حقوق خانواده از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خانواده بنیاد اجتماع است که شامل همسران و فرزندان و نیز والدین همسران در خانواده بزرگ و حتی برادران و خواهران می شود. وقتی از «صله رحم» به عنوان عامل رشد و گشایش و حتی افزایش عمر و برکت در جان و مال می شود، مراد خانواده بزرگی است که حتی دایی ها و خاله ها و عموها و عمه ها را نیز شامل می شود.کسانی که اهل عرفان و معرفت هستند، اگر گام اول در مقام عمل فردی، در هفت خوان سیر و سلوک در هفت شهر عشق و هفت آسمان تقرب را توبه پس از بیداری و یقظه می دانند، در مقام عمل اجتماعی نیز کسب کمالات و رهایی از عیوب و نواقص را از خانه و خانواده می دانند.این بدان معناست که شناخت حقوق خانواده به ویژه «اهل البیت» که با انسان در یک خانه زندگی می کنند، چنان اهمیت دارد که آثار آن در همه ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، بلکه دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی، بلکه حتی افزایش و کاهش عمر انسان خودش را نشان می دهد. البته این شناخت می بایست در عمل رفتاری و کرداری خودش را نشان بدهد تا تاثیرگذار باشد؛ زیرا علم و عمل دو بال پرواز انسان به سوی هر کمالی است.تشکیل خانواده یک نیاز فطری بشر است؛ زیرا انسان همانند هر چیزی دیگری چنان آفریده شده که نیاز به «زوج» و «جفت» دارد؛ از همین روست که وقتی آدم(ع) خلق می شود، از همان ساختار «نفس» آدم، زوج وی نیز خلق می شود تا نخستین خانواده بشری شکل گیرد. این امر اجتماعی با پیوندهای نسب تحقق می یابد و با داماد و مانند آنها دامنه اش گسترده تر می شود و نسل های گوناگون ایجاد می گردد.ارزش و اهمیت خانواده تنها محدود به تناسل و بقای نسلی بشر نیست، بلکه آن چه مهم تر و اساسی تر است، نیازهای عاطفی و روانی بشر و انسان به جفت و زوج است؛ زیرا انسان بدون زوج نمی تواند به «سکونت» و آرامش برسد. پس از نظر قرآن، تحقق بخشی از کمال اصلی انسان و بشر یعنی «سکونت» و آرامش منوط به تشکیل خانواده و زوج است. این بدان معناست که فرقی میان بشری با بشری در این امر نیست، خواه پیامبری اولوا العزم از پیامبران باشد یا بشری ساده و عامی. بنابراین، تعریض به پیامبر(ص) به سبب تشکیل خانواده نمی تواند معقول و مقبول باشد؛ زیرا تشکیل خانواده، گرایش به کمال یا دست یابی به کمالی است که جز به تشکیل خانواده و زوج تحقق نمی یابد.تشکیل خانواده از سوی پیامبران پیش از حضرت محمد(ص) به حکم و جعل الهی بوده است و نه تنها برای پیامبر(ص) به عنوان اشرف و خاتم پیامبران الهی عیب و نقصی نیست، بلکه عمل مطابق فطرت الهی و ساختار و سنت و قانون الهی حاکم بر هستی است.تشکیل خانواده برای انسان دارای آثار بسیاری است که سکونت و تناسل برخی از آثار آن است. از جمله آثاری که می توان برای تشکیل خانواده بیان کرد، بهره مندی از فضل الهی و رسیدن به غنا و بی نیازی از جمله فقر مادی است.هم چنین با تشکیل خانواده، همسران در حکم «لباس» یک دیگر عمل می کنندو همان کارکردهای لباس را خواهند داشت که شامل پوشیدن عیوب از جمله عیوب جنسی و نیازهای آن، بازداری از فجور، ایجاد زییایی و زینت برای یک دیگر، حفاظت از تعرضات دیگران و مانند آنها است. از همین روست که می توان در یک کلمه کارکردهای تشکیل خانواده را همان کارکردهایی دانست که انسان با اعمال و رفتاری تقوای الهی به دست می آورد و خود را به کمالی می رساند و از نواقص و عیوبی از جمله نماد آن دوزخ و آتش آن در امان نگه می دارد. بنابراین، خانواده و همسران نسبت به یک دیگر هم چون «لباس» هستند که خروجی اصلی آن تقوی الهی به عنوان برترین خروجی و زاد و توشه دنیا و آخرت و ملاک و معیار کرامت انسانی است.تشکیل خانواده این امکان را به همسران می دهد تا تقسیم کار کرده و از توانایی ها و ظرفیت های یک دیگر برای پیش برد اهداف کمالی خویش بهره برداری کند. پس همسران می توانند نه تنها نواقص و عیوب یک دیگر را بپوشاند و نیازهای یک دیگر را برطرف کنند، بلکه ظرفیت هایی را ایجاد می کند که کسب کمالات را آسان بلکه محقق می سازد. این گونه است که همسران با تشکیل خانواده، نه تنها نیازی اقتصادی یک دیگر را برطرف می کنندبلکه در ابعادی فراتر به یک دیگر کمک می کنند که از جمله آنها «عفت» است که آنان را در محفظه ای قرار می دهد تا به فسق و فجور نپردازند و از مسیر کمالی و صراط مستقیم کسب تقوای الهی دور نشوند یا بازنایستند.برای تحقق خانواده اصلح و دست یابی به همه آثار ارزشی آن می بایست رفتار همسران در خانواده فراتر از عدالت تقابلی و مثلی بر پایه احسان عفو و گذشت بلکه احسان اکرامی و ایثاری باشد.اصولا حتی برای عبور از مشکلات خانوادگی بهتر آن است که انسان فراتر از عدالت تقابلی، از خطای یک دیگر بگذرند و حتی از مقام ایثار و اکرام خدماتی را به یک دیگر ارایه دهند که فراتر از حقوق هر یک است؛ یعنی گذشت از حقوق خویش برای صیانت از خانواده و آثار و برکات آن.در برابر هر تکلیفی حقی ثابت است؛ چنان که هر حقی تکلیفی را نیز به دنبال دارد. پس این گونه نیست که اگر حقی برای یکی از زوج ها بیان شده، هیچ تکلیفی نداشته باشد، بلکه در برابر هر حق و تکلیفی، تکلیف و حقی برای دیگری است. پس اگر برای شوهر به عنوان مرد خانواده، حق «قوام» است، تکلیفی نیز بر او نسبت به این حق است که همانا تامین امنیت کامل به ویژه مالی همسر است.سرپرست خانواده یعنی مرد با امر به نماز و مراقبت از اعضای خانواده در برابر عوامل انحرافی و منکرات و فجور دارای نقش سازنده در حیات معنوی اعضای خانواده دارد. البته تحقق این امور نیازمند «اصطبار» یعنی صبر بسیار زیاد است ؛ زیرا دعوت به بهشت سخت و رفتن به دوزخ و آتش آن آسان است و مرد خانواده می بایست با صبر بسیار زیاد و پر حوصله بودن شرایط تغییر مثبت را فراهم آورده و از آتش دوزخ دور سازد.هر خانواده اسرار و رازهایی دارد که می بایست از آن صیانت شود تا دیگران بدان دست نیابند و از آن سوء استفاده نکنند. بنابراین، اگر کسی به افشای راز پرداخت می بایست از کارش توبه کرده و طلب عفو و بخشش کند.از دیگر حقوق خانواده می توان به ضرورت دعا و نیایش برای یک دیگر اشاره کرد؛ زیرا این عملی پسندیده است زیرا فرشتگان و حاملان عرش برای مومنان و خانواده های صالح دعا و استغفار می کنندو پیامبران این گونه عمل می کردند. پس بهتر است که اهل خانواده نسبت به یک دیگر این طور باشند و آن را به عنوان یک حق بشناسند و به دعا و نیایش بپردازند و برای یک دیگر نجات از زشتی ها و گناهان و دست یابی به کمالات و بهشت و رهایی از دوزخ را بخواهند.از دیگر حقوق خانواده، مراعات ادب و احترام نسبت به یک دیگر با سلام و تحیت به ویژه هنگام ورود به خانه است، چنان که فرشتگان نیز این گونه عمل می کنند.معاشرت نیک و حسنه با یک دیگر از حقوق خانواده است؛ زیرا معاشرت می تواند انسجام عاطفی خانواده را افزایش دهد و برای رشد و کمال یک دیگر مفید باشد.البته معاشرت می بایست در چارچوب اصول شرعی و اخلاقی انجام گیرد تا مشکلات اخلاقی و فسق و فجوری را پیش نیاورد و امنیت جنسی خانواده نیز صیانت شود. از همین روست که در همین چارچوب اذن هنگام دخول فرزندان به خوابگاه همسران حتی در ظهر مطرح می شود.مشورت در امر خانواده از جمله زمان شیرگیری کودک به عنوان یکی از حقوق اعضای خانواده مطرح می شود تا این گونه جایگاه مشورت در خانواده حتی در مسائل ریز و جزیی چون شیردهی و شیرگیری تقویت و تحکیم و تثبیت شود.همسران می بایست در مساله معاشرت در چارچوب اصول اخلاقی و شرعی تا جایی رشد کنند که نه تنها به معروف بپردازند و از منکر دوری ورزند، بلکه یک دیگر را به انجام معروف و ترک معروف تشویق و ترغیب نمایند.شرایط زیستی در خانواده می بایست هم چون خانواده های بهشتی به گونه ای سامان یابد که سرور و شادمانی در آن موج بزند و افراد برای ملاقات و دیدار یک دیگر لحظه شماری کنند و حضور در خانه را افزون بر سکونت و رحمت، عامل سرور بدانند و شادمانه به خانه بازگردند و در آن جا در کنار هم بزیند.از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خانواده ایمانی به گونه ای سامان می یابد تا میان همه تکالیف و وظایف و حقوق نوعی هماهنگی و تعادل ایجاد شود. از این روست که خانواده مومنان بر اساس ساختار خوف از خدا و پاسخگویی در قیامت به گونه ای عمل می کند که جمع میان تکالیف و حقوق باشد.بی گمان خانواده ای که در سایه اصول ایمانی و عفت و حیا و سنخیت و کفو بودن در همه ابعاد اعتقادی و ایمان و مانند آن شکل می گیرد بر اساس تقوای الهی سامان می یابد به تکالیف و وظایف در همه ابعاد اهتمام می ورزد و این گونه از مشکلات به توفیق الهی عبور می کند. آیت الله خلیل منصوری