عوامل و آثار خسران و زیان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در دنیا در خسران است، مگر آن که به چهار عمل اصلی، یعنی ایمان، عمل صالح، توصیه به حق و توصیه به صبر بپردازد و به تکلیف و وظیفه فردی و اجتماعی خویش عمل کند.حقیقت خسران، زیان از سرمایه های وجودی و فرصت های بی بدیلی است که خدا برای انسان به ویژه در «عصر» زندگی دنیوی به عنوان فشرده ترین و کوتاه ترین زمان برای ساخت ابدیت فراهم آورده است؛ بنابراین، کسی که گرفتار خسران می شود، ابدیت خویش را از دست داده و تباه می سازد.خسران به معنای کاهش سرمایه یا از دست رفتن تمام آن، زیانی است که انسان عاقل در امور اقتصادی از آن گریزان است؛ زیرا با از دست رفتن سرمایه یا کاهش آن، نمی تواند زندگی اقتصادی خویش را مدیریت کند و به آسایش دست یابد، بلکه حتی ممکن است آرامش خویش را نیز از دست دهد.بسیاری از مردم وقتی از زیان و خسران سخن به میان می آید، زیان و خسران در سرمایه های مادی از مال و منال و مقام به قلب و ذهن آنان خطور می کند، در حالی که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، بدترین بلکه همه حقیقت خسران را می بایست در خسران و زیان عظیم فرصت ها و نعمت هایی دانست که خدا به انسان در دنیا داده تا خود را برای ابدیت بسازد؛ زیرا از نظر قرآن، انسان در شرایط ابتلایی و فتنه دنیوی قرار گرفته تا بتواند به اراده و حق انتخاب آزاد و اختیاری خویش، از سرمایه وجودی و دیگر مواهب الهی بهره گرفته و خود را برای زندگی و حیات طیب ابدی بسازد، و اگر چنین نکند و از این فرصت استثنایی زندگی دنیوی و مواهب الهی برای سعادت اخروی خویش بهره نگیرد و شرایط زیست در بهشت را برای خویش فراهم نیاورد، گرفتار «خسران» می شود و ابدیت خویش را در دوزخی به سر می برد که چیزی جز شقاوت نیست. پس از نظر قرآن، کسی که بر خلاف فطرت الهی و داشته های فطری خویش، از حالت استوا و اعتدال نفس و الهامات الهی و هدایت های فطری عمل کند و ایمان و صراط مستقیم هدایت را کنار گذارد و به فجور و عصیان و کفر بپردازد و نفس الهی خویش را دفن و دسیسه کند، گرفتار خسران می شود؛ زیرا داشته های نفس فطری الهی و توجه و اهتمام بدان در قالب تقوا و عدم غفلت به معنای رهایی از خسران است، در حالی که اگر آن داشته ها را با فجور، کفر، عصیان و فسوق دفن و دسیسه کند، گرفتار خسران ابدی است.هر چیزی که بر خلاف ایمان و عمل صالح فردی و اجتماعی باشد، عامل خسران خواهد بود. بر این اساس می توان گفت همان گونه که تقوای الهی عامل رهایی از خسران و کسب سعادت اخروی است، بی تقوایی و فجور عامل اصلی خسران ابدی انسان خواهد بود.البته خدا در قرآن، بر اساس تفصیل هر چیزی بر آن است تا عوامل مهم و اساسی خسران را به شکل تفصیلی و توضیحی بیان کند که در این جا به برخی از آنها اشاره می شود. از نظر قرآن، عواملی چون: استهزای آیات الهی، استهزای پیامبران الهی،اطاعت از شیطان و پذیرش ولایت او،اطاعت از کافران ،اعراض از کتب آسمانی وحیانی چون قرآن و تورات، افتراء به خدا، ارتداد از ایمان به کفر و شرک، احساس ایمنی از مکر خدا، استمداد از معبودان باطل، اهانت به والدین ، انفاق به کافران برای جلوگیری از گسترش دین اسلام، گرایش به باطل و کفر،خوض و فروروی در گفتار و افکار باطل، پذیرش غیر اسلام، تباهی کردار و عمل نیک و احباط آن،تحریم روزی های حلال الهی، فراموشی از روی بی اعتنایی به قرآن و ترک عمل به تعالیم آن، تزلزل در ایمان به خدا و پرستش و عبادت او،تسلیم غیر خدا به جای تسلیم به خدا و اسلام و حقیقت آن، تکذیب آیات الهی و پیامبران،تکذیب معاد، انجام اعمال بر اساس سفاهت و جهالت و فقدان علم،تبدیل انسان طیب به خبیث و تحقق خباثت در ذات او با افکار و اعمال باطل، دشمنی و عناد با حق و حقیقت، دشمنی با خدا ، دشمنی با پیامبر اکرم، علاقه و دلبستگی به مال و فرزند در حد دوری از خدا،دنیاطلبی و مادی گرایی،همراهی و معیت با کافران، جباریت و زورگویی، نیک و زیبا دیدن گناه و گرایش به آن، سبکی اعمال و خفت آن به سبب بی پایه بودن از نظر ایمان و عمل صالح، سد راه خدا و ایجاد انحراف در آن، شرک و عبادت غیر خدا،پذیرش سلطه و ولایت شیطان، ظلم و ستم، تکیه بر گمان و ظن ناروا و پندارهای باطل و عقاید واهی، عُجب و خودپسندی، عصیان و تمرد از فرمان های خدا، غفلت از حق، غفلت از خدا،غفلت از قرآن،فرار از جهاد به عنوان یک عمل اجتماعی،فسادگری و افساد، فسق و خروج از طاعت الهی در اعمال و رفتار، قتل بی گناه، فرزندکشی بر اساس خرافات و سفاهت و جهالت و فقدان علم، قطع و عمل نکردن به فرمان های الهی، قطع پیوند با پیامبر و اهل بیت، قطع پیوند با مومنان، قطع رحم،کفر به آخرت، کفر به آیات الهی ، کفر به اسلام، کفر به پیامبران،کفر به خدا، کفر به کتب آسمانی و قرآن، کفر به پیامبر،گمراهی و ضلالت و اضلال، گوساله پرستی، محرومیت از مغفرت به سبب ظلم و جهالت،محرومیت از رحمت الهی،محرومیت از فضل الهی، نفاق و دورویی، دسیسه و دفن فطرت به فجور، نقض عهد و اعراض از تعهدات به خدا،توطئه و نیرنگ علیه مسلمانان، هم نشینی با اغواگران، هواپرستی و مانند آنها از جمله مهم ترین عوامل خسران انسان است؛ زیرا انسان با این گونه افکار و عقاید و رفتار و کردار بر خلاف فطرت الهی عمل کرده و نفس مستوی و معتدل خویش را دفن و دسیسه کرده و کمالات آن را چنان پوشانده که دیگر نمایی و نمودی از آن نیست تا جایی که به جای نور کمالات اسمایی الهی، ظلمات جایگزین شده و از وزن و ثقالت انسانی پایین آمده و در جایی خفت و سبکی حیوانی بلکه پست تر از آن در آمده که مقام و منزلت گیاه بلکه جمادات است.شیطان و حزب شیطان که دشمنی خدا و دین حق اسلام و پیامبران را در پیش گرفته اند و به فطرت الهی خویش پشت کرده و آن را دفن و دسیسه کرده اند، از مهم ترین جلوه های خاسران هستند که دوزخ ابدی جایگاهی ابدی آنان است.از نظر قرآن شناخت این عوامل و خاسران می تواند به انسان کمک کند تا در مسیر آنان نرود و بر اساس عفاید و افکار آنان عمل نکند تا گرفتار خسران ابدی نشود .چنان که گفته شد از نظر قرآن، انسان در دنیا گرفتار خسران است و هیچ گریزی از آن نیست مگر آن که به چهار عمل اصلی بپردازد که در دو کلمه ایمان و عمل صالح فردی و اجتماعی خلاصه می شود.به هر حال، از نظر قرآن، خسران از دست رفتن مال و کمبود مالی و کاهش سرمایه و زراعت و مانند آن نیست، هر چند که آن نیز نوعی خسران است، اما خسران حقیقی آن است که انسان سرمایه های وجودی و فرصت های بی بدیل ساخت و ساز انسان در دنیا را نادیده گرفته و با فجور آن را بر باد دهد و در فتنه دنیا به جای آن که سره و خالص و مزکا شود، ناسره در او بماند و به جای زر خالص ایمانی گرفتار کفر های پوچ حیوانی و نفسانی دنیوی شود و به جای تکمیل و اتمام انوار کمالات اسمای حسنای الهی در خویش آن را دفن و دسیسه کند و به جای ثقالت گرفتار خفت و سبکی کمالات شود. آیت اللهخلیل منصوری