صحابه های مومن و منافق 1403/6/15
صحابه های مومن و منافق
در حالی که برخی از مذاهب اسلامی، صحابه و اصحاب پیامبر(ص) را پاک و منزه دانسته و حتی همگی آنان را «ثقه» و قابل اعتماد دانسته اند، خدا در قرآن، صحابه پیامبر(ص) را به دو دسته اصلی مومن و منافق دسته بندی می کند. این بدان معناست که نمی توان به صرف صحابی بودن جامه تقوای الهی را بر تن آنان کرد؛ زیرا بسیاری از آنان حتی شایسته نام مسلمان نیستند، چه رسد که آنان را در مقام مومن و متقی قرار داد. گزارش های قرآنی حاکی بر آن است که اصحاب پیامبر(ص) در فتنه ابتلائات گوناگون الهی نه تنها نمره قبولی نگرفته اند، بلکه بسیاری از آنان جزو مصادیق «منافقین»، «قاعدین»، و مانند آنها به جای ولایت الهی تحت ولایت شیطان و به جای حزب الله جزو حزب شیطان بوده اند.صحابه جمع صاحب است. صاحب به ملازم و همراه گفته مى شود؛ خواه انسان باشد یا حیوان، هم چنین خواه زمان باشد یا مکان یا هر چیزی دیگر.اما صحابه در اصطلاح علم رجال دارای معنای خاصی است که مد نظر این نوشتار است. البته در میان علمای رجال در تعریف صحابه اختلاف است. دست کم در تعریف صحابه، چند دیدگاه وجود دارد: 1. صحابى کسى است که یک یا دو سال پیامبر (ص) را درک کرده و در یک یا دو غزوه، آن حضرت را همراهى کرده باشد. 2. هر فرد بالغى که پیامبر (ص) را دیده و از روى درک و فهم خودش دین اسلام را پسندیده و مسلمان شده باشد، صحابى است؛ گرچه مدّت زمان همراهى او با پیامبر (ص) ساعتى از روز باشد. 3. هر شخصى که مصاحب آن حضرت بوده، چه یک ماه چه یک روز، چه یک ساعت، همین که او را دیده باشد، صحابى است. 4. در عرف، صحابى به کسى اطلاق مى شود که مدّت زمان زیادى مصاحب پیامبر (صبوده باشد.(نگاه کنید: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، صحابه پیامبر(ص) به معنای اصطلاحی آن، «طیف» گسترده ای از امت اسلام از جهات شدت و ضعف اسلام، ایمان و تقوا را شامل می شوند؛ چنان که از نظر «قرب و بعد» و نیز زمان و مکان و مانند آنها بسیار متفاوت هستند؛ بنابراین، حکم کلی واحدی را نمی توان نسبت به آنان داشت و آنان را به طور کلی «تصدیق»، «تکذیب»، «تنزیه» و «تقبیح» یا قبول یا رد کرد.موضع گیری ها و رفتارهای صحابه نسبت به امور گوناگون دینی بسیار متفاوت و دارای اختلاف بسیاری است، چنان که مثلا در چگونگی برخورد صحابه با منافقان، خدا آنان را به دو دسته اصلی تقسیم می کند؛ زیرا نقل شده هنگام خروج پيامبر(ص) براى غزوه اُحُد برخى از مردمى كه او را همراهى كرده بودند، برگشتند. اصحاب آن حضرت درباره ايشان دو دسته شدند: دسته اى گفتند: بايد با آنان بجنگيم و دسته ديگر مخالفت كردند. بنابراین، اصحاب پیامبر(ص) در موضع گیری ها یکسان عمل نکردند و با هم اختلاف داشتند.همین اختلاف میان صحابه موجب شکست آنان در جنگ احد شد. البته این تنها مورد اختلافی آنان نیست، بلکه بر اساس گزارش های قرآنی، صحابه حاضر در غزوه بدر در معرض اختلاف در صورت آگاهى آنان از قدرت کافران و انبوه نمایى ایشان در رؤیاى پیامبر(ص) قرار می گرفتند. البته آنان حتی پس از پیروزی در جنگ بدر در مورد تقسیم انفال و غنایم با هم اختلاف کردند.صحابه پیامبر(ص) در امر اخلاص نیز در یک سطح نیستند، بلکه تنها برخی از اصحاب در عبادات و دعاهای شبانه و بامدادی دارای اخلاص بودند و با پیامبر(ص) در این امر معیت داشتند. ، چنان که جمعی از آنان تنها با اخلاص تمام به دنبال کسب رضایت و خشنودی خدا بودندو خدا نسبت به آنان که خالصانه در بیعت وارد شده و بر آن ماندند، آرامش و سکینه فرو فرستاد.در رفتار اجتماعی صحابه با پیامبر(ص) برخورد یکسانی نداشتند، بلکه برخی آنان بی ادب بودند تا جایی که خدا آنان را نکوهش و مذمت می کند و فرمان می دهد تا همگی مراعات ادب را نسبت به پیامبر(ص) داشته باشند. این بی ادبی برخی از صحابه در اموری چون صدا کردن پیامبر(ص) خود را نشان می داد. بنابراین، رفتارهای اجتماعی یکسانی از صحابه نسبت به پیامبر(ص) نیست تا همگی مورد تایید خدا قرار گیرند، بلکه تنها برخی از صحابه در رفتار اجتماعی درست عمل می کردند. ، برخى صحابه در اجازه خواهى از پیامبر(ص)براى ترک صحنه هاى مهم اجتماعى اذن می گرفتند و ادب را مراعات می کردند و بقیه خودسرانه عمل و رفتار می کردند که مورد مذمت است.از نظر ایمانی نیز صحابه یک سطح نیستند، تا جایی که برخی آنان حتی پس از جنگ احد مرتد شده و به کفر بازگشتند. بر اساس گزارش های قرآنی، برخی از اصحاب پیامبر(ص) در همان زمان ایشان به کفر بازگشتند و دست از اسلام و ایمان شستند،در امر اطاعت از پیامبر(ص) نیز اصحاب یکسان نبودند، بلکه از نظر قرآن تنها برخى از صحابه، آماده عمل به تکالیف سخت، از جمله ترک وطن و جانفشانی، در صورت فرمان خدا هستند، در امر انفاق و کمک مالی به یک دیگر، صحابه نیز یکسان نبودند، بلکه برخی از انصار همه چیز خویش را به مهاجران نیازمند می دادند و برخی از آنان که خدا آنان را جزو منافقان از اصحاب می شمارد، تلاش می کردند تا انصار بخشنده و انفاقگر دست از این عمل انفاقی بردارند.اصحاب پیامبر(ص) طیف گسترده ای از مردم با افکار و رفتارهای گاه متضاد و متناقض با اسلام و ایمان است؛ زیرا از نظر قرآن برخى از اصحاب، افرادی بى مسئولیّت و گریزان از تعهّد اجتماعی بودند.از اصحاب پیامبر(ص) کسانی بودند که دنبال منافع دنیوی بودند، و همین گرایش در بزنگاه ها موجب شکست امت شد، چنان که از نظر قرآن، اقدام برخى صحابه در جنگ بدر به گرفتن اسیر، پیش از غلبه کامل بر دشمن براى دستیابى به منافع مادّى بوده است.در آیات قرآنی گزارش های بسیاری از تخلف صحابه نسبت به فرمان های الهی و پیامبر(ص) است که از جمله آنها می توان به تخلف اصحاب از حضور جنگ تبوک و قعود در مدینه و مجازات آنان از سوی خدا و پیامبر(ص) اشاره کرد.گروهی از اصحاب پیامبر(ص) مصداق منافقان هستند که نمی بایست حتی بر آنان نماز گزارد و در سر قبرشان حاضر شد و برایشان دعا کرد؛ بلکه حتی برخی از اصحاب مصداق «فاسقین» هستند که عذاب الهی در دوزخ برای آنان رقم می خورد.به هر حال، از نظر قرآن، اصحاب پیامبر(ص) در دو جرگه مومنان و منافقان دسته بندی می شوند؛ زیرا بر خلاف تصور عامه نسبت به اصحاب پیامبر(ص) که همگی را مومن و «ثقه» و صادق و متقی می دانند، از نظر قرآن، برخى از اصحاب افرادی ناخالص و منافق بودند. این افراد منافق حتی در جنگ های پیامبر(ص) مشارکت داشتند.از نظر قرآن تنها برخی از اصحاب پیامبر(ص) افراد مؤمن و با صداقت و عاشق جهاد و شهادت هستند.اصحاب پیامبر(ص) دارای تکالیف و وظایفی فردی و اجتماعی هستند که انجام آن موجب می شود تا شخص جزو صحابه راستین و مومن پیامبر(ص) باشد و از پاداش خاص الهی بهره مند شود.ایمان به خدا و آخرت و عمل مطابق آموزه های وحیانی قرآن در قالب اطاعت از خدا و پیامبر(ص) مهم ترین تکلیف هر صحابی است. البته از نظر قرآن، اصحاب پیامبر(ص) داراى مسؤولیتى فزونتر نسبت به دیگر مسلمانان، در اطاعت از آن حضرت هستند. بنابراین، کسی صحابی تلقی می شود که در اطاعت از پیامبر(ص) قوی تر و بهتر عمل کند؛استقامت و پایداری بر طریق ایمان، تکلیفی بر اصحاب است که تنها برخی بر آن ماندند و بهره مند شدند.ارزش هر فرد و بلکه هر انسان مومن و مسلمانی به ایمان و عمل صالح و در یک کلمه به تقوای او مشروط است؛ زیرا معیار برتری در اسلام همان تقوای الهی است که انسان را به کرامت می رساند.آیت الله خلیل منصوری