گفتار سودمند 96/12/6
گفتار سودمند
دابة الارض چيست؟:" دابه" به معنى" جنبنده" و" ارض" به معنى" زمين" است، و بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند "دابه " تنها به جنبندگان غير انسان اطلاق نمىشود، بلكه مفهوم وسيعى دارد كه انسانها را نيز در بر مىگيرد، چنان كه در آيه 6 سوره هود مىخوانيم: هيچ جنبندهاى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خدا است".و در آيه 61 سوره نحل آمده: اگر خداوند مردم را به خاطر ستمهايشان مجازات مىكرد، جنبندهاى را بر صفحه زمين باقى نمىگذاشت".و در آيه 22 سوره انفال مىخوانيم::" بدترين جنبندگان نزد خداوند افراد كر و گنگى هستند كه چيزى نمىفهمند".اما در مورد تطبيق اين كلمه، قرآن بطور سر بسته از آن گذشته، گويى بنا بر اجمال و ابهام بوده، تنها وصفى كه براى آن ذكر كرده اين است كه با مردم سخن مىگويد، و افراد بى ايمان را اجمالا مشخص مىكند، ولى در روايات اسلامى و سخنان مفسرين، بحث هاى زيادى در اين زمينه ديده مىشود كه در يك جمع بندى مىتوان آن را در دو تفسير خلاصه كرد:1- گروهى آن را يك موجود جاندار و جنبنده غير عادى از غير جنس انسان با شكلى عجيب دانستهاند، و براى آن عجائبى نقل كردهاند كه شبيه خارق عادات و معجزات انبياء است.اين جنبنده در آخر زمان ظاهر مىشود، و از كفر و ايمان سخن مىگويد و منافقين را رسوا مىسازد و بر آنها علامت مىنهد.
2- جمعى ديگر به پيروى از روايات متعددى كه در اين زمينه وارد شده او را يك انسان مىدانند، يك انسان فوق العاده، يك انسان متحرك و جنبنده و فعال كه يكى از كارهاى اصليش جدا ساختن صفوف مسلمين از منافقين و علامتگذارى آنها است، حتى از پارهاى از روايات استفاده مىشود كه عصاى موسى و خاتم سليمان با او است، و مىدانيم عصاى موسى، رمز قدرت و اعجاز، و خاتم سليمان، رمز حكومت و سلطه الهى است، و به اين ترتيب او يك انسان قدرتمند و افشاگر است!در حديثى از حذيفه از پيامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در توصيف" دابة الارض" چنين آمده است:" او به قدرى نيرومند است كه هيچكس به او نمىرسد و كسى از دست او نمىتواند فرار كند، در پيشانى مؤمن علامت مىگذارد و مىنويسد مؤمن و در پيشانى كافر علامت ميگذارد و مىنويسد كافر! با او عصاى موسى و انگشتر سليمان است .و در روايات متعددى بر شخص امير مؤمنان على علیه السلام تطبيق شده است:علامه مجلسى در بحار الانوار با سند معتبرى از امام صادق علیه السلام چنين نقل مىكند كه على علیه السلام در مسجد خوابيده بود، پيامبر صلی الله علیه و آله آنجا آمد، على علیه السلام را بيدار كرد و فرمود برخيز اى جنبنده الهى" كسى از ياران عرض كرد اى رسول خدا آيا ما حق داريم يكديگر را بر چنين اسمى بناميم؟پيامبر فرمود: نه اين نام مخصوص او است، و او است" دابة الارض" كه خداوند در قرآن فرموده: سپس فرمود: اى على! در آخر زمان خداوند تو را در بهترين صورت زنده مىكند و وسيلهاى در دست تو است كه دشمنان را با آن علامت مىنهى".مرحوم ابو الفتوح رازى در تفسير خود ذيل آيه فوق مىنويسد: بر طبق اخبارى كه از طريق اصحاب ما نقل شده،" دابة الارض" كنايه از حضرت مهدى صاحب الزمان ع است «5».با در نظر گرفتن اين حديث و احاديث فوق، مىتوان از" دابة الارض" مفهوم كلىترى را استفاده كرد كه بر هر يك از پيشوايان بزرگ كه در آخر زمان قيام و حركت فوق العاده مىكنند و حق و باطل و مؤمن و كافر را از هم مشخص مىسازند منطبق مىشود.در يك جمع بندى به اينجا مىرسيم كه از يك سو واژه" دابه" بيشتر در غير انسانها به كار مىرود ( هر چند در قرآن كراراً در مفهوم اعم و يا در مورد انسانها استعمال شده) از سوى ديگر قرائن متعدد در خود آيه وجود دارد، و روايات فراوانى در تفسير آيه وارد شده است كه نشان مىدهد منظور از" دابة الارض" در اينجا انسانى است با ويژگيهايى كه در بالا ذكر كرديم، انسانى است بسيار فعال، مشخص كننده خط حق و باطل، مؤمن و منافق و كافر، انسانى است كه در آستانه رستاخيز ظاهر مىشود و خود يكى از آيات عظمت پروردگار است. منبع: پرسمان دانشجویی
هنگام گرفتاری ها این دعا را بخوانید:یکی از دعاهایی که در مفاتیح الجنان بیان شده و ترسیم بسیار زیبایی از نوع برخورد و سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام من جمله صدیقه طاهره حضرت زهرا سلام الله علیها است، حدیث کساء می باشد. حدیث کساء، توسل به مقام شامخ ائمه است و مضامین آن بسیار عالى مى باشد و بسیارى از افراد جهت حل مشکل، آن را تجربه کرده و نتیجه گرفته اند. اصولاً توسل به پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله، صدیقه ى طاهره علیها السلام و ائمه ى معصومین علیهم السلام و واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند متعال براى برآورده شدن حاجات از مسلّمات در اذهان عموم مؤمنین، علما و اصحاب ائمه علیهم السلام بوده و جاى هیچ شک و شبهه اى در آن نیست مرحوم آیت الله بهاء الدینی سفارش می کردند برای خواندن حدیث کساء چند نفر، پس ازنماز مغرب و عشاء دور هم جمع شوند و 14 هزار صلوات بفرستند و حدیث کساء را بخوانند و حاضران در جلسه را اطعام کنند.پیامبرخدا (ص) درباره فضیلت خواندن این حدیث فرمودند: «این خبر ما در هر محفل و مجلسی از محافل اهل زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستداران ما هستند خوانده شود، رحمت خدا بر آنها نازل شده و فرشتگان آنها را در بر گرفته و برای ایشان طلب آمرزش میکنند، تا زمانی که متفرق شوند». در این هنگام امیرالمومنین (ع) فرمود: «به خدا سوگند که ما رستگار شدیم و قسم به پرودگار کعبه شیعیان ما نیز رستگارشدند». سپس پیامبر رحمت (ص) فرمودند: «این خبر در هر محفلی از شیعیان که آنجا هستند ذکر شود، و در میان آن ها اندوهگینی باشد، خدا اندوه و غمش را بر طرف میکند و اگر حاجت مندی باشد خداوند حاجتش را برطرف میکند» علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی که در نشر و حفظ آثار مربوط به حدیث کساء سهم به سزائی دارند، در عبارتی این حدیث را این گونه می ستایند: این حدیث نزد شعیان قدر و منزلت بزرگی دارد. آنا ن به این حدیث تبرک می جویند و به خاطر عظمت و جلالتش آن را سینه به سینه محفوظ نگه می دارند.» منابع:سایت حوزه/سایت رهروان ولایت
رشوه دادن به خدا!!:سلطان عبدالحمید ناصرالدوله هنگام تصدی ایالت کرمان چندین سفر به بلوچستان میرود و در یکی از این مسافرتها چند تن از سرداران بلوچ از جمله سردار حسین خان را دستگیر و با غل و زنجیر روانه کرمان میکند. پسر خردسال سردار حسین خان نیز با پدر زندانی و در زیر یک غل بودند.چند روز بعد فرزند سردار حسین خان در زندان به دیفتری مبتلا میشود. حسین خان هر چه التماس میکند که فرزند بیمار او را از زندان آزاد کنند، ناصرالدوله قبول نمی کند.
سردار حسین خان به افضل الملک، پیشکار فرمانفرما متوسل میشود. افضل الملک نزد فرمانفرما میرود و وساطت میکند، اما باز هم نتیجهای نمیبخشد. سردار حسین خان حاضر میشود پانصد تومان از تجار کرمان قرض کرده و به فرمانفرما بدهد تا کودک بیمار او را آزاد کند، اما باز هم فرمانفرما نمیپذیرد.افضل الملک به فرمانفرما میگوید: قربان، آخر خدایی هست، پیغمبری هست، ستم است که پسری در کنار پدر در زندان بمیرد؟ اگر پدر گناهکار است، پسر که گناهی ندارد؟فرمانفرما پاسخ میدهد:چیزی نگو که من، نظم مملکت خود را به پانصد تومان رشوه سردار حسین خان نمیفروشم. پسر خردسال حسین خان در زندان در برابر چشمان اشکبار پدر جان میسپارد.چند روز پس از این ماجرا یکی از پسرهای فرمانفرما به دیفتری دچار میشود. هرچه پزشکان برای مداوای او تلاش میکنند، اثری نمیبخشد. به دستور فرمانفرما پانصد گوسفند در آن روزها پی در پی قربانی میکنند و به فقرا میبخشند، اما نتیجه نمی دهد و فرزند فرمانفرما جان میدهد.فرمانفرما در عزای پسر خود در نهایت اندوه بسر میبرد. در همین ایام روزی افضل الملک وارد اتاق فرمانفرما میشود. فرمانفرما به حالی پریشان به گریه افتاده و به صدایی بلند میگوید:افضل الملک! باور کن که نه خدایی هست و نه پیغمبری! والا اگر من قابل ترحم نبودم و دعای من موثر نبوده، لااقل به دعای فقرا و نذر و اطعام پانصد گوسفند میبایست فرزند من نجات مییافت.افضل الملک در حالی که فرمانفرما را دلداری میدهد، میگوید:قربان ،این فرمایش را نفرمایید، چرا که هم خدایی هست و هم پیغمبری، اما میدانید که فرمانفرمای جهان نیز نظم مملکت خود را به پانصد گوسفند رشوهی شما نمیفروشد. کانال دموکراسی
کسانی که بدون حساب و به راحتی وارد بهشت می شوند:پیامبر اکرم(ص) فرمودند: روز قیامت که میشود، از سوی خداوند متعال خطاب میرسد: هر کس که بر گردنِ خدا حق دارد، وارد بهشت شود.همه تعجّب میکنند.خطاب میرسد:هر کس که هنگامِ نزاع و درگیری، از خود بخشش نشان داده، و عفو کرده، تا مسأله اصلاح شود، بر گردنِ خدا حق دارد.بعد پیغمبر فرمودند:کسانی که از لغزشهای مردم میگذرند و عفو میکنند، بدونِ حساب وارد بهشت میشوند.چون خدا در قرآنش، پاداشِ چنین شخصی را بر عهده گرفته، که از فضلِ بی پایانش مرحمت کند:هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست. (کتاب شریفِ تفسیر مجمع البیان.)انسان باید خیلی کوچیک باشه، که این مدال و این جایگاه رو رها کنه، و بگه: نه، من نمیبخشم.. من میخوام دلم خنک بشه..این خیلی زشته...خدا میگه «أَجْرُهُ عَلَى اللهِ»تو ببخش، من باهات حساب میکنم.انگار خدا خودش رو مدیونِ چنین کسی میدونه، و میگه اجرت با منه.ولی ما دستِ خدا رو پَس میزنیم و میگیم:«میخوام دلم خنک بشه.»
نشانه هاى رحمت الهى::بدان! خدايى كه گنج هاى آسمان و زمين در دست اوست، به تو اجازه درخواست داده، و اجابت آن را به عهده گرفته است:تو را فرمان داده كه از او بخواهى تا عطا كند. درخواست رحمت كنى تا ببخشايد. و خداوند بين تو و خودش كسى را قرار نداده, تا حجاب و فاصله ايجاد كند، و تو را مجبور نساخته كه به شفيع و واسطه اى پناه ببرى!و در صورت ارتكاب گناه در توبه را مسدود نكرده است!در كيفر تو شتاب نداشته، و در توبه و بازگشت، بر تو عيب نگرفته است!!!ترجمه نامه 31
قلب سلیم :قلب هر انسانی باید قلبی سلیم باشد تا مقبول درگاه خداوند قرار گیرد، قلب سلیم قلبی است که در آن نه کینه، نه حسرت، نه بخل و نه ... باشد. حسرت بر دنیا، که ای کاش این جور می شد، ای کاش این طور نمی شد، یا چه خوب بود که این اتفاق نمی افتاد، که این خودش یک گناه بزرگ قلبی است.هر برگی که از درخت می افتد روی حساب میافتد، چنین نیست که بگوییم باد آمد برگ را انداخت، این از روی محاسبه است، بنابراین هرچه برای انسان پیش میآید از ناحیهی خداوند است؛ و هیچ چیز برای بشر اتفاق نمیافتد مگر اینکه از قبل محاسبه شده باشد. بنابراین از روی محاسبه است که کارها انجام می گیرد، مثلا باد درخت را تکان می دهد، این باد از روی محاسبه است، تکان خوردن برگ هم از روی محاسبه است، اگر غیر از این بود عالم معدوم می شد. مثل یک کارخانه که اگر یک قطعه نباشد، ممکن است باز هم کار کند اما در کارخانه آفرینش اگر یک برگی که قرار است بیفتد و حال آنکه نیفتد همهی عالم خراب و ویران می شد.
برای صدقه دادن: توي جیبهایمان بدنبال کمترین مبلغ میگردیم آن وقت از خداوند بالاترین درجه نعمتها را میخواهیم چه ناچیز می بخشیم و چه بزرگ تمنا میکنیم