لقای امام، تمام حقیقت حج 1403/4/19
لقای امام، تمام حقیقت حج
حج در لغت به معنای قصد است. حاجی کسی است که به ظاهر قصد «بیت الله الحرام» را در مکه دارد تا در آن جا اعمال و مناسک خاص عبادی را در زمانی مشخص مانند ده نخست ذی الحجه انجام دهد که از آن به «حج اکبر» یاد می شود.بر اساس گزارش های قرآنی، نخستین کسی که مناسک عبادی کنونی را به جا آورده حضرت ابراهیم(ع) است که به تبع ایشان حضرت اسماعیل(ع) این اعمال را به جا آورده و انجام داده است؛ زیرا آنان کسانی هستند که به بازسازی خانه خدا پرداخته و اعمال و مناسک عبادی را احیا کرده اند.هم چنین گزارش های قرآنی روشن می کند که حضرت ابراهیم(ع) مامور می شود تا با اذان و فریادی رسا به شکل علنی و آشکار مردمان را برای انجام مناسک حج فراخواند.اما پرسش این است که خدایی نادیدنی و غیر مجسم چگونه می تواند مقصود حاجی باشد و حاجی به زیارت چنین خدایی برود؟ آیا از نظر قرآن، مقصد حاجی بیت الله الحرام در مکه و مقصودش تنها انجام مناسک عبادی است؟ یا مقصد و مقصودی دیگر مد نظر خدا در وجوب حج است.بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، اسمای الهی خواهان ظهور در تمامیت خویش هستند. این ظهور اسماء الله به شکل نور الله انجام می شود که هستی بازتاب همین نور الله است..به این معنا که هر آفریده ای مظهر یک اسم یا چند اسم از اسمای الهی است. بنابراین، مجموعه آفریده های هستی در جمع مظاهر اسماء الله و انوار آنها است.
حضرت آدم(ع) به عنوان نخستین بشر، به سبب تعلیم مستقیم الهی دارای همه اسماء الله و انوار آن شده است. از این روست که توانسته تا در مقام مظهریت انوار اسماء الله، در جایگاه خلافت قرار گیرد و همه هستی تحت تسخیر مظهریت اسماء الله شود که در انسان ظهور یافته است. البته تمرد برخی هم چون ابلیس جنی در مقام تشریعی هرگز به معنای خروج از تسخیر خلافت الهی آدم(ع) نیست؛ زیرا همه هستی از جمله فرشتگان و جنیان و حتی ابلیس جنی تحت تسخیر تکوینی آدم(ع) به عنوان خلیفه الله قرار دارد؛ چرا که هم چنان سلطه آدم(ع) بر متمردان برقرار است و تسخیر تکوینی از میان نمی رود، حقیقت اسمای الهی در آدم(ع) در قالب دارایی ظهور یافته است. البته این دارایی به سبب آن بوده است که فرزندانی از حضرت آدم(ع)؛ یعنی خمسه مطهره و چهارده معصوم(ع) در نسل او قرار داده شده که اسمای الهی را در تمامیت آن ظهور می دهند. این معصومان(ع)، همان کلمات وجودی و حقایق خارجی هستند که مظهریت تمام اسمای الهی را به نمایش می گذارند. حضرت آدم(ع) پس از وسوسه ابلیس جنی شیطانی، تنها با «تلقی» همین کلمات وجودی و توجه یابی به حقایق آنها در خویش توانست دوباره جایگاه خویش را بازیابد و با پذیرش توبه به واسطه توسل جویی آدم(ع) به این حقایق و کلمات وجودی و مظاهر اتم و اکمل اسماء الله؛ یعنی معصومان(ع) توانست به جایگاه خلافت بازگشته و در مقام خویش باقی بماند.باید توجه داشت که در اصطلاح قرآنی، «کلمه» به معنای حقایق وجودی اطلاق می شود،چنان که حضرت عیسی(ع) به عنوان «کلمته» معرفی می شود که در حضرت مریم(س) القاء شده است. هم چنین حضرت آدم(ع) با تلقی چنین کلمات وجودی در خود است که با توبه و بازگشت به حالت پیش از خطا در جایگاه خلافت خویش باقی می ماند. به ویژه آن که هنگامه خطا و گناه «روح ایمان» یعنی معصومان از نفس انسانی خطاکار و گناهکار بیرون می رود و دوباره با توبه باز می گردد. پس اگر در آدم(ع) کلمات وجودی معصومان(ع) به تعلیم الهی قرار داشت، به خطا خارج و با توبه و توسل به کلمات وجودی دوباره بازگشت داده شده و مقام خلافت برای او حفظ می شود.شگفت این که حضرت ابراهیم(ع) نیز با همین کلمات وجودی معصومان(ع) است که به مقام امامت می رسد؛ زیرا حقیقت امامت برای معصومان(ع) است که حضرت ابراهیم(ع) با دریافت آن به شکل «اتمام» و «تمام» در این جایگاه امامت قرار می گیرد که حقیقت آن برای معصومان (ع) است. هم چنین تصدیق حضرت مریم(ع) نسبت به همین کلمات وجودی معصومان(ع) است که ایشان را لایق عیسی بن مریم(ع) می کند تا در جایگاه مادر روح الله و کلمه الله قرار گیرد.این کلمه الله، یعنی پیامبر(ص) و معصومان از «انفس» ایشان است که حقیقت را در همه هستی احقاق می کند و باطل را نابود می سازد.تا جایی که ابطال سحر شیطانی تنها با همین کلمه الله وجودی معصومان(ع) انجام می شود.بر مومنان است تا ایمان خویش را نسبت به این کلمات تامات الهی یعنی چهارده معصوم(ع) با تبعیت از ایشان به نمایش گذارند؛ زیرا بدون پذیرش این کلمات تامات الهی ایمانی نیست؛ زیرا هدایت تنها در سایه پذیرش و تبعیت از ایشان است. پس همه انسان های مومن از آدم(ع) تا قیامت کسانی هستند که به حقیقت کلمات تامات الهی یعنی چهارده معصوم (ع) ایمان آورده و تابع ایشان باشند. از همین روست که بر اساس روایات تفسیری بسیار، خاستگاه رسالت پیامبران همان رسالت پیامبر(ص) است و همگی تابع ایشان هستند؛ هر چند که در ظاهر «خاتم النبیین» به معنای پایان دهنده و ختم کننده پیامبران در ظاهر است؛ اما «خاتم النبیین» به معنای نگین انگشتری پیامبران نیز است که همه چون حلقه ای او را در بر گرفته اند؛ زیرا همه هستی چیزی جز افاضات «هو» احدیت در واحدیت «الله» نیست که حضرت پیامبر(ص) در حقیقت وجودی خویش واسطه میان «احدیت» و «واحدیت» در منطقه «عماء» نشسته است که از آن به «قاب قوسین او ادنی» در «تدلی و دنو» تعبیر شده است.پس این کلمات وجودی که می بایست بدان ایمان آورد تا حقیقت ایمان شخص پذیرفته و در تبعیت از آنان به نمایش گذاشته شود، جز معصومان(ع) نیستند. پس کسی که به این کلمات تامات وجودی ایمان نداشته و از آنان تبعیت و پیروی نکند، ایمان ندارد، خواه آدم(ع) باشد یا پیامبران اولوا العزم.این کلمات وجودی تامات؛ یعنی معصومان(ع) در چنان جایگاهی در مشیت الهی قرار دارند که هیچ تبدیلی در ایشان راه نمی یابد. پس اگر در عالم هستی به مشیت الهی تبدیلی نسبت به برخی از آفریده باشد و «محو» و «اثبات» در چارچوب ام الکتاب در مقام «امر» قبل از «خلق» رخ دهد در این کلمات تامات وجودی؛ یعنی معصومان(ع هیچ تبدیلی رخ نخواهد داد؛ زیرا اینان هم چنان که کلمات تامات الهی هستند و به وجود ایشان اسمای الهی در قالب تمامیت و صدق تمام خارجی ظهور یافته اند. پس اگر در حقیقت هر چیزی نظر دقیق شود، ملکوت آن به دست می آید که بازتاب نوری معصومان(ع) است؛ زیرا هر آفریده ای به عنوان بخشی از انوار اسمای الهی یا اکثریت آنها یا تمام آنها، چیزی جز انوار معصومان(ع) نیست.پس از نظر قرآن، آن چه مقصد است خانه خدا و انجام مناسک عبادی حج در ایام مشخصی از سال است، اما آن چه مقصود است، «لقاء امام» است. پس مردم می بایست به سوی امام بیایند که در آن زمان حضرت ابراهیم(ع) مظهر آن به سبب تلقی وجودی کلمات تامات معصوم(ع) شده بود.بر همین اساس است که خدا فرمان می دهد که مقصود در مقصدی به نام حج جز لقاء امام و زیارت او نیست که همان «ذکرالله» است،؛ زیرا چنان که خدا در قرآن بیان می کند پیامبر اکرم(ص) همان ذکرالله است.بر اساس آیات و روایات تفسیری بسیار باطن کعبه کسی جز معصوم(ع) نیست؛ از همین روست که امام علی(ع) در درون کعبه زاده شده و از آن برای مردم تجلی کرد؛ شکی نیست که امیرمومنان امام علی(ع) نماد امامت همه معصومان (ع) است که ولایت امام علی ودیگر معصومان(ع) بر اساس همین امامت ثابت شده است.پس بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، حج حقیقی زمانی تحقق می یابد که انسان به لقای امام زمان خویش برسد. این امام زمان، امروز کسی جز بقیه الله اعظم(عج) نیست. پس هر کسی به حج می رود می بایست قصد حج وزیارت و لقاء امام زمان(ع) را در خانه خدا پس از انجام مناسک آن داشته باشد و هماره به ذکر امام (ع) به عنوان ذکر الله مغشول باشد و دغدغه لقاء الله در مظهریت لقاء امام را داشته باشد.بر همین اساس است که در روایات زیارت چهارده معصوم(ع) در مکه با لقاء امام زمان(ع) در عصر معاصر، و لقاء و زیارت معصومان(ع) دیگر در مدینه و عتبات عالیات و مشهد مقدس وارد شده است؛ زیرا اگر لقاء امام زمان(ع) در مکه به عنوان یک واجب است، لقاء دیگران معصومان(ع) در مراقد ایشان یک امر مستحب موکد است؛ زیرا هدف حج بلکه تمامیت حج جز به لقاء امام(عج) دست یافتنی نیست.البته این اختصاص به حج ندارد؛ زیرا بر اساس آموزه های وحیانی قرآن و روایات تفسیری، تمام نماز نیز به لقاء امام و معصوم(ع) است که آن را در ساختار سلام آخر نماز با سلام بر آنان به عنوان رسول الله(ص)، صالحین و «علیکم» تحقق می بخشیم؛ زیرا خطاب ما در این فقرات معصومان (ع) به ویژه در صالحین و خطاب ما در ساختار «علیکم» همه معصومان(ع) است.بر اساس روایات تفسیری تمامیت زکات و هر عمل عبادی دیگر نیز تنها با لقای امام (ع) انجام می شود و کسی که قصد و نیت زکات دارد می بایست آن را به قصد لقاء امام (ع) و به دست او بدهد و مراجع تقلید را به عنوان دست امام بشمارد و گرنه اعمال عبادی او ناقص و معیوب است و به تمام نمی رسد.باید توجه داشت که از نظر آموزه های قرآنی، معصومان(ع) «حی و حاضر» هستند و به اعمال ما شاهد و به نیات ما آگاه هستند، زیرا مومنان در آیه همان معصومان(ع) هستند که هم ظاهر اعمال ما را می بینند و هم باطن اعمال ما را شاهد هستند.پس هر کسی که بخواهد به تمام حقیقت حج برسد و مناسک عبادی او قبول باشد، می بایست قصد و حج زیارت خانه خدا را برای مقصودی به نام لقای معصوم(ع) داشته باشد و امروزه می بایست دیدار و لقای حضرت بقیه الله(عج) را مد نظر قرار دهد و به لقاء ایشان به زیارت خانه خدا برود.در حقیقت خداوند مردم را با اين سنگها، که تقرب و تبعد به آنها را سود و زياني نيست، امتحان کرده است؛ زیرا هدف از حج قصد سنگ ها و بوسیدن آنها نیست که ساختار خانه کعبه است؛ زیرا بوسيدن احجار کعبه براي آن نيست که اين حجر سود و زياني دارد، بلکه هدف قیام مردم به «عدالت قسطی» تحت رهبری پیامبران و امامان است تا تحت فرمان و بیعت ایشان عدالت قسطی در جهان برقرار گرددو مردم تحت ولایت ایشان به کمال بایسته و شایسته خویش برسند. آیت اللهخلیل منصوری