سلامت روان از نگاه نهجالبلاغه
سلامت روان از نگاه نهجالبلاغه
خیلی از مردم بهسلامت جسم خیلی توجه دارند و مراقب بیماریهای مرتبط با آن هستند. اما سلامت روان هم به همین اندازه اهمیت دارد. سلامت روح و روان یعنی سلامت در اعتقادات، ارزشهای اخلاقی و اعمال. امیرالمومنین علیهالسلام سلامتی را صرفا در محدوده جسم نمیدانند و برای روح و روان نیز سلامتی و بیماری قائل هستند. در نهجالبلاغه چهار بیماری روح نام برده شده که از صفات مذموم به حساب میآید.بیماری ناامیدی :یقین بر دستنیافتن بهمطلوب را یاس گویند. امیرالمومنینعلیهالسلام میفرماید اگر ناامیدی بر کسی وارد شود، باعث تاسفخوردن میشود. (حکمت۱۰۸) امام در وصف امیدواری به خدا و رویگرداندن از ناامیدی از رحمت الهی، امیدبستن به غیر خداوند را دیوانگی میداند. (خطبه۱۶۰) بیماری ناامیدی از طریق صبر(حکمت۸۲)، توکل بر خدا(عرفان عملی، ص ۳۱۴) و دعا و نیایش(حکمت ۲۹۹) قابل درمان است.بیماری غفلت :غفلت، پلیدی است و اگر فردی در امور زندگی، کسی جز خداوند را ببیند و اسماء و صفات خداوند را نادیده بگیرد در گناه غفلت بهسر میبرد. (مبادی اخلاق در قرآن، جوادی آملی، ص۱۹۶) امیرالمومنینعلیهالسلام میفرماید: از خواب غفلت بیدار شو و از شتابنمودن پرهیز کن. (خطبه۱۵۳) راههای درمان این بیماری اطاعت از خداوند(خطبه۲۱۴) و ذکر و یاد خداوند(خطبه۲۲۲) میباشد. ذکر دارویی برای درمان حجابهای باطنی است که رشد آن از غفلت ناشی شده و غفلت و فراموشی موجب بیماری انسان میشود.بیماری کبر:فرد متکبر خود را از دیگران بهتر و بزرگتر دانسته و دیگران را ذلیل میبیند. امیرالمومنینعلیهالسلام توصیه میکند که انسان از تکبر و تفاخر حذر کند زیرا سبب کینه و رشد وسوسههای شیطانی میشود. (خطبه۱۹۲) راههای درمان کبر، خودشناسی و خودنگری به اصل وجود. زیرا خلقت انسان از نطفهای ناچیز و تبدیل به لاشهای بیمایه است. (خطبه۱۲۶) و تواضع و فروتنی در برابر دیگران، که ضد تکبر است. (خطبه۱۹۲)بیماری عجب :یکی دیگر از بیماریهای روحی، خودبینی فرد است که شخص، خود را بیعیب و نقص میبیند. امیرالمومنینعلیهالسلام تاکید بر ترک این صفت مذموم دارد. (نامه، ۵۳) ریشه این بیماری جهل و نادانی است و امام برای درمان این بیماری توصیههایی دارند: علم و آگاهی بر بیماری(حکمت۶۷) و تفکر در عظمت بینقص خداوند(خطبه۱۰۹). زیرا سبب پیبردن به عجز و ناتوانی انسان میشود. مهری هدهدی
جُنَید بغدادی و پرستو!:پس چون جُنَید در آن خانه بنشست و همه شب الله الله میگفت، آوازۀ او منتشر شد و صاحبغرضان پدید آمدند و هر کسی زبان در کار او دراز کردند و قصّۀ او بر خلیفه برداشتند. خلیفه گفت: "او را بی حجّتی منع نتوان کرد."گفتند: "خلق به سخنِ او در فتنه میافتند."خلیفه کنیزکی داشت که به سه هزار دینارش خریده بود و به جمالِ او هیچ آدمی نبود. در عهدِ او و آیتی بود در زیبایی و ملاحت و خلیفه عاشق او بود. خلیفه بفرمود تا آن کنیزک را بیاراستند و جامههای سخت فاخر درو پوشانیدند و قُرب دو سه هزار دینار جوهری نفیس بدو بستند. پس به وی گفت: "برو به فلان جای و در پیش جُنَید روی بازگشای و خویشتن و جامه و جواهر براو عرضه کن و زاری بسیار کن و بگو که من هیچ کس ندارم، چنینام که مرا میبینی و مال بیقیاس دارم و مرا دل از کارِ جهان بگرفته است. آمدهام تا مرا نکاح کنی تا من نیز در صحبتِ تو روی به طاعت آرم که دلم با اهل دنیا قرار نمیگیرد جز با تو. و چندانک توانی جدّ و جهدِ بلیغ به جای آور."پس کنیزک برفت و خلیفه خادمی را، به رقیبی، با او فرستاد تا آن حال مشاهده کند. پس کنیزک در پیشِ جنید شد و بنشست و روی بگشاد. جنید درو نگاه کرد نه به اختیار بلکه چشمش برو افتاد و آن جمال و جامه و جواهر بدید. در حال سر در پیش انداخت. آن کنیزک زبان برگشاد و هرچه خلیفه او را تعلیم داده بود،بگفت و همچنان زاری میکرد و میگفت تا از حد بشد. جنید خاموش میبود، سر در پیش به اندیشه فرو شده. همی ناگاه سر از پیش برآورد و گفت: "آه!"و در آن کنیزک دمید. کنیزک همان جا در حال پیش باز افتاد و جان تسلیم کرد. آن خادم که آن حال بدید در حال برفت و خلیفه را خبر کرد. خلیفه را آتش در جان افتاد و از آن کار پشیمان شد و گفت: "هر که با مردان حق آن کند که نباید کرد آن بیند که نباید دید." برخاست و برِ جنید آمد. گفت: "چنین کسی برِ خود نتوان خواند."پس جنید را گفت: "یا شیخ! از دلت برآمد که آن چنان لعبتی را بسوزی و بی جان کنی؟"جنید گفت: "آخر تو را امیرالمومنین گفتند. شفقت تو بر مردمان چنین است که میخواستی که ریاضت و بیخوابی و جانکندنِ چهلسالۀ مرا به باد بردهی؟ من خود در میان کیم؟ مکن تا نکنند."تذکرهالاَولیاء: عطّار نیشابوری،
گردو بخورید تا از پوکی استخوان در امان بمانید!:گردو از منابع خوب ماده مس محسوب می شود. کمبود این ماده می تواند ریسک ابتلا به پوکی استخوان را افزایش دهد. این بیماری باعث نازک شدن استخوان ها و کاهش تراکم آن ها می شود و به این ترتیب احتمال شکستگی های استخوانی بالا می رود. منیزیم، ماده معدنی دیگری که در گردو وجود دارد هم برای استخوان ها مهم است چون به استخوان ها کمک می کند کلسیم جذب کنند، یعنی همان ماده ای که برای تشکیل استخوان لازم است.