علی(ع) 97/3/12
نام گذاری از عالم غیب
از جمله ویژگی های مختص امیرالمومنین(ع) که تنها در مورد ایشان صادق است و مزید شرافت آن حضرت است موضوع نام گذاری حضرت امیر(ع) است که از عالم غیب برایشان این نام یعنی ((علی)) برگزیده شد.
علی(ع) در سنّت بت شكن :داستان را از زبان علی(علیه السّلام) می شنویم:آن زمان كه در مكه بودیم، مسلمانان تحت آزار و شكنجه كافران بودند و ما قدرت مقابله با آنان را نداشتیم، یك شب پیامبر مرا خواست و به من فرمود:وقتی اهل مكه كاملا به خواب رفتند، برای انجام كاری مهم و پنهانی به كعبه می رویم. آن شب پس از اطمینان از بی خبری و غفلت مشركان، پیامبر و من دو نفری به مسجد الحرام آمدیم و داخل كعبه شدیم. پیامبر به من دستور داد تا بنشینم، آنگاه پای مبارك خود را بر دوش من نهاد، تا آن حضرت را بلند كنم كه یكی از بت ها را كه در بلندی قرار داشت، سرنگون كند. اما پیامبر دید كه من توان آن را ندارم تا آن حضرت را بالا ببرم. پیامبر از دوش من فرود آمد و به من فرمود: پای خود را روی دوش من بگذار تا تو را بلند كنم. من امر آن حضرت را اطاعت كردم. وقتی پیامبر برخاست آنقدر بالا رفتم كه بنظرم آمد اگر بخواهم به افق آسمان هم برسم، می توانم. به فراز كعبه رسیدم و در آنجا صورتكی از بت دیدم به رنگ زرد و از جنس مس. از هر طرف كوشیدم، تا بر آن بت مسلط شوم و كارش را بسازم. وقتی به فروافكندن بت، توانایی یافتم، پیامبر فرمود: آن را سرنگون كن. من نیز چنان كردم. بت مسین وقتی سرنگون شد، مثل شیشه ای شكست وخرد شد. سپس از دوش پیامبر پایین آمدم و بسرعت از آنجا دور شدیم و درون خانه پنهان گشتیم. تا مبادا كسی از مشركین ما را ببیند و از راز ما با خبر شود.
علت اينكه حضرت علي ع در كوفه به شهادت رسيدند ولي مزارشان در نجف اشرف هست چيست؟ :حسن و حسين عليهما السّلام غسل دادن و کفن کردن امام علي (ع) را به دستور حضرت انجام دادند، جنازه آن بزرگوار را (پس از غسل و کفن کردن) به جانب نجف کوفه بردند و در آن جا دفن کردند، جاى قبرش را پنهان کردند، اين کار طبق وصيتى بود که حضرت به دو فرزندش فرمود، زيرا روى کار آمدن بنى اميه را پس از او و عقايد آن ها را در دشمنى با خودش مي دانست، از سرانجام کارشان آگاه بود، مي دانست که اينان به واسطه سوء نيت (و ناپاکى دلى) که دارند تا آن جا که بتوانند از کردار زشت و گفتار نابهنجار فروگذار نخواهند کرد ( از قبر و جنازه حضرت نيز دست بردار نخواهند بود) . پيوسته قبرش پنهان بود، تا اينکه حضرت صادق جعفر بن محمد عليهما السلام پس از نابودى بنى اميه و روى کار آمدن بنى عباس آن را نشان داد، در آن هنگام که منصور دوانيقى در شهر حيره (که در سه منزلى کوفه بود) توقف داشت، و امام صادق براى ديدار او مي رفت (در سر راه) آن قبر شريف را زيارت کرد، شيعيان آن مکان را شناختند و دانستند که آن جا مزار حضرت است.
313 آیه در مدح امیرالمومنین علی (ع):سیمای امیرالمومنین علی علیه السلام چنان تابناک است که هرکس خواسته به ترسیم آن بپردازد به ناتوانی خویش اقرار کرده است شخصیت آن حضرت چنان شگرف و راز آمیز است و در حجابهای مختلف انوار الهی قرار دارد که هیچکس نتوانسته است به کنه ان دست یابد و از این رو است که رازگشاهای هستی پس از انکه بسیاری از رازهای هستی را گشودند آنگاه که به مولا علی علیه السلام رسیده اند در برابر ساحت قدسی اش عاجزانه زانو زدند و ملتمسانه خواستار گشودن راز شدند. راز بگشا ای علی مرتضی ای پس از سوءالقضا حسن القضا
ابوتراب يعني چه و چرا به حضرت علي(ع) لقب ابوتراب داده شده است؟:ابو تراب به معناى پدر خاك، يا دمساز خاك، يا پدر و رئيس خاكيان است .اين لقب از محبوبترين القاب در نزد امام علي(ع)و يكي از زيباترين القاب آن حضرت به شمار ميآيد.شيخ علاء الدين سكتوارى در محاضرة الأوائل (ص 113 ) گويد: نخستين كسى كه به كنيه (ابو تراب) ناميده شد على بن ابى طالب رضى الله عنه است، اين كنيه را رسول خدا (ص) به او داد آن گاه كه ديد او بر روى زمين خوابيده و خاك بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: برخيز اى ابو تراب .و اين محبوب ترين القاب او به شمار مى رفت، و از آن پس، به بركت نفس محمدى اين كرامتى براى او گرديد، زيرا خاك خبرهاى گذشته و آينده تا روز قيامت را براى او باز مى گفت. اين را بفهم كه رازى است بى پرده .عباية بن ربعى گويد: به عبدالله بن عباس گفتم: رسول خدا( ص) از چه رو على(ع) را ابو تراب ناميد؟گفت: از آن رو كه على(ع) صاحب زمين و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمين و آرامش آن به او است، و از رسول خدا(ص) شنيدم مى فرمود: چون روز قيامت شود و شخص كافر پاداش و نزديكى و كرامتى را كه خداى متعال براى شيعيان على آماده نموده ببيند گويد: (اى كاش من ترابى بودم) يعنى كاش از شيعيان على( ابو تراب ) بودم . و اين است معناى اين آيه كه كافر گويد: كاش من تراب (خاك) بودم .علامه مجلسى رحمة الله در بيان اين جمله گويد:
ممكن است ذكر آيه در اينجا براى بيان علت ديگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زيرا شيعيان او به جهت تذلل بيش از اندازه و تسليم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب ناميده شده اند؛ چنان كه در آيه كريمه آمده، و چون آن حضرت صاحب و پيشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است. در اين كه پيامبر اسلام(ص) در چه زماني اين لقب مبارك را به اميرالمؤمنين(ع) داده است، روايات متفاوتي نقل شده است. برخي از آنها حاكي از آن است كه اين لقب در جمادي الأول يا جمادي الثاني سال دوم هجرت در غزوة العشيره به آن حضرت داده شده است.در برخي ديگر آمده است كه در يوم التآخي؛ يعني روزي كه پيامبر اسلام بين هم? مسلمانان عقد برادري بست و از بين تمام مردم علي را براي خود برگزيد، به او داده شده است .البته اين روايات هيچ تعارضي با هم ندارند؛ چرا كه ممكن است پيامبر اکرم(ص) در موارد متعدد بارها و بارها آن را تكرار كرده باشد . روایت استاد مطهری از «فزت و رب الکعبه»: هنگامی که ضربت سهمگین ابن ملجم مرادی بر وفق مبارک امیرالمؤمنین(ع) فرود آمد، در این هنگام امام علی(ع) فرمود: «فزت و ربّ الکعبه»، کلمه «فوز» عبارت است از رسیدن به آرزو و خیر و خوبی و رهایی از شر پلیدی بعضی از لغتدانان عرب در مورد معنای آن گفتهاند: «فوز» همان نجات یافتن و در سلامت قرار گرفتن است.بنابراین معنای جمله «فزت و رب الکعبه» این است که به خدای کعبه نجات یافتم و به آرزوی خود و خیر و خوبی رسیدم. البته این امر سعادتمندی و رستگاری است، چرا که نهایت آرزوی آدمی بر آن است که خود را از درد و رنجهای دنیا رهایی دهد و به خیر و خوبی دائمی برسد.از نظر انسانهایی مانند علی(ع) مرگ و شهادت از قفس و زندان این عالم رهایی یافتن و به نهایت آرزوی خود رسیدن است. خصوصاً وقتی که در عالیترین مراتب انسانیت قرار دارند و به مراتب عالی لقاء و رؤیت پروردگار خود رسیدهاند که حتی مرگ خود را شهادت و کشته شدن در راه امید و آرزوی خود قرار میدهند و بالاترین لقاء و رویت الهی برای آنها حاصل میشود.استاد شهید مطهری در این رابطه میفرماید: این است که میبینیم، علی(ع) آن گاه که میبیند مرگش به صورت شهادت نصیبش شده از خوشحالی در پوست نمیگنجد، لذا در لحظات آخرین حیاتش میفرماید: به خدا سوگند هیچ امر مکروه و خلاف انتظاری برای من رخ نداده است، همان رخ داد که میخواستم و به آرزوی خود که شهادت است رسیدم، مثل من مثل کسی است که شب تاریک در جستجوی آب در صحرایی میگردم، ناگاه چاه آبی یا سرچشمهای پیدا میکند، مثل من مثل جویندهای است که به مطلوب خود نائل گشته است.
این نکته را نیز اضافه میکنیم که سعادتمندی و رستگاری آن وقت برای امیرمؤمنان(ع) اهمیت دارد که تا پایان حیات پر برکت او ادامه داشته باشد. چنانچه در سخنرانی معروفی که پیامبر اسلام(ص) پیرامون اوصاف ماه مبارک رمضان در پایان آن خطبه و در ادامه پاسخ به سؤال امیرمؤمنان(ع) در مورد بهترین اعمال در ماه مبارک رمضان شروع به گریستن کردن، در این هنگام علی(ع) علت گریه آن حضرت پرسیدند: حضرت پاسخ فرمود که علی جان در یکی از همین ماههای ماه مبارک رمضان به دست شقیترین انسانها به شهادت میرسی. در این هنگام آقا امیرمؤمنان(ع) بلافاصله میپرسند که آیا در این هنگام دینم در سلامت است؟ حضرت(ص) پاسخ فرمودند: بله! دینت در آن هنگام در سلامت است در این هنگام امیرمؤمنان فرمودند که: ای رسول خدا! این لحظه از جایگاه صبر در بلا و مصیبت نیست، بلکه محل رضا و بشارت است.لذا آن حضرت پس از ضربت سختی که بر فرق مبارکشان خورد، فرمودند: «فزت و ربّ الکعبه»، به خدای کعبه رستگار شدم.
لیلة القدر در نگاه علامه طباطبایی (رحمه الله): شب قدر در دو سوره «قدر» و «دخان » مطرح گردیده است. مراد از قدر، تقدیر و اندازه گیری است و شب قدر شب اندازه گیری است و خداوند متعال در این شب حوادث یک سال را تقدیر می کند و زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و اموری از این قبیل را در این شب مقدر می گرداند.در قرآن کریم آیه ای که به صراحت بیان کند شب قدر چه شبی است دیده نمی شود. ولی از جمع بندی چند آیه از قرآن کریم می توان فهمید که شب قدر یکی از شب های ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می فرماید: «انا انزلناه فی لیلة مبارکة » . این آیه گویای این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوی دیگر می فرماید: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن ». و گویای این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما اینکه کدام یک از شب های ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزی بر آن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می توان آن شب را معین کرد.در بعضی از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخی دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگری متعین در شب بیست و سوم است . و عدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب های ماه رمضان و یکی از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت به طور عجیبی با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولی معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان. شب قدر است و در آن شب قرآن نازل شده است.شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالی که قرآن در آن نازل شد نیست بلکه با تکرار سالها، آن شب نیز تکرار می شود. یعنی در هر ماه رمضان شب قدری است که در آن شب امور سال آینده تقدیر می شود. عظمت این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.