احتجاجات و اتمام حجتهای قرآنی 1403/12/6
احتجاجات و اتمام حجتهای قرآنی
یکی از مهمترین روشها برای تبلیغ و هدایت افراد بهرهگیری از حجت و برهان و استدلال است که از آن به «سلطان» نیز یاد میشود؛ زیرا سلطه قولی و اعتقادی برای کسی ایجاد میکند که در مخاصمه کلامی، بتواند با اتمام حجت و برهان و استدلال غلبه کند.احتجاجات خدا و پیامبران و معصومان(ع) در راستای اتمام حجت است تا کسی نتواند مدعی عدم بیان و جداسازی حق از باطل و روشنگری باشد؛ زیرا احتجاج چنان مستدل و مبرهن است که خصم نمیتواند آن را منکر شود.بی گمان شناخت روشها و ابزارهای احتجاجات قرآنی که به قصد اتمام حجت انجام شده میتواند بسیار مفید و سازنده باشد و امروزه نیز در جهاد تبیین علمی بر اساس نگاه قرآنی مورد استفاده قرار گیرد. پیامبران نیز در مقام احتجاج با کافران برای اثبات وجود خدا به مخلوق بودن پدیدههای هستی و نیاز آنها به آفریدگار و همچنین بر امتنان خدا به برخی از افراد بشر با اعطای مقام نبوت به آنان، علیه منکران رسالت، استدلال میکردند تا اتمام حجت کنند و دلایل آنان را ابطال نمایند.برخی از مهمترین احتجاجات خدا علیه مخالفان از اقشار گوناگون مردم شامل:احتجاج با یادآوری عهد گرفتن از پیامبران پیشین بر تصدیق رسالت رسولالله، تقدم زمانی حضرت ابراهیم(ع) بر موسی و عیسی(ع) برای نفی یهودی یا نصرانی بودن حضرت ابراهیم، ناتوانی گوساله سامری از پاسخگویی به نیازهای مردم و ناتوانی در سود رسانی یا ضرررسانی در احتجاج علیه گوسالهپرستان،لزوم بشر بودن پیامبران برای بشر و فرشته برای فرشته در احتجاج علیه نزول فرشتگان برای پیامبری بشر، زنده کردن و میراندن و احیای دوباره از سوی خدا علیه منکران قیامت و معاد، احتجاج به معاد با بیان آفرینش نعمتها و تدبیر امور هستی کنونی و تحقق دوباره آن بر اساس قدرت الهی، احتجاج برای اثبات ربوبیت الهی به قدرت مطلق خود در نابودی و عقوبت مشرکان و یاری و روزیرسانی به انسان و حفظ و نگهداری پرندگان در آسمان،احتجاج به خلقت آدم(ع) و شباهت خلقت عیسی(ع) به آدم، علیه مدعیان الوهیت حضرت عیسی، احتجاج در ردّ تثلیث و الوهیت عیسی و مریم، به نیازمندی آنان به غذا و مالک نبودن در سود و ضرر خویش، احتجاج علیه فرزندان خدا بودن یهودیان یا نصاری، به عذاب آنان به سبب گناه، احتجاج علیه یهودیان و مسیحیان مدعی اختصاص بهشت به ایشان، احتجاج بر بطلان شرک با اشاره به عدم تساوی آزادگان و بردگان در اموال خویش، احتجاج بر بطلان بتپرستی، با عدم مالکیت آنها و مانند آنها است.روشهای احتجاج خدا شامل: تحدی و مبارزه خواهی و تاکید بر عدم ناتوانی در غلبه برهانی، تحریک عواطف و برخورد ملاطفتآمیز، تقسیم ادعاهای خصم و توجه دادن به نادرستی هر یک از آنها، بیان تمثیل، تمسک به اصول پذیرفته شده و مورد توجه طرف احتجاج، درخواست دلیل و برهان از طرف مقابل برای اثبات مدعای خویش، طرح پرسشهای بیدارکننده، دعوت از عقل و وجدان بیدار و فطرت پاک با طرح سؤال، مباهله و نفرین نابودگر، مدارا و مماشات با خصم، سرزنش خصم برای تنبه وی و مانند آنها است.انذار و بشارت از دیگر روشهای اتمام حجت در مقام احتجاجات الهی است که پیامبران مامور به آن بودند.خدا در مقام اتمام حجت، از کتب آسمانی از جمله قرآن بهره گرفته است. بنابراین، کتب آسمانی نه تنها برای بیان احکام و تکالیف بلکه در مقام تبیین معارف و حقایق در قالب استدلال و برهان نیز نازل شده است تا کسی مدعی این معنا نباشد که حقایق را نمیشناخته یا حجت بر او تمام نشده بود. البته اتمام حجتهای خدا و پیامبران با ابزارهای دیگر چون معجزات بصیرت بخش و دلایل روشن دیگر نیز انجام گرفته است.با آنکه حجت الهی به گونهای است که اتمام حجت علیه مخالفان به شمار میرود، اما همگان از آن بهره نمیبرند و تنها زنده دلان هستند که از حجتهای الهی سود میبرندولی این بدان معنا نیست که اتمام حجت الهی نسبت به مرده دلان انجام نشده باشد، بلکه با آنکه اتمام حجت نسبت به آنان نیز تحقق یافته، ولی آنها به سبب لجاجت و خود برتربینی و ظلم و مانند آنها حاضر به پذیرش آن نیستند. از همین رو مخالفتشان بر خلاف یقینی است که به سبب اتمام حجت بدان دست یافتهاند. بر این اساس، چون استدلال و حجت علیه آنان نیز تمام شده است، خدا آنان را عذاب میکند که بر خلاف یقین خویش عمل کرده اند، چنانکه قوم ابراهیم(ع) را به سبب حق ناپذیری پس از اتمام حجت، در همین دنیا عذاب و نابود میکند. اصولا از نظر قرآن، خدا پیامبران را به عنوان بشارت دهنده و هشداردهنده و برای اتمام حجت فرستاده است تا کسی نگوید که حجت بر او تمام نشده است؛ زیرا پس از اتمام حجت و عدم پذیرش آن خدا آنان را عذاب و کیفر خواهد کرد.خدا میفرماید که عذابها نسبت به اقوام، زمانی است که پیامبران به سوی آنان فرستاده شده و حجت برایشان تمام شده باشد. بنابراین، از نظر قرآن، پس از اتمام حجت الهی، مردم مستحق عذاب دنیوی و اخروی خواهند شد لذا کسانی مستحق عذاب میشوند که خلاف چیزی عمل کنند که در قالب حجت مطلب به شکل تمام گفته شده باشد. در این راستا شخص در صورت شرک و کفرورزی و گناهکاری مستحق عذاب میشود.به سخن دیگر، وقتی مثلا قانونی تبلیغ نشده و حکم و تکلیف ابلاغ نگردیده، نمیتوان شخص را بهخاطر مخالفت با قانون مجازات کرد، اما وقتی قانون ابلاغ و اطلاعرسانی دقیقی نسبت به آن شد، اتمام حجت صورت گرفته و مخالفت با آن، مجازات قانونی را به دنبال خواهد داشت.پندارهای باطل، باورهای خرافی همچون تطیر، تقلید کورکورانه از نیاکان، تکبر و برتری طلبی، جبرگرایی، دنیاطلبی،مهرشدن قلب و کوردلی و مرده دلی،شقاوت و قساوت قلب در اثر گناه، گمراهی، غرور علمیو مانند آنها مهمترین و اساسیترین موانع اتمام حجت و تاثیرپذیری از آن است. خلیل منصوری