تجلیات رحمت در بندگان رحمان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فلسفه عبادت و عبودیت و بندگی خدا چیزی جز رسیدن به مقام «متألّهین» و خدایی شدن نیست؛ زیرا زمانی انسان به خلافت الهی برگزیده می شود که «انسان خدا» شود و انوار اسمای الهی در انسان ظهور یابد و تجلیات الهی در او بروز نماید به طوری که «صبغه الله» و رنگ خدایی بگیرد و مظهر تمام کمالات صفات و اسماء الله باشد.دو اسم از اسمای الهی یعنی «الرحمن و الله» در یک مرتبت هستند و می توانند در جای یک دیگر به کار روند،زیرا همان گونه که «الله» اسم جامع برای همه صفات الهی است که ظهور یافته و به انوارش هستی تحقق پیدا کرده، هم چنین است نام «الرحمن»؛ از این رو، همان گونه که جایز نیست شخصی به عنوان «الله» نامگذاری شود، بلکه باید با عنوان «عبدالله» تسمیه و نامگذاری شود، هم چنین جایز نیست کسی را به عنوان «رحمن» نامگذاری کنیم؛ زیرا از اسمای خاص الهی است و باید در هنگام نامگذاری «عبدالرحمن» تسمیه شود.عبادالرحمن دارای عقاید توحیدی هستند و هرگز خدایی جز خدای یکتا و یگانه را نمی خوانند. توحیدگرایی آنان همه ابعاد را در بر می گیرد؛ بنابراین، معتقد به توحید عبادی و یکتایی معبود به عنوان «اله» و توحید ربوبی در ساحت پروردگاری هستند ودر همه امور ربوبیت و پروردگاری را تنها بایسته و شایسته خدای یکتا و یگانه می دانند و تنها «ربنا» گوی آن خدای یکتا و یگانه هستند. پس هر چه بخواهند از او می خواهند و تنها برای او عبادت می کنند و ملک و ملکوت هستی را تحت تدبیرش می دانند و پاداش و جزا و کیفر را از ناحیه او می بینند. از همین روست که پاداش بهشت و رهایی از دوزخ را از او می خواهند و برای رسیدن به بهشت و رهایی از دوزخ بر اساس خوف و رجا به او توسل و توکل دارند و عبادت های عام و خاص خویش به ویژه سجده و قیام شبانه خویش را برای پروردگارش به جا می آورند.همه هستی بر اساس «رحمت» سامان یافته است؛ از این رو، الوهیت الله در رحمانیت تجلی و ظهور می یابد که هستی نماد آن است. از همین روست که در «بسمله»، یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» پس از ذکر «الله»، «الرحمن الرحیم» آمده که بیانگر برجستگی عنصر رحمت در هستی به شکل عام و خاص است؛ زیرا رحمانیت الهی فراگیر و رحیمیت او خاص بندگان عابدی است که در صراط مستقیم دین قیّم و سنت ها و قوانین و احکام الهی حاکم بر هستی زندگی خویش را به اراده اختیاری سامان داده اند. این عبادالرحمن در دنیا و آخرت افزون بر رحمت رحمانی عام وفراگیر، از رحمت رحیمی خاص مانند نعمت هدایت تفضلی و پاداشی، یعنی هدایت وحیانی افزون بر هدایت فطری عام، برخوردار می شوند که تجلی تمام آن در آخرت در قالب پاداش های بهشتی ظهور و بروز می کند.نخستین و اصلی ترین تجلی «الله» همان «الرحمن» است؛ همان خدای «الرحمن» با رحمانیت خویش بهشت و دوزخ را آفریده و ظالم را به دوزخ و بندگان مطیع خویش را به بهشت می برد. پس بندگانی هم چون پیامبر(ص) که به عنوان عبادالله در تمامیت کمالی قرار گرفته و به عنوان «رحمه للعالمین» ستوده شده اند، از همین ویژگی «جلالی و جمالی» برخوردار بوده و «جاذبه و دافعه» را با هم دارند؛ زیرا آنان در مقام «متالهین» مظهر دو وجه جلالی و جمالی هستند. پس این گونه نیست که خدای رحمان انسان را عذاب نکند و بندگان ظالم و طاغی را به دوزخ نبرد؛ چنان که عبادالرحمن نیز این گونه هستند و در ساختار «وجه جلالی و اکرامی» هم عذاب می کنند و هم می بخشند تا جایی که خدا از آنان این گونه یاد می کند: با کفار شدید و با هم دیگر مهربان هستند.»البته باید به این نکته توجه کرد که خدای الرحمن این گونه است که «رحمت» او به دو معنا از «غضب» او پیشی و سبقت می گیرد؛ یعنی جنبه اکرامی خدا بر جنبه جلالی او سبقت می گیرد؛ هم از این جهت که اصولا هستی بر اساس رحمت است و سابق بر غضب جلالی است؛ و هم از این جهت که تا امکان دارد خدای «حلیم» و بسیار بردبار است و تا ممکن است غضب و عذاب نمی کند مگر آن که چاره ای جز غضب و عذاب نباشد. از همین روست که خدا تا می تواند به عناوین گوناگون بر بندگان رحم می آورد و بسیاری از خلاف ها و گناهان خرد و بزرگ ایشان را عفو می کند زیرا اگر می خواست بندگان خویش را به گناه به سرعت بگیرد، بسیاری از مردم می بایست گرفتار عذاب استیصال شده و ریشه کن می شدند، اما خدا از بسیاری از آنها می گذرد و فرصت می دهد تا اتمام حجت شود و کسی نگوید فرصتی داشتم توبه و اصلاح می کردم. پس اگر عذابی در دنیا یا آخرت است، به سبب شدت طغیانگری و ظلمی است که انسان به خودش و دیگران روا داشته است، و گرنه حتی خدا دوزخ را نمی آفرید و بر اساس رحمانیت مطلق عمل می کرد؛ چنان که امیرمومنان امام علی(ع) این حقیقت را در دعای معروف به کمیل به خوبی تبیین کرده است.در حقیقت اگر خدا سنت و قانون الهی بر این قرار نگرفته بود که برخی از مردم پاکسازی شوند یا متنبه گردد و توبه نمایند و به اصلاح امر خویش بپردازند، هرگز عذاب های دنیوی نبود، چنان که اگر هدف پاکسازی انسان های گناهکار یا مجازات ظالمان نبود، خدای رحمان هرگز دوزخ را نمی آفرید.خدا به هر بهانه ای بر آن است تا از گناهکاران نه کافران لجوج بگذرد و برای کسانی که بی چاره بودند و حیله ای نداشتند تا از گناه برهند یا راهی به سوی حقیقت بیابند و مستضعف فکری و فرهنگی و مانند آن بودند، خدا نسبت به آنان چنان رحمان است که از گناهان آنان ممکن است در گذرد؛ زیرا خدا بسیار عفوّ و غفور است. عبادالرحمن نیز این گونه وجه الله و وجه الرحمن هستند و اهل عفو و گذشت هستند و تا می توانند از خطای جاهلان بی خرد و نادان می گذرند و در برابر رفتارهای زشت آنان با سلام و صلوات کوتاه می آیند و زود خشم و زود عذاب نیستند.البته عبادالرحمن خود اهل «زور» و گفتارهای دروغ و باطل و ظالمانه نیستند و هرگز بدان گرایش و تمایلی ندارند، اما این گونه نیست که به سرعت واکنش منفی نشان دهند، بلکه با بردباری و شکیبایی با کرامت از آن می گذرند تا امکان توبه و اصلاح برای صاحبان زور و دروغگویی و سخنان لغو و بیهوده و رفتارهای نادرست فراهم آید. این همه چیزی جز سبقت رحمت بر غضب در ایشان نیست؛ چنان که خدا این گونه است.عبادالرحمن به سبب آن که در همه امور چه انجام تکالیف الهی از جمله انجام واجبات سخت هم چون جهاد مالی و نظامی و تزکیه نفس و روزه و نماز و مانند آنها یا ترک معصیت در شرایطی که همه چیز برای آنان فراهم است، «صبر بر طاعت»و «صبر از معصیت» و اذیت و آزار دارند،هم چنین آنان «صبر بر مصیبت» دارند. پس اگر پاداش های خاصی برای آنان در دنیا و آخرت است، به سبب همین صبرهای سه گانه است؛ زیرا شکی نیست که انجام تکالیفی هم نماز و روزه عملی «کبیر» و بزرگ است که تنها گروهی خاص متحمل آن می شوند، چنان که صبر در برابر اذیت و آزارهای جاهلان بی خرد و نادان یا حتی صبر در برابر مصبیت ها و ابتلائات الهی از هر کسی بر نمی آید. از همین روست که خدا مقام صابرین را بس بلند دانسته است و برای آنان پاداش های خاص در دنیا و آخرت مشخص کرده است. خدا در قرآن، پاداش های صابران را در امور سه گانه طاعت و معصیت و مصیبت بسیار ارزشمند دانسته تا جایی که حکومت جهانی صالحان بر پایه صبر خواهد بود و بهشت های هشت گانه نیز پاداشی برای صابران است. از همین روست که خدا پیامبران اولوا العزم را به همین «صبر» ستوده و برجسته ساخته است.خدا به پیامبرش فرمان می دهد تا در برابر مشرکان صبور و شکیبا باشد و اگر بخواهد آنان را از پیش خویش دور کند، با شیوه ای پسندیده دور سازد. پس عبادالرحمن نیز این گونه هستند و عمل می کنند.عبادالرحمن در ساحت اخلاق فردی نیز بسیار برجسته عمل می کنند. از این روست که نفس معتدل آنان ایشان را در ساحت اعتدال نگه می دارد و در امور زندگی از حد تعادل و اعتدال خارج نمی شوند. این امر حتی در امور انفاق و هزینه های فردی و یا انفاق به دیگران نیز صدق می کند؛ زیرا قوام اقتصادی بر اعتدال و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط است. پس نه بخل دارند و نه چنان انفاق کنند که مصداق اسراف است.از نظر شناختی اهل بصیرت هستند و اموری را می بیند که دیگران قادر به دیدن و رویت آن حقایق نیستند. پس عبادت ایشان برخاسته از بصیرتی ستودنی است که هیچ شکی در آن راه ندارد؛ زیرا امام صادق(ع) عبادت عبادالرحمن را در سایه بصیرتی بدون شک دانسته است.از نظر آداب سخن گفتن نیز همه نکات لطیف و ظریف را مراعات می کنند و سخن لغو و بیهوده ای که دور از ادب باشد به کار نمی برند؛ زیرا امام باقر(ع) در تبیین برخورد کریمانه آنان می فرماید: آنان کسانی هستند که هنگام نام بردن از عورت کنایه را به کار می برند.آنان از هر گونه گناه پاک هستند و از آن اجتناب می کنند. پس همان گونه که در مجالس زور و باطل شرکت نمی کنند و شاهد چنین مجالسی نیستند، هر چه مصداق گناه باشد ناخوش داشته و از آن پرهیز می کنند. بر همین اساس هرگز به زنا فکر نمی کنند و بدان آلوده نمی شوند،چنان که در مجالس غنا وارد نمی شوند و بدان گوش نمی دهند؛ زیرا غنا از مصادیق «زور» و سخن باطل است و از فحش و دروغ و مانند آنها نیز به عنوان مصادیق زور پرهیز می کنند.اصولا عبادالرحمن انسان هایی متقی هستند و خواستار رسیدن به مقام «متقین» بلکه اوج آن به عنوان «امام المتقین» هستند.هم چنین آنان مظهر تواضع و فروتنی، اهل تهجد و شب زنده داری، سجده و قیام شبانه، و اهل نیایش و دعاهستند و از جلال و غضب الهی و دوزخ و کیفر الهی می ترسند و از خدا می خواهند تا آنان را از این امر در امان نگه دارد و با کرامت و سلام و تحیت با ایشان برخورد شود.نسبت به امور هستی اهل تعقل و تفکر بوده و به آیات الهی توجه خاص دارند و بر آن هستند تا با بصیرتی برخاسته از آیات الهی نه تنها راه درست را بشناسند و بپیمایند، بلکه با عبرت گیری از امور راهی را نروند که آنان را به بی بصیرتی می کشاند. اندیشه آنان خدایی شدن است و دوست دارند از طریق عبودیت و بندگی خدا و کسب تقوای الهی و قرار گیری در مقام متقین به جایی برسند که به عنوان «متاله» در مقام امامتی قرار گیرند که خاص بندگان خاص الهی است و خدا به حضرت ابراهیم(ع) پس ابتلائات بسیار دادده است.فرشتگان در مقام «عبادالرحمن» از چنین کرامتی برخوردار هستند و خدا ایشان را به عنوان عبادالرحمن ستوده است؛ بنابراین، عبادالرحمن دست کم در چنین مرتبتی هستند که آنان را فرشته خصال و فرشته خو ساخته است؛ اما عبادالرحمن از انسان ها دنبال مقامی برتر از آن هستند که همام مقام «امامت متقین» است که خاص اولیای خاص الهی یعنی چهارده معصوم(ع) است. چنین مقامی برای هر کسی که مسیر عبودیت را همانند پیامبر(ص) و معصومان(ع) بپیماید فراهم است و انسان ها می بایست چنین درخواستی را در نیایش های شبانه و شب زنده داری خویش داشته باشد.البته از نظر قرآن، عبادالرحمن در نیایش بلند خویش نه تنها این مقام امامت را به همسران و فرزندان خویش خواستار هستند و بر این باورند که می بایست خانواده ای داشته باشند که نه تنها متقین باشند، بلکه امام المتقین باشند. چنین مقامی را به عنوان «قره العین» و چشم روشنی خویش می دانند و بر آن اصرار و پافشاری دارند. پس هرگز به اقل و میانه بسنده نمی کنند و هماره چکاد عظیم امامت را برای خویش می خواهند تا در چنین جایگاهی عظیم قرار گیرند. البته این مقام امامت ممکن است مقام امامت خاص معصومان(ع) نباشد ولی هم مرتبتی را می خواهند که آنان را جزو «سلمان منا اهل البیت علیهم السلام» قرار دهد؛ زیرا فرمان الهی آن است که منتهای سیر رجعت انسانی در سیر صیرورت به سوی خدا، ختم به ربوبیتی باشد که رب العالمین پیامبر (ص) است.هماره رفتار و گفتار و سبک زندگی عبادالرحمن بر اساس وقار و سکینه است که برخاسته از سیر و سلوک الهی آنان است. پس گفتار و رفتار آنان سرشار از عنصر «سلام» است که هیچ عیب و نقصی در آن راه ندارد؛ زیرا حقیقت اسلام و تسلیم در برابر خدا و عبودیت و دست یابی به مقام عبادالرحمن چیزی جز نام «سلام» الهی نیست که همه حقیقت آن رهایی از عیب و نقص و دست یابی به تمامیت کمالی اسماء الهی است. این گونه است که در بهشت نیز با حیات و سلامت به استقبال ایشان می آیند تا حقیقت آن در همه ابعاد تحقق یابد. خلیل منصوری