معیارها و روشهای آشتی دادن 1403/12/30
معیارها و روشهای آشتی دادن
آشتی یک رفتار هنجاری اجتماعی است که پس از دعوا، مرافعه، قهر و جنگ رخ میدهد. یکی از مهمترین مسائل اجتماعی، آشتی در حوزه روابط اجتماعی است؛ زیرا این عمل همانند توبه میتواند آثار و برکات مهمی برای شخص و جامعه به دنبال داشته باشد. از این رو در آموزههای اسلامی به عنوان یک ارزش برتر اجتماعی دانسته و نام فضیلت اخلاقی بر آن نهاده شده است.از جمله واژگان و اصطلاحاتی که برای بیان مفهوم منازعات شخصی، خانوادگی و آشتی اجتماعی و اصلاح میان دو یا چندنفر یا گروههای اجتماعی بیان شده میتوان به واژگانی چون: «اصلاح»، «تأليف»، «توفيق»، «سلم» و «صلح» اشاره کرد که در آیات قرآن به کار رفته است.قرآن در آیاتی به اشکال گوناگون به ارزش و اهمیت این عمل پرداخته است. اینکه یک نفر واسطه شود تا کدورتها را از میان بردارد و پیوند گسسته را برقرار کند، امری پسندیده است. البته پسندیدهتر آن است که شخص خود اقدام کند و در انتظار کسی نباشد تا بیاید و اقدام به پیوند دوباره گسستها کند. اینکه انسان بتواند عفو و گذشت داشته باشد و در این امر تا آنجا رشد کند که بتواند پا بر خواهشها و تمایلات نفسانی گذارد و در مقام احسان و ایثار، پیشدستی کند و از روی فروتنی، از خطای دیگری در گذرد و رنج و رنجشی را که از دیگری به دل دارد برطرف سازد و قهر را کنار گذارد، کاری بس بزرگ و ارجمند کرده است.حضرت امام حسين(ع) در سخنی با اشاره به پیشدستی شخص در عفو و گذشت و درخواست آشتی در مرافعات و نزاعات میفرماید: چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف کنند و يكى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پيشقدم شود، همان شخص سبقت گيرنده، جلوتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود. پس انسان پیش از آنکه دیگری واسطه در امر خیر آشتی و آشتی کنان شود، خود در این امر سبقت گیرد و پیشدستی کند و با پا گذاشتن بر هواهای نفسانی، از مقام عفو و احسان، وارد شده و دست دوستی دوباره به سوی دیگری که با او قهر کرده و رنجشی از او به دل دارد دراز کند. این اقدام به آشتی کردن، موجب بهره مندی از پاداشهای خاص الهی میشود. خداوند در آیه 40 سوره شوری میفرماید که عفو و اغماض از بدى ديگران و آشتى با آنان، سبب برخوردارى از پاداش الهى خواهد شد. پس بکوشیم با پیشدستی، از این پاداشهای الهی بهره مند شویم و اجازه ندهیم که قهر و خصومت باقی و برقرار باشد.همچنین آشتی کردن با همسر موجب دستیابی به آمرزش الهی و مغفرت اوست که در آیات 128 و 129 سوره نساء بدان توجه داده شده تا همسران به جای قهر کردن و خصومت ورزی، به سوی احسان و عفو و گذشت بروند و مودت و عشق را بر روابط خود حاکم کرده و با احسان و ایثار زندگی را سامان دهند.اما اگر به هر دلیلی این امکان فراهم نشد، اقدام دیگران برای رفع خصومت و ایجاد اصلاح میان مردمان، کاری بس پسندیده است و اگر از نگاه برخیها به عنوان فضولی در کار دیگران و یا ورود به حریم خصوصی و ارتباطات شخصی و خانوادگی یا گروهی افراد جامعه به شمار رود، این فضولی و ورود به حریم خصوصی عین فضیلت و عمل اخلاقی است. از این رو در آیات قرآن به اهمیت این نوع کارهای اجتماعی به عنوان عمل صالح توجه داده شده و آثار و برکاتی برای اصلاحکننده و آشتیدهنده بیان شده است.در حقیقت از نظر قرآن و اسلام بیخیالی و بیاعتنایی به روابط اجتماعی مؤمنان، امری ناپسند و نادرست است و شخص مسلمان و مؤمن نمیتواند نسبت به گسستهای روابط میان دو برادر ایمانی یا گروههای ایمانی بیتفاوت باشد، بلکه هر مسلمانی موظف و مکلف است تا گامهایی را برای اصلاح روابط و ایجاد جو تفاهم و آشتی در جامعه و میان افراد بردارد و اگر چنین نکند در روز حساب باز خواست خواهد شد. از آنجا که بنیاد جامعه و اصلاح اجتماع از خانه و خانواده آغاز میشود توجه به روابط میان همسران در اولویت است و همگان موظف هستند تا روابط میان همسران را در صورت اختلاف و نزاع بهبود بخشند و اقدام عملی برای تحکیم بنیاد خانواده و روابط زناشویی و همسری بردارند و در این مسئله کوتاهی روا ندارند. از آنجا که احتمال قهر در میان دوستان و همسران و خویشان و نزدیکان بسیار است، هر گونه قهر میتواند آثار زیانبار روحی و روانی و مادی و معنوی به جا گذارد؛ از این رو بشدت از قهر کردن نهی شده است.شکی نیست که هر چه روابط میان افراد بیشتر باشد، احتمال بروز خطا، اشتباه، برداشت و تفسیر نادرست، رفتارهای رنجش آور و کدورتآمیز بیشتر است. بنابراین، نمیتوان به سادگی روابط سالم را به سبب این امور تغییر داد و دلخوشی را به ناخوشی و صلح را به جنگ تبدیل کرد و راه منازعه و قهر کردن را در پیش گرفت. بیگمان عفو و گذشت در میان افرادی که روابط تنگاتنگی دارند، از اهمیت و ارزش بسیار برخوردار است. از همین رو روابط میان همسران و دوستان به جای قوانین و احکام عقلانی عادلانه باید بر مدار مودت و احسان و عواطف تنظیم شود و خداوند بارها بر این نکته تاکید کرده است که روابط میان همسران و دوستان و خویشان باید مبتنی بر احسان و عواطف و مودت باشد.اما اگر به هر دلیلی نوعی کدورت و تیرگی در روابط پدیدار شد، انسان سالم و مسلمان مؤمن میکوشد تا به سرعت آن را بازسازی و اصلاح کند و نگذارد که این کدورتها با قهر و دوری و مانند آن عمیقتر گردد و شرایط برای اصلاح و بازسازی و آشتی دشوارتر شود.حضرت رسول اکرم(ص) فرمود: دو نفر مسلمان که از یکدیگر قهر و خشم کنند و از هم دوری جویند و سه روز چنین باشند و با هم صلح و آشتی نکنند، از دایره اسلام بیرون میروند و هر کدام که ابتدا به صلح و سخن گفتن کند در روز قیامت زود داخل بهشت خواهد شد. آن حضرت (ص) در جایی دیگر میفرماید: از برای مسلمانان، حلال نیست که زیادتر از سه روز از برادر خود دوری و قهر کنند. از حضرت امام جعفر صادق(ع) روایت است که ایشان فرمود: هیچ دو فردی از روی قهر از یکدیگر جدا نمیشوند مگر اینکه یکی از آنها مستوجب لعنت میگردد و بسا باشد که هر دو مستوجب شوند. شخصی عرض کرد: آن که حق با اوست چرا مستوجب میشود؟ فرمود: به جهت اینکه او چرا برادر خود را به صلح نمیخواند و ابتدا به کلام نمیکند.از پدرم شنیدم که میفرمود: هرگاه دو نفر با هم نزاع کنند و یکی از آنها قهر کند، آن که مظلوم است و حق با اوست (برای برطرف شدن کدورت) به نزد آن دیگری بیاید و بگوید: ای برادر! تقصیر با من است و من ظلم کردهام، تا نزاع از میان آنها برطرف شود. بدرستی که خدا حاکم عادل است و از ظالم، حق مظلوم را میگیرد. قهر کردن از نظر اسلام عمل شیطانی است و کسی که قهر میکند در حقیقت دل شیطان را شاد کرده است. حضرت صادق (ع( در این باره فرموده است: پیوسته تا دو مسلمان با هم قهرند، ابلیس شاد است و چون آشتى کنند، زانوهایش بلرزد و بههم بخورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد کشد: اى واى بر من هلاک شدم. در آیات و روایات آثار متعدد قهر کردن بیان شده که به برخی ازآنها اشاره میکنیم:1.خسران ابدی: خداوند قهر کردن را عامل خسران ابدی انسان و ورود به دوزخ و آتش آن معرفی میکند. 2. سزاوار آتش: خسران ابدی مساوی با دوزخ و آتش آن است. پیامبر اسلام (ص) نیز در این باره میفرمایند: اى اباذر، تو را از قهر كردن و دورى نمودن نهى میكنم و اگرناچارى، دورى مكن برادرت را بیش از سه روز تمام. پس هركس بمیرد در حال دورى كردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد. 3. قاتل بودن: پیامبر اکرم(ص) قهر کردن را به معنای قتل و در حکم آن دانسته و میفرماید: هر کس یک سال از برادر خویش قهر کند چنان است که خون وى را ریخته است. 4. رد عمل: اعمال صالح کسی که قهر کند مورد پذیرش نیست و خداوند رد میکند و به او برمیگرداند تا توبه کرده و دست از کینه بردارد و قهر را کنار گذاشته و آشتی کند. از جمله آثار و برکاتی که برای آشتی دادن بیان شده میتوان به موارد زیر اشاره کرد:1.برداشته شدن گناه: یکی از آثار اصلاح میان مردم برداشته شدن گناهان از شخص اصلاح دهنده است که خداوند در آیه 182 سوره بقره به آن اشاره کرده است.2-بهرهمندی از رحمت الهی: خداوند کسانی را که میان برادران خونی و ایمانی و همسران آشتی برقرار میکنند، تحت رحمت خاص خود قرار میدهد. 3. اصلاح کارها: اگر در کارهای دیگران اصلاح کنیم، کارهای ما در دنیا و آخرت اصلاح میشود. رسول اكرم (ص) در این باره میفرماید: تقواى الهى داشته باشيد و اصلاح كنيد ميان خودتان را؛ زيرا خداوند در روز قيامت ميان مؤمنين را اصلاح مى كند. 4.بهترین عمل صالح و عبادت: از نظر اسلام آشتی دادن بهتر از نماز و روزه مستحبی و صدقه دادن است؛ زیرا این کار موجب حفظ دین نیست؛ اما آشتی دادن موجب میشود تا دین و دینداری در جامعه باقی مانده و تقویت شود. 5. دست یابی به مقام مقربان: از دیگر آثار آشتی دادن و رسیدن به مقام مقربان است. 6. بهترین صدقه: انفاق و صدقات مالی خوب است، ولی هیچ چیز جای روابط انسانی و عواطف بشری را نمیگیرد. از این رو هر گامی برای تقویت روح و روان مردم و جامعه،گامی بس بزرگ و احیای دین و انسانیت است. از این رو بهترین صدقه در اسلام اصلاح میان مردم و آشتی دادن دانسته شده و پاداش آن برای شخص ثبت میشود. آشتی دادن هنر است و مهارت، لازم دارد و هرکسی نمیتواند از عهده این عمل برآید و میان کسانی که خصومت دارند یا قهر کردهاند آشتی برقرار کرده و اصلاح کند. آشتی دادن همانند مدیریت امور اجتماعی دیگر نیازمند هنر و مهارت است. پس لازم است تا شخص بسترهای لازم را فراهم آورد و آنگاه گام در وادی اصلاحگری و آشتی دادن بگذارد. از جمله این بسترها عبارتند از:1. خودسازی پیش از آشتی دادن: از مهمترین زمینههای آشتی دادن این است که شخص خود را اصلاح کند. 2 تقوا: زمینهساز دیگر اصلاحگری آن است که خود شخص اهل تقوا باشد. خداوند پیششرط آشتی دادن میان دیگران را تقوای شخص میداند. 3.قصد اصلاح و آشتی دادن: از شرایط دیگر آن است که شخص واقعا قصد اصلاح و آشتی دادن داشته باشد تا بتواند در کارش موفق شود. 4. پذیرش میانجیگری: ازدیگر پیششرطهای آشتی دادن، پذیرش متخاصم و قهرکنندگان برای میانجیگری است یعنی طرفهای دعوا فرد میانجی را قبول داشته باشند و مقبول آنها باشد. تا این شرط فراهم نیاید کسی نمیتواند در آشتی دادن موفق شود. 5.انعطاف و گذشت: قهرکنندگان باید دارای انعطاف باشند تا حکمیت و میانجی گر بتواند در کارش موفق شود.6-استفاده از عواطف: تحريك عاطفه برادرى از روشهاى اصلاح میان مردم و آشتی دادن است. باید با مهربانی و تحریک عواطف دو طرف کوشید تا نسبت به هم گذشت کنند و راه برای آشتی فراهم آید. 7.اغماض: اغماض و گذشت از حقوق شخصى يكى از راههاى آشتى دادن است. اگر مثلا در مسائل مالی کوتاه نیاید نمیتوان میان دو شخص آشتی برقرار کرد. 8. تعیین داور مقبول طرفین: باید در حکمیت از داورهایی بهره برد که هر دو طرف به او ایمان داشته باشند و سخن او را بپذیرند. 9. موعظه: باید با توجه به شرایط طرفین آنان را موعظه کرد و اجازه داد تا با تفکر در رفتار خود به اصلاح خود بپردازند. 10. نجوا: نجوا و گفتوگوى پنهانى يكى از روشهاى اصلاح میان دو طرف است؛ چرا که گاه آشکار سخن گفتن و بیان مطالب میتواند دامنه اختلافات را عمیقتر کند. پس نجوا و گفتوگوهای نهانی بهترین شیوه در این موارد است. 11. تنبیه: گاه لازم است که یکی از دو طرف، تنبیه و مجازات شود تا به مسیر اصلاح بازگردد و کینهتوزی و دشمنی را کنار گذارد. 12. اخلاص: آشتی دهنده میبایست در کارش اخلاص داشته باشد و از سر اخلاص وارد این عرصه شود. 13. هزینه مالی: گاه لازم است تا برای آشتیدادن هزینهای هم پرداخت شود. این مسئله به ویژه در اختلافات مالی مهم و تاثیرگذار است. 14. دروغ مصلحتآمیز: گاه لازم است تا هرآنچه گفته شده را به دیگری منتقل نکرد بلکه حتی به مصلحت است که سخنی نادرست را بر زبان جاری کرد تا کدورتها از میان برود. رسول اكرم (ص) نیز میفرماید: براستى كه خداوند دروغى را كه باعث اصلاح باشد دوست مىدارد و راستى را كه موجب فساد شود، دشمن مىدارد. آیت اله خلیل منصوری