مجرم بودن روح انسان 1404/7/7
مجرم بودن روح انسان
در قیامت اعضا و جوارح انسان شهادت می دهند. خداوند می فرماید: اینان به پوستهایشان می گویند: چرا علیه ما شهادت و گواهی دادید.از این جا فهمیده می شود که آن که مجرم است روح و روان آدمی است نه بدن و اعضایش؛ زیرا وقتی کسی خود مجرم باشد، نسبت به چیزی که کرده سخن بگوید می گویند: این به گناهان خودش اعتراف و اقرار کرده نه این که شهادت داده است؛ چرا که شاهد غیر از مجرم است.انسان به وحی نیاز دارد؛ زیرا اولا موجودی اجتماعی است که باید افزون بر جمع با دیگران زندگی کند تا نیازهایش برآورده شود؛ زیرا نیازهای انسانی اقتضای اجتماعی بودن را دارد. اجتماعی بودن نیز نیازمند قانون است. قانون های انسانی با هم اختلاف دارد. پس قانونی می بایست که به دور از اختلاف باشد که همان وحی است. بنابراین انسان برای مدنی بودن نیازمند وحی است.ثانیا: انسان برای ابدیت و آخرت آفریده شده است. پس باید برنامه راه داشته باشد. از آن جایی که عقل و فطرت تنها کلیات را می فهمد، نمی تواند برنامه راه بدهد. پس لازم است که وحی بیاید و راه را به انسان نشان دهد.به سخن دیگر، عقل از خطوط كلی باخبر است، واما از بسیاری از مسائل جزئی آگاه نیست. مثلا عقل میگوید: بشر با كلّ جهان در ارتباط است. اما خواصّ چیزها، حلیت و حرمت و نیز سود و ضرر چیزها برای عقل روشن نیست. از این هم مهمتر از گذشته و آینده بشر خبری دقیق و کامل ندارد. این که به كجا میرود؟ یا بهشت و جهنم و حساب و كتاب چیست؟ آیا اعمال چگونه زندهاند؟ و چگونه محاجّه میشوند؟ اینها را نمیداند. این وحی است که این امور را بیان می کند.از آیه 164 و 165 سوره نساء که می فرماید: و رسولانی که پیش از آین درباره آنان سخن گفتیم و … تا برای مردم علیه خدا پس رسولان حجتی نباشد، به دست می آید که عقل و فطرت لازم است، ولی کافی برای اتمام حجت نیست؛ بلکه برای اتمام حجت لازم است تا وحی نیز باشد. این که واژه ﴿بَعْدَ﴾ در آیه آمده و این ظرف است و بر مبنای اصولی ها مفهوم ندارد؛ ولی چون در مقام تهدید است ، در این جا مفهوم دارد؛ یعنی اگر ما انبیا را نمیفرستادیم حجّت مردم بر خدا تمام بود، ولی پس از آن كه انبیا را فرستادیم دیگر حجّت مردم بر خدا تمام نیست و دیگر مردم حجّتی ندارند. پس اتمام حجت با وحی صورت گرفته است نه با عقل و فطرت.
شغل شما، عبادت روزانه شماست!ک:فکر میکنی کار کردن فقط یه راه برای پول درآوردنه؟ نه! تو نگاه قرآن، کار یه عبادت اجتماعیه که هم اقتصادتو رونق میده، هم شخصیتتو رشد میده. بیا چند اصل مهمشو با هم ببینیم تا کارت همیشه پربرکت باشه!۱. نیتتو خالص کن!میدونی ارزشمندترین بخش کارت چیه؟ نه حقوقش، نه تشویق بقیه؛ بلکه «نیّت» خالصیه که به کارت، برکت میده. شغل روزمرهات اگه برای رضای خدا باشه، میشه عبادت.۲. منظم و متعهد باش!..خدا عاشق کار تیمی منظم و هماهنگه؛ نظم، دشمنِ فراموشیه و تعهد، پلی میان نیت تا نتیجه. هر کار جای خودش، هر زمان کار خودش.3-. کارِ باکیفیت ارائه بده!خدا نگفته "أکثر عملاً"، گفته "أحسن عملاً"! یعنی «کیفیت» کار مهمتر از “تعداد” کاره.حتی اگه یه کار کوچیک داری، با کیفیتِ بالا انجامش بده.4-. امانتدار و رازدار باش!..اطلاعات محرمانۀ شرکت، راز مشتری و بیتالمال، امانت خداست دست تو.امانتدار بودن فقط مالی نیست، اخلاقیه.یادت باشه اعتماد سخت بهدست میآد و زود میشکنه.۵. پشتکار داشته باش و ناامید نشو!هر سختی، فقط نردبانیه برای پیشرفت! تو به کار ادامه بده، یاری از راه میرسه.جلو رفتن مهمه، حتی اگه با قدمای کوچیک باشه.امیدت به خدا باشه، نه به واکنش بقیه. ابوالقاسم شکوری
نعمت های چهارگانه بهشت:در بهشت چهار نوع نعمت است:1-نعمت هایی به ذهن بیابد و می خواهند: لَهُمْ فِیهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُم مَّا یدَّعُونَ(یس، آیه 57)؛2-نعمت های که می پسندند: لَهُمْ ما یشْتَهُونَ(نحل، آیه 57)؛3-نعمت هایی که نمی شناسند و خدا می دهد: وَ لَدَینا مَزیدٌ(ق، آیه 35) که در این باره آمده : فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْینٍ؛(سجده، آیه 17)
4-نعمت سلام: سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ(یس، آیه 58)؛ به دلیل همین نعمت بزرگ در این آیه است که یس را قلب قرآن گفته اند.(البته برخی به دلیل آیه :أَحْصَیناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ، یس را قلب قرآن دانسته اند.)البته یک نعمت دیگر هم بود که در همان ابتدا می دهد و در آیات قرآنی به نزل تعبیر شده یعنی همان غذایی که هنگام نزول و فرود مهمان در خانه میزبان فوری فراهم می شود و پیشکش مهمان می شود؛ یعنی پیش غذا.(آل عمران، آیه 198)