فسق، عمل خلاف باورها

مسلمان ممکن است فاسق شود، به این معنا که برخلاف اعتقادات و باورهای خویش عمل کند و این گونه از محدوده شریعت و قوانین آن خارج شود.فسق که نوعی میل به گناه و ترک امر و نهی الهی و خروج از طریق حق و محدوده شریعت است، از رفتارهای زشتی است که خشم و غضب الهی را بر می انگیزد و انسان را به دوزخ می کشاند؛ زیرا فسق به عنوان یک پدیده اجتماعی می تواند نه تنها زیرساخت های اعتقادی دیگران را تضعیف کند، بلکه موجبات فروپاشی و انقراض اجتماعی شود و عذاب جمعی را بر امت ها فرود آورد.فاسقان حتی با بهره گیری از اموری در صدد توجیه قانونی برای رفتار خویش هستند و می خواهند با «کلاه شرعی» وجاهتی به رفتارهای خلاف شریعت و قانون خویش ببخشند که البته این توجیهات هرگز مقبول نیست و عذری برای عملکرد خلاف قانون آنان به شمار نمی آید. بنابراین حتی می تواند توجیهات آنان نسبت به رفتارهای فاسقانه را بسیار خطرناک دانست؛ فسق فاسقان یکی از مصادیق عصیان علیه خدا و شرایع اسلامی است که آثار خطرناکی بر آن بار می شود. بی گمان شناخت فاسقان و رفتارهای فاسقانه و آثار خطرناک آن می تواند به عنوان یک بازدارنده نسبت به فسق به شمار آید و مسلمان و مومن را از فرو افتادن در دام شیطانی فسق بازدارد. از همین رو، حقیقت ایمان چیزی جز «حب و کراهت» نیست؛ زیرا مومنان همان گونه که به حق تعالی محبت دارند و حقایق هستی را به عنوان مظاهر حق تعالی دوست می دارند، نسبت به باطل و مظاهر آن کراهت دارند؛ زیرا در فطرت الهی انسان، نرم افزاری هدایت تکوینی قرار دارد که نفس مستوی و معتدل انسان به طور فطری توانایی شناخت حق و باطل و مصادیق آنها را داشته و نسبت به حق و مصادیق آن ها گرایش و نسبت به باطل و مصادیق آنها گریزش دارد. این همان چیزی است که در اصطلاح قرآنی از آن به عنوان «حب و کراهت» تعبیر می شود.اصولا در قلبی که نور ایمان باشد و بدان محبت داشته باشد، نمی تواند جز اطاعت وجود داشته باشد؛ از این روست که نسبت به کفر، فسق و عصیان کراهت دارد. این گونه است که نظامی در فرهنگ اسلامی به نام فرهنگ «تولی و تبری» شکل می گیرد که ناظر به همین محبت و کراهت است؛ یعنی محبت به حقایق و تولی نسبت به اولیای الهی و اطاعت از شرایع اسلامی در برابر کراهت نسبت به باطل و تبری از اولیای طاغوت و شرایع غیر اسلامی.خدا وقتی در دل مومن نور ایمان و محبت آن را روشن می کند، کراهت نسبت به کفر و فسوق و عصیان را نیز در دلش قرار می دهد تا محبت و گرایشی به آن نداشته باشد.اصولا عصمت برهانی علمی است که شخص معصوم(ع) حقیقت هر چیزی را چنان که هست می بیند. پس وقتی نجاست و کثافتی چون گناه زنا و حرام خواری می بیند، بدان گرایش و محبتی ندارد، بلکه از آن گریزش و کراهت دارد و خود را آلوده نجاست و کثافت نمی کند.پس باید گفت فاسق با ایمان و علم به گناه بودن، مرتکب ضد آن می شود و این گونه در هنگامه فسق از محدوده ایمان و شریعت خارج شده است. این گونه رفتار او را می بایست چیزی شبیه فسق در خرما دانست؛ زیرا خرمای فاسق به خرمایی گفته می شود که پوست آن از گوشت جدا شده و نگه صیانتی و حفاظتی خویش را از دست داده است. در حقیقت فاسق کسی است که لباس تقوا و ایمان را از رفتار خویش جدا کرده است؛ به سخن دیگر، ایمان چیزی جز اعتقاد قلبی و عمل جوارحی نیست که شخص مومن آن را با زبان بیان می کنند؛ اما اگر کسی اعتقاد قلبی اش چیزی و رفتارش چیزی دیگر باشد، این شخص یا منافق است یا فاسق؛ زیرا اگر اعتقاد قلبی شخص کفر باشد، و رفتار ظاهری اش شرعی باشد، چنین شخصی منافق است؛ اما اگر اعتقاد قلبی شخص ایمان باشد، ولی رفتار ظاهری اش غیر شرعی باشد، چنین شخصی فاسق است؛ زیرا در فرهنگ قرآنی فاسق کسی است که به اسلام ایمان و به حکم شریعت اقرار و در باطن التزام داشته، ولی خلاف آن عمل کند.خدا در قرآن، به صراحت از کسانی یاد می کند که با ایمان و اقرار به احکام شرعی از جمله حرمت گوشت مردار، گوشت خوک، گوشت ذبیحه حرام بی بردن نام خدا، گوشت قمار یا حرمت خون، از آن ها استفاده می کنند به عنوان فاسق یاد می کند.کسی که ایمان را با تقوا همراه سازد، هرگز گرفتار فسق نمی شود؛ زیرا ایمان و تقوای الهی در عمل موجب می شود تا شخص به اطاعت خدا و امر و نهی او توجه داشته باشد و خلاف شریعت عمل و رفتار نکند.مومنان می بایست از فاسقان اجتناب و از معاشرت با ایشان پرهیز کنند؛ زیرا همزیستی و مجالست و معاشرت با این افراد موجب می شود تا قباحت عمل زشت مخالفت با شریعت در دل کم رنگ و بی رنگ شود و شخص خود مبتلا به فسق گردد. فاسقان به سبب مخالفت با احکام شرعی به طور علنی و آشکار از جرگه مومنان خارج شده و به جرگه کافران در آمده اند؛ از همین روست که فاسقان دوست دارند تا روابط حسنه و بلکه ولایت مدارانه ای با کافران داشته باشند و تحت ولایت آنان زندگی کنند و اگر توان داشته به تابعیت ولایی آنان می پیوندد.فاسقان در رفتار اجتماعی خویش با دیگران اصول عزت و کرامت را مراعات نمی کنند و دیگران را خوار و خفیف می سازند و به عقاید و شخصیت دیگران هیچ احترامی نمی گذارند، بلکه تلاش می کنند تا دیگران را به اطاعت خویش در آورند و آنان را خوار و خفیف سازند.فسق فاسقان پیامدها و آثاری در ساحات گوناگون و هم چنین در دنیا و آخرت دارد که برخی از مهم ترین آثار آن شامل : ارتکاب بدی و زشتی، اطاعت کورکورانه از رهبران استبدادی، انقراض و نابودی و فروپاشی اجتماع،ذلت و خواری، زیانکاری در دنیا و آخرت،غضب و خشم مسلمانان از فاسقان، کفر، عدم ایمان، دوزخ، اضلال کیفری الهی، عدم هدایت پاداشی، محرومیت از خیر، عدم قبولی عمل و انفاقات آنان، محرومیت از رضا و رضوان الهی، محرومیت از مغفرت الهی و استغفار پیامبر، نفرین پیامبران، عذاب الهی در دنیا به عذاب ریشه کنی و در آخرت در دوزخ آتشین و مانند آنها می شود.البته از نظر قرآن، رفتار فاسقانه مایه گسست اجتماعی و پیوندهای خانوادگی و روابط خویشاوندی،مایه گسست فاسق از رهبری و معصومان، افساد و فسادانگیزی، خرده گیری و عیب جویی نسبت به مومنان، سقوط شخصیت انسان، گرایش به ظلم و ستمکاری، پذیرش ولایت کافران، عدم اطمینان به قول و خبرش، عدم ترجیح خدا نسبت به خویشاوندان و نیز آخرت بر دنیا، تکذیب آتش دوزخ، دشمنی با مسلمانان و ایجاد حس انتقام نسبت به آنان، قرار گیری در ابتلای سخت الهی و مانند آنها از دیگر آثار زیانبار فسق است که خدا نسبت به آنها نیز هشدار داده است.عوامل در ایجاد و تثیبت فسق در فاسقان نقش دارد که توجه به آنان لازم و ضروری است. از نظر قرآن، ارتداد پس از استقرار حاکمیت دولت اسلامی و حاکمیت دین و دین داران در جامعه اسلامی، اعراض و رویگردانی از قضاوت و حکم و حکومت رهبران و اولیای الهی، انحرافات جنسی، ایجاد بدعت در دین به هر شکلی و بهانه، ایجاد سخت گیری دینی بیرون از توان و طاقت بشری با بدعت آوری،تخلف و ترک جهاد در راه خدا، ترک امداد و یاری به اولیای الهی برخلاف تعهدات، ترویج منکرات، فساد، زشتی ها و بازداشت مردم از نیکی و کارهای خوب، تضییع حقوق دیگران، تکذیب آیات الهی، تکذیب قیامت و آتش دوزخ، تکذیب رسالت پیامبر،خدا فراموشی به دنبال خودفراموشی، دنیاطلبی و ترجیح مادیات دنیوی بر محبت خدا و پیامبر، پذیرش ولایت کافران و ارتباط ولایی با آنان، رفاه زندگی و آسایش فراوان، ضرر رسانی به دیگران در مقام کتابت و گواهی معاملات و مانند آنها،عصیان از فرمان الهی، تمرد و عصیان از فرمان اولیای الهی، عهدشکنی و پیمان شکنی، فراموشی خدا، قذف و نسبت زنا به زنان عفیف، قضاوت ناحق و باطل، کفر، کفران نعمت به ویژه نعمت ولایت و حاکمیت مومنان، مخالفت و جبهه گیری علیه اسلام و مخالفت با خدا و پیامبر از مهم ترین و اساسی ترین عوامل ایجادی فسق و تثبیت آن در افراد مسلمان است .البته برخی از فاسقان برای این که خود را از سرزنش نفس لوامه درونی و سرزنش های آمران به معروف و ناهیان از منکر رها سازند، با رفتارهایی به توجیه فسق خویش می پردازند. شاید روشن ترین مصداق آن ماهیگیری مسلمانان در روز شنبه بود که در شریعت موسوی از آن نهی شده بود، اما فاسقان در روز شنبه راه را بر ماهی ها و بازگشت آنها به دریا می بستند و در روز یک شنبه ماهی ها را صید می کردند. اینان می گفتند که ما خلاف شریعت عمل نکرده ایم، چون روز شنبه ماهی نگرفته ایم. از نظر قرآن، چنین رفتارهای فاسقانه همانند دلقک بازی میمون و بوزینه است؛ از این روست که آنان را به بوزینه مسخ کرد. خلیل منصوری