رازداری و حفظ حریم خصوصی از نگاه قرآن

رازداری و افشاگری دو ضدی هستند که زندگی آدمی را تحت تاثیر شدید خود قرار می‌دهند. پیامدهای اخلاقی و حقوقی آن به گونه‌ای است که زندگی بشر را می‌تواند سخت و یا آسان کند و آدمی را در مسیر کمالی و یا ضد کمالی قرار دهد.بارها از اطرافیان خود واژگانی چون خیانت را شنیده اید و اینکه افشای رازی موجب شده است تا خانواده‌ای یا گروه‌های اجتماعی با هم درگیر شوند و حتی دامنه خشونت به جایی برسد که جامعه‌ای در معرض فروپاشی قرار گیرد.افشاگری در حوزه فردی هر چند تبعات حقوقی و اخلاقی دارد ولی در حوزه‌های اجتماعی آثار و تبعات آن فراتر و احکام و قوانین آن سخت‌تر است.از جمله رازهایی که مورد تاکید است اسرار خانوادگی و زناشویی است.در ادبیات عامه مردم حکایتی بیان می‌شود که بیانگر ارزش و اهمیت رازداری در حوزه مسائل خانوادگی است. از شخصی پرسیدند چرا می‌خواهی همسرت را طلاق دهی؟ شخص پاسخ می‌دهد: لزومی ندارد که اسرار خانوادگی‌ام را در اختیار دیگری قرار دهم. پس از آنکه شخص همسرش را طلاق داد به نزد وی رفتند و گفتند: اکنون که همسر نیست علت طلاق او را بگو؟ شخص در پاسخ گفت: شما چکار به زن دیگری دارید؟ چه لزومی است تا درباره اسرار دیگری با شما سخن بگویم؟این داستان به خوبی روشن می‌کند که رازهای خانوادگی اسراری است که به هیچ وجه نباید فاش و آشکار شود.در آیات قرآن بر مسئله رازداری نسبت به اسرار خانوادگی تاکید شده و حتی فراتر از مرزهای اخلاقی تبعات و آثار حقوقی نیز بر آن بار شده است. در داستان خیانت همسران پیامبر (ص) و افشا و آشکار کردن رازهای خانوادگی به این نکته تاکید شده است که افشاگری زنان پیامبر(ص) مجوزی برای طلاق آنان است و شخص به جهت افشای رازهای خانوادگی این مجوز را دارد که همسر خیانتکارش را طلاق دهد. این بدان معناست که افشاگری رازهای خانوادگی افزون بر هنجارشکنی و تبعات منفی اخلاقی دارای بار حقوقی هم می‌باشد.هر گونه افشاگری نسبت به رفتارها و گفتارهای خصوصی و شخصی افراد ممنوع است و شخص را از دایره محبوبیت بیرون می‌راندمگر آنکه شخص به سبب ظلم و ستمی که در حق وی روا داشته می‌شود در محدوده بازخواست و گرفتن حقوق خویش دست به افشاگری بزند. خداوند با تاکید بر اسمای حسنایی چون سمیع و علیم می‌کوشد تا این مطلب را روشن سازد که هر گونه افشاگری مسائل خصوصی افراد با توجه به شنوایی و آگاهی خداوند نوعی ظلم و ستم است، زیرا خداوند با همه علم و آگاهی خویش نسبت به بندگان رازدار بوده و هرگز نمی‌پسندد تا راز کسی را افشا کند‌، پس چگونه کسانی به خود این اجازه را می‌دهند تا راز دیگری را برملا کنند و آبروی کسی را بریزند و عیب کسی را آشکار سازند؟خداوند با تاکید بر این دو اسم می‌کوشد تا نوعی تهدید را نسبت به افشاکنندگان بیان کند و به آنان بفهماند که نه تنها با افشاگری خود کار اخلاقی را انجام نمی‌دهند بلکه زمینه‌های دشمنی با خدا را برای خود فراهم می‌آورند.یکی از نام‌های خدا «ستار» است که از «ستر» به معنای پوشش است. خدا با نام ستار خود، پوشاننده خطاها و گناهان انسان‌هاست؛ چنان‌که به عنوان «عفوّ و غفور» از آنان می‌گذرد.خدا علیم به معنای بصیر است؛ یعنی هر چیزی را می‌بیند و چیزی به نام غیب برایش مفهوم و معنایی ندارد؛ زیرا همان طوری که خدا مشهود است، همچنین شاهد است و همه چیز در برابر خدا آشکار است؛ چنان‌که می‌فرماید: مگر ندانسته كه خدا مى ‏بيند. اما همین خدایی که همه چیز در منظر اوست، به عنوان ستاریت اجازه نمی‌دهد تا هر کسی حتی فرشتگان نسبت به برخی از افکار و اعمال انسانی آگاهی یابند؛ چه رسد که اجازه دهد همگان این آگاهی را به دست آورند؛ زیرا با پوشاندن امور، بر آن است تا شرایط برای استغفار و توبه افراد خطاکار و گناهکار فراهم آید، به طوری که اگر شخص، توبه و استغفار کند گویی خطا و گناهی نکرده است: در حالی که اگر این پوشش فراهم نبود، شخص نمی‌توانست توبه و استغفار کند و به بازسازی کامل کردار خویش بپردازد و عرض و آبروی اجتماعی او در معرض خطر قرار می‌گرفت؛ اما خدا برای عِرض و آبروی انسان در سطح جان ارزش و اهمیت قائل شده تا جایی که اگر کسی برای دفاع از عِرض و آبروی خویش کشته شود، به عنوان شهید تلقی می‌شود.همچنین گناهکارانی که حدود الهی باید در قالب کیفر دنیوی در حقشان اجرائی شود، اگر پیش از آگاهی دیگران، توبه و استغفار کنند، از مجازات ایمن خواهند ماند و خدا آنان را رسوا و خوار در دنیا نمی‌کند و در آخرت نیز از آن گناهانشان می‌گذرد و مجازاتی برایشان نخواهد بود. به هر حال، بر اساس تعالیم قرآن، حریم خصوصی افراد می‌بایست حفظ و صیانت شود و شفافیت سازی در این امور اصولا جایگاهی ندارد و کسی نمی‌تواند از شفافیت نسبت به حریم خصوصی سخن بگوید.در همین راستا رازهای شخصی افراد جزو مهم‌ترین اموری است که کسی نمی‌تواند درباره آن سرک بکشد و اطلاعاتی را کسب کند؛ زیرا همان طوری که حفظ اسرار و رازهای شخصی بر خود شخص واجب است، همچنین «تجسس» از آن جایز نیست؛ چنان‌که حتی اگر کسی به راز شخصی پی برد، نمی‌تواند آن را در قالب «غیبت» بازگو کند و افشاگری نماید؛ زیرا گناهی بس بزرگ است.همان طوری که در حیطه شخصی مسئله‌ای به نام حفظ و صیانت از حریم خصوصی و شخصی افراد مطرح است، در ساحات اجتماعی نیز صیانت از اسرار امت و امام ضروری است به طوری که اگر کسی به افشای آن بپردازد به عنوان «خائن یا جاسوس» مجازات‌های سنگین حتی در حد اعدام برای او تشریع شده است.صیانت از مردم و نظام اسلامی در برابر دشمن یک وظیفه همگانی است به طوری که اگر کسی بر خلاف این امر به شفافیت و افشاگری بپردازد، به عنوان خائن و جاسوس شناخته و مجازات می‌شود؛ زیرا بر خلاف امانت عمل کرده و اسرار امت و نظام را در اختیار دشمنان قرار داده است.البته ممکن است که شخص مستقیم این اطلاعات را در اختیار دشمن نگذارد، بلکه با شفاف‌سازی غیرهوشمند، بی‌جا و بی‌مورد، امکان دسترسی دشمن را به اطلاعات فراهم آورد.از همین رو خدا به مؤمنان هشدار می‌دهد که در ارتباط با بیگانگان به گونه‌ای عمل نکنند که آنان از اسرار نهان شما آگاه شوند و آنان را چنان به خود نزدیک نکنید که گویی «بطانه» (زیرپوش تن) شما هستند که به شکم شما چسبیده است و این‌گونه همه اطلاعات و رازهای شما را در اختیار داشته باشند.روابط و معاشرت با بیگانگان باید به گونه‌ای باشد که اسرار شخصی و اجتماعی مردم و نظام حفظ و صیانت شود و امکان دسترسی دشمن به اسرار فراهم نشود.شفافیت نسبت به دشمن در‌باره مسائل مردم و رهبری جامعه اصولا جایز نیست؛ بنابراین، نباید دشمن از عوامل و سطح امنیت امت و نظام سیاسی آگاهی یابد، یا به عوامل خوف و ناامنی آن دسترسی پیدا کند؛ چنان‌که نباید به گونه‌ای عمل کرد که مردم در حالت خوف قرار گیرند.به عبارت دیگر نباید از اقتدار دشمن چنان مدح و ستایش شود که موجب کاهش روحیه مردم شود؛ زیرا این‌گونه شفاف سازی به جای آنکه بستری برای مقابله باشد، موجبات تضعیف را فراهم می‌آورد. در همین راستا است که خدا در جنگ بدر بر خلاف واقعیت‌ها به تغییر آن می‌پردازد تا روحیه دشمن فرو ریزد و روحیه مؤمنان افزایش یابد. این خود یک امداد غیبی الهی برای مؤمنان در جنگ بدر بود که موجب پیروزی مؤمنان و شکست مشرکان و دشمنان شد.اذاعه به معنای پخش و افشای اسرار امنيتی در هر شرایطی جایز نیست و کسی حق ندارد دست به شفافیت‌سازی غیرهوشمند بزند؛ زیرا چنین روشی موجب مي شود تا در جامعه نگرانی و ترس پديدار شود و امنيت روحي و رواني مردم با خطر هجوم دشمنان و تهديد از سوي آنها روبه‌رو شود و امت در تقابل خویش احساس انفعال داشته و از اقدامات تامینی و جهاد دست بردارند و دست‌ها را به نشانه تسلیم در برابر سلطه‌گران جهانی استکبار بالا برند و تن به مذاکرات ذلیلانه دهند و استقلال کشور را بفروشند؛ زیرا در میان مردم، سست ایمان‌ها و نیز جریان نفوذ و نفاقی وجود دارد که در خدمت اهداف دشمنان هستند و همین افراد با نگرش نادرستی که نسبت به خدا و قدرت الهی در زندگی دنیوی دارند، اسرار امنیتی را افشا می‌کنند و ممکن است در همین راستا از عنوان «شفافیت سازی» بهره گیرند تا خدمتی خوش به دشمنان ناخوش کنند.