گناه و انکار قیامت 95/7/6
گناه و انکار قیامت
(انسان شك در معاد ندارد) بلكه او مىخواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت) در تمام عمر گناه كند! (از اين رو) مىپرسد: «قيامت كى خواهد بود»! (قيامة: 5 و 6)سؤال تا سؤال داریم. گاهی آدم سؤال می کند چون نمی داند و گاهی سؤال می کند چون می خواهد انکار کند. گاهی انسان سؤال می کند که قیامت چه وقتی است؟ به او گفته می شود: «قیامت وقتی است که امام زمان علیه السلام تشریف بیاورد و مدت زمانی حکومت انسانهای عادل بر زمین پابرجا باشد بعد قیامت می شود.» سؤال کننده هم در پاسخ تشکر می کند و می رود. ولی گاهی سؤال می کند: قیامت چه وقتی است؟ اصلا کی گفته قیامتی هست؟ اینها همه اش حرف مفت است! قیامتِ چی؟! کار چی؟! و ... خب این دیگر سؤال برای فهمیدن نیست بلکه برای انکار کردن است. «ایّان یوم القیامة» از این نوع سؤالهاست. بسیاری از انسانها سؤالات اعتقادی و معرفتی اشان از همین قبیل است. سؤال نمی کنند که بدانند بلکه سؤال می کنند که انکار کنند. خب حالا چرا انکار؟ انسان با مسائل اعتقادی چه مشکلی دارد؟ با خدا با پیامبر با قیامت با دین با اسلام با امامت با روزه و نماز با حجاب با ... انسان چرا اینقدر با این مسائل مشکل دارد؟ پاسخش این است که انسان می خواهد گناه کند و این مسائل اعتقادی جلوی گناه او را گرفته اند.انسان می خواهد جلویش باز باشد. کسی مانع هوسهای او نشود. هر کار دلش میخواهد انجام دهد. هر حرفی را بزند هر چیزی را بخورد هر کاری را بکند هر وقت حال کرد درس بخواند هر وقت حال کرد نماز بخواند هر وقت حال کرد بیدار شود هر وقت حال کرد کاری برای خانه انجام دهد هر وقت حال کرد برود حمام هر وقت حال کرد کار خوب انجام دهد هر وقت حال کرد وسائلش را مرتب کند.کلا انسان دوست دارد در اختیار هوسش باشد. در اختیار میلش و دلش باشد. خوشش نمی آید کسی بیاید به او بگوید این کار را بکن این کار را نکن! به همین خاطر از وجدانش هم خوشش نمی آید چون وجدانش هم از درونش هی به او سرکوفت می زند که چرا این کار را انجام دادی چرا اون کار را انجام ندادی؟ اصلا می دانی چرا آدمها از دوستانشان بیشتر خوششان می آید تا والدینشان؟ چون دوستانشان به آنها گیر نمی دهند ولی والدینشان مدام بکن نکن دارند. خب حالا تو بگو: دوستانت بیشتر خیر تو را می خواهند و یا والدینت؟ پاسخش معلوم است والدینت. ولی بعضی بجای این که این حرف حق را قبول کنند می گویند: اصلا کی به والدین این حق را داده است که مدام دخالت کنند؟ آدمها وقتی کم می آوردند اصل یک حقیقتی را منکر می شوند تا وجدان خودشان را آرام کنند. وجدانشان هی به آنها می گویند چرا حق را نمی پذیری چرا به آن بی توجهی؟! این توبیخ مداوم وجدان حسابی فرد را عذاب می دهد. برای این که از این رنج و عذاب خلاص شود اصل حق بودن آن موضوع را انکار می کند تا بخیال خودش وجدانش دست از سرش بردارد.انکار خداوند و انکار نبوت و انکار امامت و انکار قیامت هم اینطور است! وقتی حق خلافت امام علی علیه السلام را غصب کردند بعد گفتند اصلا مگر علی حق خلافت داشته است؟! اصلا پیامبر بعد از خودش کسی را به خلافت و جانشینی بعد از خودش نصب نکرده است! و کار جانشینی را به خود مردم واگذار نموده است!! و حال آن که ابوبکر، عمر را بعد از خودش به جانشینی برگزید و عمر نیز مسئله جانشینی را به شورای شش نفره سپرد. هیچ کدام مسئله جانشینی را به مردم واگذار نکردند. خدایا قوتمان بده گناه نکنیم و الا ممکن است کافر شویم!