گفتار سودمند 997/1/15
گفتار سودمند
گسترۀ ارزش انسان:انسان با طی مقدماتی شرعی، عقلی و اخلاقی که خداوند متعال برای او تعیین نموده است، میتواند از این عالمِ مادی صعود کند و بر زمان و مکان حاکم شود و هر آنچه را در این عالم هست به اذن پروردگار تحت اراده خود قرار دهد.پروردگار متعال در یک آیه، علم را یکی از عطاهایی معرفی میکند که برای انسان مقرر فرموده است:وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَاو در آیهای دیگر مسأله هدایت را مطرح میکند.رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىممکن است کسی بگوید: با آمدن علم، هدایت هم میآید، اما اینطور نیست. خیلیها از فضیلت علم برخوردارند، اما از کمترین منفعت هدایت محروم هستند. این هدایت همان هدایتی است که خداوند متعال درباره اصحاب کهف فرموده است:اصحاب کهف با وجود اینکه به پروردگار ایمان داشتند ولی خداوند به این اندره از ایمان آنها قانع نبود. چون بندگان صالحی بودند، خداوند بر رشد و هدایت آنها افزود؛ لذا هدایتی بعد از هدایت، به آنان عطا کرد و این رشد و تقویت ایمان را از همه اهل ایمان توقع دارد:در آیۀ دیگر میفرماید: ای اهل تقوا! میدانم که تقوا دارید، ولی باز هم شما را به تقوا دعوت میکنم، تا حق تقوا و کمال نهایی تقوا را کسب کنید.ای مجاهدان! میدانم که شما اهل جهاد هستید، اما از شما میخواهم که برتلاش و مجاهدت خود بیافزایید تا که حق این جهاد را بجا آورید.همه کسانی که در عصر امام حسین(ع) بودند کافر نبودند، همه کسانی که کربلا نیامدند دشمن امام حسین(ع) نبودند. اما افرادی که در حمایت از سیدالشهدا(ع) وارد کربلا شدند و به آن مقامات عالی رسیدند، مصداق آیه وَزِدْنَاهُمْ هُدًى بودند.انسان اگر به آیه وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ایمان بیاورد، خلاف رضای خداوند اراده نمیکند، تمام حرکات او الهی میشود، چشم، گوش، زبان و قدم الهی میشوند. هیچگاه در یک سطحی از ایمان و تقوا متوقف نمیشود، دائماً در حال رشد و تقویت ایمان است.حیف است که انسان کوچک و مادّی بماند، خداوند متعال انبیا و ائمه: را فرستاده است تا انسان را از قیدهای مادی رها کنند و این پرنده پراستعداد را وادارند تا پوستِ رویین این تخممرغ کوچک دنیا را بشکند و خود را آزاد نماید تا در عالم الهی و ملکوت پر بکشد.مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک-چند روزی قفسی ساختهاند از بدنمپیامبران: آمدهاند تا انسانها منحصر در عالم مادّه نباشند، بلکه به عالم معنا نیز راه پیدا کنند. در حالی که جسمشان زمینی است روحشان عرشی باشد. اگر جسمشان غذا میخورد، این غذا در روحشان تبدیل به نورانیت شود. در عین اینکه غذا میخورد، این غذا برایش غذای الهی باشد و در وجودش تبدیل به نور و روشنایی بشود.پیامبر گرامی(ص) در روایتی فرمودند: خدایا! در قلب من نور قرار ده! در گوش و چشم من نور قرار ده! در گوشت و استخوان و رگها و سایر اعضا و جوارح من نور قرار ده! و نور مرا زیاد کن تا روزی که تو را ملاقات کنم! یعنی ای خدا! با من کاری کن که مثل خودت بیرنگ شوم. ناخالصی را از وجود من پاک کن و وجود مرا روشنایی و نورانیت ببخش!خوشا به حال آن انسانی که اعضا و جوارحش تحت فرمان عقلش باشد و نفسش اسیر و رام خودش باشد. و وای به حال آن انسانی که نفس بر او امیر است و عقل، اسیرِ هوی و هوس!بدبخت آن انسانی است که نفسش او را به دنبال خواهشهای خود میکشاند. روح، او را به بردگی و اسارت میبرد و حالش به گونهای خواهد شد که به جای این که او مالک ثروت شود، ثروت مالک او میشود. به جای این که او صاحب مقام شود، مقام او را تصاحب میکند و در نهایت به پوچی و خواری و ذلت کشیده میشود.در شرح حال زهیر بن قین; نوشتهاند که وقتی شنید معاویه از شام با صد هزار نفر برای خونخواهی عثمان و جنگ با امیرالمؤمنین(ع) حرکت کرده است، تمام نیروی خودش را بسیج کرد و به معاویه ملحق شد، بعد از شهادت امیرمؤمنان(ع)، در صف مخالفان امام مجتبی(ع) بود و هم با امام حسین(ع) نیز ده سال مخالفت داشت و وقتی در سفر مکه شنیده بود که امام حسین(ع) هم آمده است، تصمیم گرفت با حضرت روبرو نشود، از اینرو دیرتر از امام حسین(ع) از مکه خارج شد اما اراده خداوند بر این شد که در بازگشت از سفر حج در میانه راه کوفه با کاروان سیدالشهدا(ع) هم منزل شود و مصداق این روایت شریفه شود که خداوند میفرماید:«مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الخَیر قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ»خداوند اگر بخواهد درِ خوبی را به روی کسی باز کند، محبت امام حسین(ع) را در دل او میاندازد، و این محبت، زهیر بن قین را از آن انحراف فکری نجات داد، تا جایی که در صف شهدای والامقام کربلا قرار گرفت.کسی که مسیر زندگیاش را تنها بر محور حق به گردش درآورد، ارزشهای والای انسانی در او محقق میشود و وقتی انسان ارزش پیدا کرد، حیات طیبه پیدا میکند و همچون زهیر بن قین; به مقام شهادت و درجه عالی انسانیت در رکاب امام حسین(ع) میرسد. نوشته: استاد حسین انصاریان
چه کنیم تا مشمول رحمت الهی شویم ؟:ماه مبارک رمضان به عنوان ماه رحمت خداوند متعال شناخت می شود، اما بد نیست بدانیم که رحمت خاص و مشترک پروردگار فراتر و والاتر از هر گناهی است و با اسبابی چون اقامه نماز، دادن زکات، اطاعت از خدا و پیامبر(ع)، استغفار، آشتی دادن میان برادران و صبر بر مصائب و مشکلات به دست می آید.توجهات، نيكي و بخششهاي خداوند متعال را "رحمت" می گويند و چون در ماه مبارک رمضان، توجهات پروردگار و نيكي هايش به طور خاص و ویژه ای شامل همه بندگانش مي شود، آن را "ماه رحمت" می گویند. البته رحمت خداوند رحمان رحیم یک لحظه هم از مخلوقاتش قطع نمی شود، اما ماه مبارک رمضان، ماه خاص و ویژه رحمت حضرت حق است. رحمت هاي پروردگار به دو نوع مختص و مشترک تقسیم شده است.رحمت مختص رحمتي است كه به پيامبر اكرم(ص) و ائمه هدي (ع) اختصاص دارد، چنانكه در تفسير آيه 105 سوره مبارک بقره "و الله يختص برحمته من يشاء،" از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود مختص به رحمت خدا رسول خدا (ص) و جانشين او است، براستي كه خداوند رحمتش را صد قسم آفريده است نود و نه قسمت آن را در نزد خود براي محمد(ص) و علي و عترت آن دو عليهما السلام ذخيره گردانيده و يك قسمت ديگر آن بر تمام موجودات گسترش شده است.رحمت مشترک، لطف و توجه پروردگار است كه شامل همه مخلوقات مي شود و از سخن ارزشمند امام صادق(ع) که در بالا ذکر شد فهمیده می شود كه رحمت مختص چقدر عظيم است كه اين همه احسانها و بخششها و عنايات الهي كه از ابتداي خلقت تا قيامت بلكه تا ابديت خود پروردگار كه انتها ندارد بوده و هست، تنها يك قسمت از صد قسمت است و در وسعت اين رحمت همين بس كه از امام صادق(ع)روايت شده كه فرمود: زماني كه قيامت مي رسد،خداوند رحمت خود را گسترده مي سازد به گونه اي كه ابليس در رحمت خدا به طمع مي افتد.از پيامبر اكرم(ص) نقل شده كه خداوند به حضرت داود(ع) وحي فرمود همان طور كه آفتاب بر كسي كه در آن بنشيند تنگ نمي شود، همچنين رحمت من بر كسي كه در آن داخل شود تنگ نخواهد گرديد.همچنین نقل شده كه روزي به حضرت زين العابدين(ع) عرضه داشتند؛ حسن بصري گويد: از كسي كه هلاك شده تعجبي نيست كه چگونه هلاك گشته، بلكه از كسي كه نجات يافته تعجب هست كه چگونه نجات يافته است. حضرت فرمود؛ من مي گويم از كسي كه نجات يافته، تعجبي نيست كه چگونه نجات يافته، بلكه از كسي است كه هلاك گشته تعجب هست که با وجود وسعت رحمت چگونه هلاك شده است.روایت شده "معاذ بن جبل" از صحابه با ديده گريان خدمت رسول خدا(ص) رسيد و سلام کرد، حضرت جواب فرمود و آنگاه پرسيد چرا گريه مي كني؟ در جواب گفت؛ جواني زيبا، بر در خانه است و همچون مادر جوان مرده گريه مي كند و مي خواهد به خدمت شما شرفياب شود. حضرت فرمود؛ برو و جوان را نزد من آر، معاذ او را نزد آن حضرت برد، پس ازسلام، حضرت پرسيد؛ جوان! چه چيز ترا به گريه انداخته است؟ گفت؛ چگون گريه نكنم در صورتي كه مرتكب گناهاني شده ام كه اگر خداوند بزرگ به بعضي از آنها مرا مواخذه كند وارد جهنم نمايد و هرگز مرا نيامرزد؟!در ادامه روایت آمده که حضرت فرمود به خدا مشرك شدي؟ گفت؛ به خدا پناه مي برم كه به خدايم شرك آورده باشم! فرمود؛ آيا كسي را كه كشتن او حرام است كشته اي؟ گفت؛ نه، پيامبر اكرم(ص) فرمود؛ خداوند گناهانت را مي آمرزد، گرچه به اندازه زمين هاي هفتگانه، درياها، ريگها، درختان و مخلوقات درون آنها، باشد گفت؛ از همه اينها بزرگتر است. حضرت فرمود؛ خداوند گناهانت را مي آمرزد گرچه به اندازه آسمانها،ستارگان،عرش و كرسي باشد.گفت؛گناهان من از همه آنها بزرگتر است.معاذ در ادامه روایت می کند پيامبر(ص) با حالت خشمناكي نظر افكند و فرمود؛ واي بر تو اي جوان! گناهان تو بزرگتر است يا پروردگار تو؟ جوان به رو در افتاد و مي گفت؛ اي پيامبرخدا! پروردگار من بزرگتر از هر بزرگي است. حضرت فرمود؛ آيا گناه بزرگ را جز بزرگ مي آمرزد؟ جوان گفت؛ نه، آنگاه جوان ساكت شد. حضرت فرمود؛ واي بر تو مرا به گناهي از گناهت خبر نمي دهي؟گفت؛ چرا! سپس جريان كفن دزدي خود را بيان كرد.قرآن مجید براي تحصيل رحمت واسعه الهي به اسباب و وسائلي اشاره می کند که لطف و عنایت خدا را در پی دارد. از جمله آیه 56 سوره نور مي فرمايد؛ و نماز را به پا داريد و زكات را ادا نماييد و پيامبر را اطاعت كنيد، اميد است كه مورد رحمت واقع شويد.آیه 132 سوره بقره فرمانبرداري از خدا و رسول (ص) را مایه رحمت می داند و می فرماید: از خدا و رسول پيروي نماييد اميد است مورد رحمت واقع شويد.همچنین آیه 46 سوره نمل استغفار و طلب بخشش از درگاه پروردگار را موجب رحمت می داند و می فرماید: چرا از خداوند طلب مغفرت نمي كنيد بلكه مشمول رحمت واقع شويد.همچنین آيه 10 سوره حجرات و آيه 157 سوره بقره، اصلاح ميان برادران و شكيبايي در برابر مصائب و آزمايشها و موارد فراوان ديگر که خود بحث مفصلی را می طلبد از اسباب رحمت ذکر می کند. منبع : خبرگزاری مهر
طرز نگاه: دو برادر بودند كه يكي از آن ها معتاد و ديگري مردي متشخص و موفق بود. براي همه معما بود كه چرا اين دو برادر كه هر دو در يك خانواده و با يك شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتي متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسيدند. پاسخ داد: علت اصلي شكست من، پدرم بوده است. او هم يك معتاد بود. خانواده اش را كتك مي زد و زندگي بدي داشت. چه توقعي از من داريد؟ من هم مانند او شده ام. از برادر موفق دليل موفقيتش را پرسيدند. در كمال ناباوري او گفت:علت موفقيت من پدرم است. من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگي اش را مي ديدم و سعي كردم كه از آن رفتارها درس بگيرم و كارهاي شايسته اي جايگزين آن ها كنم. طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.
آنچه روز قیامت از انسان پرسیده می شود؟:انسان ، در روز قيامت ، قدم از قدم برنمى دارد ، مگر آن كه از چهار چيز پرسيده مى شود : از عمرش كه چگونه گذرانده است ، از جوانى اش كه چگونه سپرى كرده ، از ثروتش كه از كجا به دست آورده و چگونه خرج كرده است و از دوستى ما اهل بيت پيامبر (ص) خصال ، ص 253، ح 125