فقدان ضوابط و روابط دنیوی در قیامت 1404/8/5
فقدان ضوابط و روابط دنیوی در قیامت
در قیامت بدن همه انسان ها از خاک چون گیاه می روید. بنابراین، آن نسبتی که در دنیا است در آخرت نیست؛ چرا که در دنیا بدن آدمی با دیگری چون پدر و مادر ارتباط پیدا می کند، ولی در آخرت دیگر این نسبت نیست و اگر از روابط خویشاوندی یاد می شود به اعتبار همان روابط پیشین دنیاست.البته خداوند در آیه 17 سوره نوح درباره آفرینش انسان در دنیا نیز می فرماید: و خداوند شما را از زمين به رويش خاصى رويانيد. یعنی در یک حرکت جوهری انسان چون گیاه روییده می شود و بدنش از خاک بر می آید و رشد و نمو می کند چنان که گیاه می روید و رشد می کند.این در دنیا از طریق نطفه و تبدیل و تحولات آن در درون رحم اتفاق می افتد. البته درباره انسان نخست به شکلی دیگری بود ولی در باره فرزندانش این شیوه معمول رویش و رشد است. پس انسان به یک معنا چون گیاه است که رشد و نموی همانند آن دارد؛ اما باید توجه داشت که این رویش در دنیا و آخرت یک تفاوتی دارد؛ زیرا در آخرت دیگر این فرآیند پیچیده دنیا نیست ، بلکه وقتی آب بر زمین تبدیل شده قیامت می بارد، بدن انسان از خاک چون گیاه می روید و روح انسانی که در عوالم برزخی بود در آن دمیده می شود و به آن تن و بدن قیامتی حیات و زندگی می دهد.بنابراین، در قیامت از این جهت دیگر نسبتی میان انسانها به عنوان خویشاوندی نیست. خداوند در آیه 101 سوره مومنون می فرماید: فپس آن گاه كه در صور دميده شود، ديگر آن روز ميانشان نسبت خويشاوندى وجود ندارد، و از حال يكديگر نمىپرسند.هم چنین در آخرت دیگر ضوابطی چون ضوابط وقوانین دنیایی نیست تا بر اساس آن انسان داد و ستدی داشته باشد. از این روست که خداوند می فرماید: روزی که در آن بیع و دوستی و شفاعتی نیست.پس در قیامت نه روابط حاکم است نه ضوابط و مقرراتی چون ضوابط دنیوی؛ بلکه ضوابط و روابط آن جا فرق دارد. هر کسی به خدا و پیامبرش نزدیک تر است از شفاعت و دوستی آنان بهره می برد و نجات می یابد و گرنه ارتباط خویشاوندی و بده و بستان های زمینی و دنیوی در کار نیست. این شفاعت و دوستی را انسان با خودش از دنیا می برد و آن جا بهره می گیرد نه آن که آن جا ایجاد شود؛ زیرا :امروز، روز عمل است نه حساب و فردا، روز حساب است نه عمل؛
افزایش ظرفیت وجودی انسان:امیرمومنان در دعای افتتاح ماه مبارک رمضان می فرماید: زیادی عطایای الهی جز موجب افزایش جود و کرم الهی نمی شود.»خاستگاه این سخن، همان سنت الهی است که می فرماید:و آنگاه كه پروردگارتان اعلام كرد كه اگر واقعا سپاسگزارى کنید، شما را افزون خواهم كرد.از این آیه به دست می آید که شکر نعمتی از نعمت های الهی موجب افزایش وجودی شخص می شود؛ زیرا خدا می فرماید با شکر نعمت، شما را افزایش می دهیم، هر چند که به تبع افزایش وجودی شخص، به طور طبیعی نعمت ها از نظر کمیت و کیفیت نیز افزایش می یابد و حتی نعمت های جدید و متنوع دیگری نصیب انسان می شود، ولی آن چه مورد تاکید آیه است، افزایش ظرفیت و وجودی خود انسان با شکر نعمت است؛ این بدان معنا خواهد بود که شکر واقعی بهره گیری از نعمت و به کارگیری آن در مسیر تحقق اسماء و صفات الهی در انسان است. به این معنا که هر نعمتی شرایطی را فراهم می آورد تا انسان بتواند آن را وسیله و سببی قرار دهد تا اسم و صفتی از اسماء و صفاتی الهی در او ظهور کند. این معنا حقیقی شکر نعمت است نه تشکر زبانی. پس وقتی انسان نعمتی را به درستی و در جای مناسب آن به کار می گیرد، این نعمت هم چون وسیله ای می شود که اسم و صفتی در انسان ظهور کند و ظرفیت وجودی او افزایش یابد؛ به اقتضای افزایش ظرفیت وجودی، نعمتی دیگر داده می شود که آن نیز موجب افزایش ظرفیت وجودی خواهد تا جایی که انسان به مقام «عبدالله» و سپس «عبده» می رسد که حتی برخی از اسمای مستاثر نیز در او ظهور و بروز می کند.پس اگر ذات اقدس الهي نعمت هایی به شخص دهد و این شخص به درستی و راستی از آن نعمت بهره گیرد، ظرفيت وجودی او به ظهور اسماء و صفات الهی در وی بيشتر ميشود؛ و با افزایش قابليت، به طور طبیعی پرسش و سؤال تکويني او نیز بيشتر ميشود؛ و از آن جایی که خدا هيچ سائلي را از درگاهش محروم باز نمی گرداند، به او نعمتی با توجه به این مرتبه و درجه وجودی اش می دهد. این درخواست انسان با شکر و عطای الهی به شکر متقابل هم چنان تا بی نهایت ادامه می یابد. از این روست که امام(ع) می فرماید، عطایای الهی موجب افزایش جود و کرم الهی می شود.
پاداش احسان:اگر کسی به شما ده سیب احسان کرد، اگر شما ده سیب به او بدهید، این مصداق عدالت است، نه احسان. احسان آن است که شما به جای ده سیب ، چند تا دیگر بیش تر بدهید یا چیزی را که ارزشمندتر از داده اوست به او بدهید. از این روست که خدا می فرماید: پاداش نیکی جز نیکی نیست؛ یعنی اگر او به شما چیزی داد شما بیش تر آن چیز به او بدهید.کسی که بر اساس بده و بستان رفتار و عمل می کند، این در چارچوب عدالت عقلی و قوانین عدالتی عمل می کند؛ زیرا مقابله به مثل در خیر و شر، از مصادیق عدالت است؛ اما کسی که احسان کرد، در حقیقت چیزی را بخشید که مستحق آن نیستید و یا چیزی را به شما ایثار کرد که حق خودش بود؛ ولی از حق خویش گذشت و آن را به شما بخشید تا شما از آن بهره برید. این احسان و اکرام، فراتر از بده و بستان های عادلانه و مقابله به مثل ها در کارهای خیر و شر است.