عزت، عوامل و آثار آن

یکی از صفات و اسمای الهی، عزت و عزیز است که مومن می بایست آن را از خدا بخواهد تا انسانی نفوذناپذیر شده و کسی را نسبت بر او سلطه ای نباشد، بلکه هماره غالب غیر مغلوب و قاهر غیر مقهور باشد.البته دست یابی به این عزت بی ذلت زمانی رخ می دهد که انسان در ایمان خویش خود را ملحق به پیامبر(ص) کند که مظهر اتم و اکمل اسمای الهی از جمله عزت و از صاحبان حقیقی آن و مصداق اتم و اکمل عزیز است.عزت و سرافرازی و کسب قدرتی شکست ناپذیر و نفوذناپذیر خواسته فطری انسان است و هر کسی دوست دارد تا از ذلت به عزت برسد. بنابراین، هر کسی اگر چنین چیزی می خواهد می بایست عوامل آن را بشناسد و برای کسب آن تلاش کند تا از آثار آن بهره مند شود. خدای عزیز خاستگاه عزت ها است؛ زیرا خدا موجودی عزیز و نفوذناپذیر، شکست ناپذیر، سرافراز، قاهر غیر مقهور و غالب غیر مغلوب است به طوری که کسی نمی تواند به هیچ شکلی راه نفوذی پیدا کند و اراده و مشیت خویش را بر خدا چیره سازد، بلکه این مشیت و اراده الهی است که حاکم بر همه هستی است.عزت الهی مظهر عالی ترین صفات و «مَثَل اعلی» اوست. اگر خدا تمثلی در اوج داشته باشد، آن را در عزت خویش به نمایش می گذارد.بنابراین، اگر کسی بخواهد عزتی را به دست آورد و از ذلت ها برهد، می بایست آن را تنها در سایه عزت الهی به دست آورد؛ زیرا عزت الهی خاستگاه هر عزتی است، زیرا جمله «و هو العزیز» مفید حصر است؛ یعنی خدا کسی است که همه عزت ها از اوست.بی گمان از تعریفی که از عزت به دست داده شده، ارزش و اهمیت بس والا و برتر این صفت کمالی دانسته می شود و هر کسی دوست دارد به آن دست یابد.آثار و نشانه هایی دیگری برای عزت است که می تواند در تبیین اهمیت و ارزش های والای این صفت کمک کند. هم چنین باید دانست زمانی که این صفت به شکل ملکه و مقوم ذاتی شخص در آید، و شخص به عنوان «عزیز» تجلی و ظهور کند، این آثار در تمامیت خودش بروز می کند.بسیاری از کمالات اسمایی و صفاتی الهی در سایه همین عزت و اسم عزیز ظهور و بروز می کند؛ بنابراین خود عزت و عزیز خاستگاه بسیاری از کمالات دیگر است که به اهمیت این صفت و اسم می افزاید.عزت الهی در دو ساحت تجلیات خودش را نشان می دهد: ساحت مشیت و اراده الهی و ساحت تجلیات عزت در مشیت و اراده انسانی.عزت الهی در ساحت مشیت و اراده الهی، خاستگاه و منشای «مغفرت» و آمرزش الهی نسبت به بندگان، اتمام حجت خدا با رسالت پیامبران نسبت به انسان ها، اجابت دعا و نیایش از سوی خدا نسبت به دعاکنندگان،ابتلا و امتحان انسان ها از سوی خدا، خاستگاه امداد الهی به مومنان، حاکمیت الهی بر قلب ها و ایجاد الفت میان قلوب، پیروزی مسلمانان، خاستگاه بی پایانی کلمات الهی و آفریده ها و مخلوقات الهی، خاستگاه تشریع احکام و حدود الهی،دفاع از معابد و مراکز دینی و مومنان، خاستگاه گواهی الهی بر یکتایی و توحید، خاستگاه تنزیه خدا از هر گونه شریک و شرک،خاستگاه پاداش و کیفر الهی، خاستگاه امدادهای غیبی و نجات و رهایی از عذاب های الهی برای مومنان،خاستگاه وعده ها و وعیدهای الهی، خاستگاه مصونیت قرآن از هر گونه تغییر و تحریف، خاستگاه بهره مندی انسان از رحمت الهی و مانند آن ها است.اما آثار عزت الهی در ساحت تجلیات انسانی را می توان در مواردی بسیاری شناسایی و ردگیری کرد؛ زیرا عزت الهی در انسان وقتی تجلی کند، انسان را به سوی اتحاد و اجتناب از تفرقه در میان مسلمانان می کشاند،چنان که تجلی عزت در انسان موجب اجتناب از بخل ورزی، اطاعت و حق شنوی از خدا،تقوای الهی و اطاعت از خدا، انفاق و اعطای قرض به دیگران، اجتناب از متابعت و پیروی از شیطان، تسلیم در برابر خدا، آمرزش خواهی و استغفار طلبی، توکل و اعتماد بر خدا، خشیت و خوف علمی از خدا، دعا و نیایش به پیشگاه خدا، رفع حزن و برطرف کننده آن،، ممانعت از گرایش به عزت دروغین، ممانعت از گناه و مانند آنها می شود.عزت الهی چنان است که همه هستی را پر کرده به طوری که حتی مشرکان نیز به عزت الهی اقرار دارند، چنان که حتی ابلیس به عزت خدا سوگند می خورد که با عزت الهی به اغوای انسان می پردازد.اهمیت عزت الهی در هستی چنان است که برای تبلیغ و دعوت دیگران می توان بدان تمسک جست تا مومنان و کافران و مشرکان همگی بدانند که هر چه ممکن است اتفاق بیافتد در سایه عزت الهی است. پس اگر خشیت و خوفی می بایست داشته باشند، نسبت به مقام عزت الهی و اسم عزیز داشته باشند که سرچشمه و خاستگاه بسیاری از امور است که پیش از این تبیین شده است.تدبیر جهان و سامان دادن به آسمان ها و آفرینش ستارگان برای تزیین و نیز محافظت از آسمان،پیدایش شب و روز ، تسخیر خورشید و ماه، بازآفرینی انسان پس از مرگ، خلقت مرگ و حیات،هدایت و مانند آنها از نشانه های عزت الهی در هستی است که توجه بدان انسان را به گونه ای می سازد که تا زندگی خویش را بر اساس مشیت و عزت الهی سامان دهد.عزت الهی هماره با اموری همراه است که توجه به آن می تواند در تبیین بسیاری از حقایق و نیز مسائل و موضع گیری ها به ویژه از سوی خدا و انسان کمک بسیار شایانی داشته باشد.عزت الهی هماره با اموری چون : بخشندگی و هبه، حمد و ستایش، رحمت رحیمی، علم و دانایی، قوت، جبر، تکبر، اقتدار،کبریایی،کیفر و انتقام گیری از مستحقان آن، مغفرت و غفران، نصرت و یاری و پیروزی، حکمت و فرزانگی و هدفمندی و مانند آنها است.مشیت الهی برای دیگرانی که شایسته آن هستند از پیامبران و مومنان تنها بر اساس مشیت الهی خواهد بود و خدا هر که را خواهد براساس مشیت حکیمانه خویش عزیز می دارد. از همین روست که مشیت الهی بر این قرار گرفته تا کافران و مشرکان هرگز از عزت الهی بهره ای نبرند و از آن محروم باشند.مومنان نیز زمانی براساس مشیت الهی از عزت بهره مند خواهد شد که با کافران و دشمنان رابطه ولایی برقرار نکنند و تنها در سایه ولایت الهی باشند نه ولایت طاغوتی. از همین روست که منافقان در امت اسلام، هیچ بهره ای از عزت الهی نمی برند.همان گونه که کفر و شرک و نفاق موجب می شود تا شخص از عزت الهی محروم باشد و عزت برای او تحقق نیابد، بلکه خوار و ذلیل باشد،مومنان می بایست برای کسب عزت و تحقق آن در خویش، نوعی سنخیت با عزت الهی و اسم عزیز پیدا کنند که این امر با اموری چون : اراده، عبادت و اطاعت از خدای یگانه، پذیرش ولایت الهی و اجتناب از ولایت طاغوت، قرآن و پیروی از آموزه های آن،سلوک راه خدا و پیروی و حرکت در آن، آخرت طلبی و پرهیز و اجتناب از متاع های ظاهری دنیوی و اراده نسبت به آن و مانند آنها تحقق می یابد.هیچ کسی نمی تواند با کفر و شرک و نفاق اعتقادی به عزت برسدیا بخواهد بدون اطاعت و اراده کسب آن از طریق درست مانند ولایت طاغوت یا «گناه» و «اثم» یا قدرت و ثروت به عزت برسد؛ زیرا این روحیه و رویه انسان را از سنخیت با خدای عزیز دور می سازد و نمی تواند مظهر اسم عزیز الهی و صفت آن باشد، بلکه اگر کسی در سایه کفر و شرک و نفاق یا اثم و گناه و مخالفت امر خدا و قرآن گمان کند که به عزت می رسد یا عزتی دارد، گرفتار توهم عزت است. خلیل منصوری