن به جای احیای حق است. مجادله گر تمام تلاش خویش را می کند تا باطل را زنده نگه دارد و حق را بمیراند و نابود کند.مجادله باطل برای نابودی حق انجام می شود و مجادله گر دنبال آن است که باطل را زنده نگه دارد. از نظر روشی نیز چون مجادله گر دنبال حق نیست، از هر روشی بهره می گیرد تا هدف باطل خویش را تحقق بخشد. از این روست که از روش های باطل بهره می گیرد که از جمله آنها تمسخر و استهزاء طرف مقابل است؛ یعنی نه تنها علیه حق موضع گیری می کند، بلکه برای غلبه بر اهل حق تلاش می شود تا شخصیت اهل حق را مورد تاخت و تاز قرار داده و لگد مال کند. بنابراین، تمام تلاش خویش را مصروف این معنا می کند تا با استهزاء نسبت به حق و اهل حق اهداف پلید خویش را تحقق بخشد.هدف مجادله گران باطل، نابودی حق و ابطال آن به هر طریق و روشی است. این روشی است که در طول تاریخ کافران و مشرکان علیه پیامبران در پیش گرفتند تا با مجادلات باطل خویش، حق را باطل و نابود سازند و باطل را زنده نگه دارند.بنابراین، آنان هم از نظر هدف، هدف باطلی را مد نظر دارند، و هم از نظر روشی به راه حق نمی روند و دنبال راه های باطل برای اثبات باطل و ابطال حق هستند. از همین روست که مجادلات جاهلانه و بی خردانه و نیز فاقد علمی آنان بر پایه تقلید و تعصب و سنت و آداب و رسوم نیاکان و امور خرافی و ظنی و مانند آنها است.کسانی گرفتار مجادلات باطل غیر علمی می روند که قلب آنان به سبب تکبر و جباریت گرفتار «طبع» شده و تغییر منفی یافته تا جایی که قدرت تعقل و تفقه را از دست داده است.مجادله به باطل اختصاص به کافران و مشرکان ندارد؛ زیرا ممکن است مسلمانی به دلایل ضعف ایمان و امور دیگر، گرفتار مجادله «بغیر حق» شود با آن که حقیقت برایش آشکار و بیان شده است.به هر حال، انسان های مجادله گر به باطل سرنوشتی خوبی در دنیا و آخرت ندارند و بدبختی و رنج و خواری در دنیا و آخرت را به جان خویش می خرند و همه زحمات و تلاش های آنان نه تنها موجب ابطال حق نمی شود، بلکه حق در نهایت خود را نشان می دهد و باطل رسوا و اهل باطل خوار و ذلیل شده و در دوزخ در حسرت و آتش سوزان گرفتار می شوند. آیت اللهخلیل منصوری