ویژگیهـای خُلق عظیـم پیامبـر رحمـت(ص) 1403/11/13
ویژگیهـای خُلق عظیـم پیامبـر رحمـت(ص)
جامعه ایمانی مبتنی براصول اخلاقی است. سطحی که خدا و پیامبر(ص) برای جامعه ایمانی مورد نظر و تاکید قرار داده است، اوج کمالات اخلاقی است. از این رو پیامبر(ص) خود را مامور رساندن جامعه به چکاد مکارم اخلاقی دانسته است. پس اگر جامعه باید در این اوج قرار گیرد رهبران جامعهدینی لازم است به طریق اولی در آن اوج قرار داشته باشند تا مردم به حکم پیروی و الگوبرداری از رهبران جامعه، خود را به آن اوج برسانند. اگر اخلاق را از جامعه ایمانی و اسلامی حذف کنیم، چیزی از آن نمیماند و تفاوتی با جوامع دیگر بشری حتی با جوامع غیربشری نخواهد داشت؛ زیرا تفاوت انسان با دیگر آفریدههای زمینی، در اخلاق عقلانی است؛ عقل انسانی، بنیاد چیزی است که از آن به دین و اخلاق یاد میشود؛ از این رو در روآیات محور تمایز بشر از غیر بشر در عقلی دانسته شده که هر جا حضور یافت دین و اخلاق نیز با او همراه است.برهمین اساس، یکی از نشانههای بیعقلی هر فرد را فقدان دین و اخلاق در او دانسته اند؛ چرا که شخص در این صورت از انسانیت نیز بیرون رفته و از جانوران نیز پستتر خواهد بود؛ زیرا جانوران فاقد عقلی هستند که بشر از آن بهره مند است و بشری که فاقد دین و اخلاق میباشد، عاقلی است که از عقل خود بهرهای نبرده و آن را تباه کرده است. اخلاق انسانی، بیانی دیگر از حقیقت صورت الهی انسان است؛ به این معنا که انسان با خلق و خوی عظیم (قلم، آیه 4) میتواند صورت الهی را تجسم بخشد و مظهریت کند. آنچه خداوند از اسمای خود به انسان تعلیم داده همان صفات و فضائل اخلاقی است و انسان با فعلیت بخشی به این صفات و اسما است که متاله و متخلق به اخلاق میشود و شایسته خلافت خداوند میگردد. اینکه فرشتگان مقرب مقام قدس الهی و دیگر موجودات هستی ماموریت مییابند تا تحت ولایت تسخیری بشر باشند و مطیع او شوند و سجده اطاعت و فرمانبری کنند، به سبب همین علم و دانش انسان نسبت به تمامی صفات کمالی و توانایی خدایی شدن اوست.پس انسانیت بشر را باید در عقل او دانست که در اخلاق و دینداریاش نمود و ظهور مییابد. اگر بخواهیم حقیقت بشر را تعریف کنیم انسان اخلاقی و دیندار را به عنوان حقیقت بشر معرفی میکنیم.جامعه اسلامی به حکم اینکه جامعهای با محوریت عقل است،جامعهای دیندار و اخلاق محور است. بر همین اساس است که پیامبر(ص) برای بیان و تکمیل مکارم اخلاقی فرستاده شده است و آنچه که در وحی بیان شده، مکمل اصول و احکام عقلانی است که از آن در اصطلاح، به مستقلات عقلانی یاد میشود. وحی الهی آمده است تا به عقل در تبیین دین و اخلاق یاری دهد و راهنمای بشر به این اصول عقلانی یعنی دین و اخلاق باشد. از این رو گفته شده است: حکم عقل و شریعت الهی یکی است. جامعه ایمانی و اسلامی که پیامبر(ص) مامور بود تا آن را تشکیل دهد و به عنوان نمونه به جهانیان معرفی کندجامعه اخلاقی است که در آن مکارم اخلاقی بر شخص و جامعه حاکمیت دارد.اگر پیامبر(ص) همانند دیگر پیامبران مامور بود تا با مدد وحی به امداد عقل آید و ماهیت عقل را با فعلیت بخشی بدان تحقق بخشد و جامعه دیندار اخلاقی را ایجاد کند، باید خود از کسانی باشد که دارای عقل فعال است و در دینداری و اخلاق در اوج قرار دارد؛ چرا که پیامبر(ص) در مقام رهبری امت باید اسوه تمام و نیک برای مردمان باشد تا با پیروی از آن حضرت به آن اوجی برسند که خداوند برای بشر تعریف و بیان کرده است. با نگاهی به گزارشهای قرآنی میتوان دریافت که ایشان در این اوج قرار داشته است؛ از این رو در میان همه پیامبران الهی، آن حضرت به عنوان اسوه مطلق و کامل معرفی میشود که در همه چیز از قول و فعل و تقریر شایسته پیروی و اطاعت است و قول و فعل و تقریر او، بیچون و چرا و اما و اگر، وحی الهی و مورد خشنودی الهی است. این در حالی است که حتی خداوند درباره پیامبر اولواالعزمی چون حضرت ابراهیم(ع) پیروی و اطاعت از ایشان را با اما و اگری محدود کرده است؛ به هر حال، پیامبر(ص) اسوه مطلق و بیچون و چرای الهی است؛ زیرا مهر و خشم او، مظهر مهر و خشم الهی است و همه حرکات و سکنات آن حضرت(ص) مطابق خواست و مشیت الهی انجام میگرفت و در چارچوب وحی و عقل بوده است. از این جهت به داشتن خلق عظیم ستوده شده و محبوب خداوند معرفی میشود به گونهای که هر کسی بخواهد راه محبوب را بپیماید و به محبوبیت برسد باید ایشان را مسیر حرکت و صراط مستقیم خویش قرار دهد و صفات و خلق و خوی او را در خود ظهور بخشد و پیرو او باشد و به هدایت ایشان اقتدا کند؛ چرا که اطاعت ایشان عین اطاعت خداوند است. پیامبر(ص) در مدت بیست و سه سال از ماموریت خود توانست در دولت شهر مدینه النبی(ص) جامعه قرآنی و آرمانی را ایجاد کند که بر مدار اخلاق و عقل و دینداری حرکت میکرد و همه چیز در این چارچوب رقم میخورد و سیاستگذاری و برنامهریزی میشد. اکنون این پرسش مطرح میشود که این خلق عظیم چه بود که ایشان را اسوه نیک و مطلق جهانیان قرار داد و توانست جامعه آرمانی نمونهای را در مدینه ایجاد کند؟ برخی از صفات آن حضرت که مردم و مسئولان و رهبران جامعه باید الگوی خود قرار دهند عبارتند از:1. اطاعت از عقل و شرع: مهمترین صفت و سیره اخلاقی حاکم و هر مسئول و کارگزار در جامعه قرآنی، اطاعت از عقل و شرع است. بنابراین، هر جایی هر کارگزار و مسئول نظام اسلامی، خلاف احکام عقل چون لزوم عدالت و پرهیز از ظلم عمل کرد یا بر خلاف احکام قطعی اسلام رفتار نمود، به عنوان یک انسان بیتقوا شناخته میشود؛ 2. تقوا: تقوا از دیگر اصول اخلاقی است که در آیات و روایات برای مردم ورهبران جامعه قرآنی مطرح شده است. خداوند در آیات 1 و 37 سوره احزاب و 26 سوره فتح و 127 و 128 سوره نحل، پیامبر(ص) را به داشتن تقوا توصیه میکند و او را شخصیتی معرفی میکند که خود دارای تقواست و دیگران را نیز بدان توصیه میکند.3. هدایت یافتگی و هدایتگری: رهبر جامعه باید خود هدایت یافته باشد و در صراط مستقیم عقل و دین حرکت کند4. بصیرت و نورانیت: از دیگر خصوصیات اخلاقی رهبر جامعه دارا بودن نورانیت الهی و بصیرت خدایی است به گونهای که حقایق را به نور الهی دریابد و مردم را به سوی نورانیت و اخلاق هدایت کند و پیامبر جامع این صفات بود. 5. مهربانی و خوشخویی: خوش خلقی و مهربانی از دیگر صفات رهبران و مؤمنان است؛ زیرا عرصه جامعه، عرصه روابط اجتماعی است و باید کسی که مسئولیت را به عهده میگیرد انسانی معتدل باشد که عقل و قلب را به دور از هر گونه افراط و تفریط به کار گیرد. 6-دلسوزی: رهبر واقعی کسی است که نسبت به همگان حتی مخالفان دلسوز است و میکوشد تا آنان را به حق و عدالت و عقل و اخلاق رهنمون سازد. از این رو همواره دلنگران آینده ناگوار و سخت مخالفان است و تلاش میکند تا آنان را به راه آورد. 7. سعه صدر و آستانه تحمل بالا: پیامبر در جایگاه رهبری امت دارای آستانه تحمل بالا و انشراح و سعه صدر بود و به سرعت از کوره در نمیرفت و از دشنام و طعن و سخنان نامربوط به خشم نمیآمد. 8. مدارا: از صفات و سیره اخلاقی نیک رهبری پیامبر، مدارا و ملایمت هنگام مواجه شدن با گفتارها و رفتارهای ناشایست مخالفان بود. 9. شیوایی و رسایی در بیان: رسول خدا از صفت شیوایی و رسایی در کلام و بیان برخوردار بود و مواضع خود را با بیانی شیرین و شیوا و روشن و با تمام صراحت و شفافیت اعلام میکرد. 10. عفو و گذشت: از دیگر صفات و سیره پیامبر(ص)، عفو و گذشت از خطاهای دیگران و ترک هر گونه تعرض نسبت به آنان و چشم پوشی از افشاگری و مخفی کردن برخی از خطاها و اشتباهها و خطاکاران بود. 11. عزتمداری: از دیگر صفات و سیره نبی اکرم، عزتمداری و حفظ کرامت خود و امت بود و اجازه نمیداد که خود یا جامعه ذلیل شوند و یا امت را خوار کنند. 12. عدالت: رعایت عدالت و اجرای آن شاید مهمترین وظیفه اخلاقی پیامبر بود؛ زیرا ماموریت همه پیامبران ایجاد بسترهایی برای تحقق عدالت همهجانبه و امکان قیام تودهها برای تحقق جامعه عادلانه در جهان است. از این رو سیره حضرت در عدالت و رعایت آن متجلی بود. 13. شجاعت: شجاعت و اعلام شجاعانه مواضع اسلام از دیگر خصوصیات رهبری پیامبر است. این شجاعت باید در بیان و ابلاغ رسالت و ماموریت و احکام و اجرای آن نمودار باشد. 14. سازش ناپذیری: پیامبر با آنکه انسان اخلاقی و خوشخو و اهل عفو و گذشت از خطا و اشتباهات است ولی در برابر دشمنانی که به خود حق تعرض و تجاوز را میدهند و جامعه اسلامی را تهدید میکنند، با شجاعت تمام عمل میکند و سازش نمیپذیرد و مصداق» اشداء علی الکفار» است. 15-امانتداری: پیامبر امانت بزرگ الهی یعنی ولایت را به عهده گرفته بود. او میبایست در همه عرصهها امانتداری کند. مسائل مادی، کمترین چیزی است که امانتداری او در آن خود را نشان میدهد و هرگز در بیتالمال کوچکترین غل و خیانت نمیورزید. 16. استقامت: پیامبر با ایمان به راه خویش در بیان و ابلاغ و اجرای آن استقامت میورزید و با صبر تمام میکوشید تا اسلام را در جامعه تحقق بخشد. او در کار خویش ثبات قدم داشت و هرگز کوتاه نمیآمد و مردم را نیز به پایداری و استقامت و ثبات قدم تشویق میکرد. 17. ادب: حضرت مکارم اخلاقی و تمام آداب اخلاقی را با تمام ظرافتها و نکات ریز آن به جا میآورد و بهترین شکل اخلاقی عمل و اجرا و بیان را به کار میگرفت. 18. احسان: از مهمترین صفات اخلاقی رهبری پیامبر، احسان است. اخلاص رهبری برای خدا موجب میشود تا همواره نسبت به مردمان از در احسان در آید و به ایشان خدمت کند و هیچ کوتاهی در حقشان نداشته باشد. خلیل منصوری