گفتار سودمند 97/7/3
گفتار سودمند
ریشه های شکل گیری واقعه عاشورا :واقعا اگر کسی بخواهد واقعه تلخ و دردناک کربلا را مورد بررسی قرار دهد نمی تواند علت و منشأ شکل گیری آن را تنها در سال ۶۱هجری جستجو کند، چرا که علت و منشأ واقعه عاشورا با حوادث پیش از رحلت پیامبر گرامی اسلام و همچنین زمان رحلت ارتباطی تنگاتنگ دارد یکی از مهمترین و اساسی ترین موضوعاتی که پیش از رحلت پیامبر گرامی اسلام به وقوع پیوست واقعه غدیر بود پیامبر گرامی اسلام در روز غدیر حامل پیامی بود، که اگر جوامع اسلامی به آن اتفاق نظر پیدا می کردند، هیچ گاه دچار درگیری، اختلاف، سستی و نزاع نمی شدند.ابلاغ پیام غدیر توسط رسول خدا(ص)و اجرای آن توسط مسلمین، ضامن سلامت و بقای جامعه اسلامی بود، ولی متأسفانه پس از رسول خدا به دست فراموشی سپرده شد. با فراموشی غدیر زمینه شکل گیری فتنه های پیچیده ای فراهم شد .بی شک از جمله عواملی که موجب فراموشی غدیر در بین صحابه شده بود، ترس عموم مردم از تبلیغات جریان انحرافی و همچنین دنیا گرایی و تمایل بزرگان نسبت به مناسب حکومتی بود، و گرنه دلیلی نداشت که تنها چند ماه بعد از غدیر و پیش آمد رحلت جانگداز پیامبر، غدیر به فراموشی سپرده شود.
در زندگی غصه از دست دادنهیچ چیز را نخورید طبیعت قانونی دارد که وقتی چیزی را از شما میگیرد حتما از قبل جایگزینی برای آن دارد
گناه خودکشی در قرآن:خداوند در قرآن درباره قتل انسانی که کشتن اش واجب نشده شدیدا تهدید کرده و وعده عذاب جاوید جهنم داده است. چنانچه در آیه ۳۰ سوره نسا می فرماید:«و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد، به زودی او را در آتشی وارد خواهیم ساخت و این کار برای خدا آسان است.»همچنین در آیه ۹۳ سوره نسا آمده است:«و هر کس فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازات او دوزخ است؛ در حالی که جاودانه در آن میماند و خداوند بر او غضب میکند و او را از رحمتش دور میسازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است»در آیه ۳۲ سوره مائده می خوانیم:
«...هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است...»
با توجه به متن این آیات در می یابیم که خودکشی گناه کبیره ای است که وعده عذاب دائم و شدید در مورد آن داده شده است. باید توجه داشته باشیم که خودکشی تنها گناهی است که بعد از آن هیچ گاه انسان فرصت توبه و پشیمانی از آن و بازگشت را نخواهد داشت. از پیامبر اسلام (ص) نقل است:«میان انسانهای پیش از شما، مردی جراحتی برداشت و از شدت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را قطع کرد و از شدت خونریزی مُرد؛ پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت... هر آینه بهشت را بر او حرام کردم.»همچنین در حدیث دیگری فرمودند:«کسی که به وسیله آهن خودکشی کند پس با آهن پاره اي به دست که قسمتی از آن به شکمش فرو رفته آورده می شود و وارد آتش جهنم می گردد و در آن به طور أبد و همیشگی خواهد سوخت و کسی که با خوردن سم خودکشی کند، پس سم در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن به طور دائم خواهد سوخت و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا أبد خواهد ماند.»از امام باقر (ع) روایت شده است: «همانا ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد اما هیچ گاه خود را نمیکشد.»امام صادق (ع) درباره گناه خودکشی می فرمایند: «هر کسی كه دانسته خودكشى كند پيوسته در دوزخ خواهد بود.»
آزمایش الهی چیست؟:کلمه فتنه در قرآن به معنی امتحان کردن است.زن چشم زیبای را، فتانه گویند چون امتحانی برای ایمان مردان مؤمن است. امتحان همان قرار گرفتن انسان در موقعیتی بین عقل و نفس است، که بحث اختیار انسان ظهور میکند. اگر انسان جانب عقل را بگیرد پیروز امتحان و اگر جانب نفس را بگیرد مغلوب امتحان میشود.سرانجام انسان یا بهشت است یا جهنم، بدون امتحان و آزمون هرگز نمی توان بهشت و جهنمی بودن کسی را مشخص کرد. اگر هم مشخص شود عدالتی در کار نخواهد بود. همه دانش آموزان تجربی می خواهند پزشکی بخوانند، بدون کنکور هرگز نمی شود به کسی گفت تو می توانی پزشک شوی و تو نمی توانی. آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آوردهایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟ ( عنکبوت 2)در قرآن در موارد متعددی کلمه فتنه و امتحان آمده است به مواردی اشاره میکنیم:و هرگز به متاع ناچیزی که به قومی از آنان (قومی کافر و جاهل) در جلوه حیات دنیای فانی برای امتحان دادهایم چشم آرزو مگشا. (طه_131)به حقیقت، اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند. آنچه مشخص است فتنه و آزمون الهی غالباً در مال و فرزندان است .پس میتوان نتیجه گرفت مال و فرزند احتمال گمراهی یا سعادت انسان را خیلی قوت میدهد.در مجمع البیان به نقل از حضرت علی (ع) میفرمایند:هیچ یک از شما نگوید که خدایا! من از فتنه به تو پناه میبرم، چون کسی خلق نشده است که امتحان نشود، فقط بگویید خدایا! من پناه میبرم به تو از فتنههای گمراه کننده.
کسی که در مغازه نشسته است و نیازمندی به او مراجعه میکند، در امتحان بخشش و بخل است.کسی که کسی به او بدی کرده و طلب بخشش دارد در امتحان عفو و انتقام است.کسی که به مال دنیای کسی آسیب زده و مالی از او برده است در آزمون رحم و خشم است.کسی که به کسی نیکی کرده ولی او جواب آن نیکی را نداده است در مرحله امتحان نیت قربه الی الله و الی الغیر قرار دارد.کسی که فرزندش بیکار است و همسایهاش فقیر و نیازمندِ نان شب، در امتحان بین فرزند و امر خداست. چون نیاز فرزندش برای او مهم است و نیاز همسایه گرسنه برای خدا.بخش دیگری از امتحان الهی به ابتلا معروف است که با آیه زیر به آن پرداخته و به اذن الله تعالی در آن تدبر میکنیم:قطعاً ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و فرزندان مىآزماییم. و تو (اى پیامبر) به شکیبایان نوید ده.همانان که چون پیشامد ناگوارى به آنان برسد مىگویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او بازمىگردیم (بقره - 156)ابتلا آزمون انسان با بلا و رنج است.وقتی کسی بیمار میشود نمیگویند دچار فتنه شد میگویند به بیماری مبتلا شد. یا به فقر مبتلا شد. چنانچه موارد آن هم به صراحت در آیه مورد اشاره قرار گرفته است.در حالی که در فتنه سختی و بلا وجود ندارد فقط انتخاب بین دو موقعیت مساوی است.انسان بین امر خدا و فرزند یکی را انتخاب میکند.نکته حائز اهمیت آن است که انسان اگر در امر فتنه دچار اشتباه شود، و این اشتباه را تکرار و توبه نکند، دچار ابتلا میشود. در راه خدا از مال خود ببخشید (اگر نبخشید) خود را در هلاکت به دست خود نیفکنید. ( بقره -195)طبق قرآن ثروت و فرزند یک امتحان و فتنه الهی است.اگر انسان به دنبال تأمین نیازهای صرفا فرزندان خود باشد و در راه خدا از مستمندان اطاعت امر خدا نکند و دستگیری ننماید، در آزمون ثروت و فرزند مردود میشود. این جا است که انسان چون از امر خدا نافرمانی میکند، دچار معصیت میشود و دچار بلا میگردد. انسان وقتی دچار ابتلا شد، دیگر حق انتخاب ندارد باید صبر کند تا تلخی نافرمانی و معصیت را سپری کند.خداوند ترس و گرسنگی و بیماری فرزند و خود انسان و ضرر مادی دنیوی را در آیه بعد صراحت مصیبت معرفی می کند.و آنچه از رنج و مصائب به شما میرسد همه از دست (اعمال زشت) خود شماست در صورتی که خدا بسیاری از اعمال بد را عفو میکند. (شوری - 30)
موت ارادی انسانساز است :درکتابهای فقه و اخلاق تمام همت دین دراین است که نفس را تا موقعی که با این جسم طبیعی است به موت ارادی برساند و او را بمیراند نه اینکه با موت طبیعی بمیرد و ببیند چه خبر میشود مردن به موت ارادی کمال است اگر می گویند گناه نکن برای این است که می خواهند ما را بمیرانندمی گویند غیبت نکن ،دروغ نگوTحرام نکن
Tبه حرام گوش نده و مراقبت داشته باش چون می خواهیم به موت ارادی برسی .لذا به عزیزان عرض کردم که چه بسا گاه این نفرینها که به ظاهر می بینید و فکر می کنید نفرین است دعا درحق شخص است.یکی از دوستان فرمودند🔹 مانعلین یکی از بزرگان رابعداز اتمام جلسه درخدمت ایشان ردیف می کردیم ،ایشان می فرمود بگذارید سرجایش صاحب مرده را،ما در اوایل خیال می کردیم ایشان خودشان را نفرین می کنند،اما آرام آرام رسیدیم به اینکه این یکی از بهترین دعاهاست ،زیرا مراد ازاین موت موت ارادی است نه موت طبیعی این است که فرموده اند موتوا قبل ان تموتوا ،قبل ازاینکه شما را به موت طبیعی بمیرانند به موت ارادی بمیرید استادصمدی آملی
داستانهای کوتاه وجذاب دینی:دیدارباخدا،روزی روزگاری زنی در کلبه ای کوچک زندگی می کرد. این زن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به راز و نیاز می پرداخت ،روزی خداوند پس از سالها با زن صحبت کرد(ندای درونی) و به زن قول داد که آن روز به دیدار او بیاید،زن از شادمانی فریاد کشید، کلبه اش را آماده کرد و خود را آراست و در انتظار آمدن خداوند نشست!،چند ساعت بعد در کلبه او به صدا درآمد! زن با شادمانی به استقبال رفت اما به جز گدایی مفلوک که با لباسهای مندرس و پاره اش پشت در ایستاده بود، کسی آنجا نبود! زن نگاهی غضب آلود به مرد گدا انداخت و با عصبانیت در را به روی او بست. دوباره به خانه رفت و دوباره به انتظار نشست! ساعتی بعد باز هم کسی به دیدار زن آمد. زن با امیدواری بیشتری در را باز کرد. اما این بار هم فقط پسر بچه ای پشت در بود. پسرک لباس کهنه ای به تن داشت، بدن نحیفش از سرما می لرزید و رنگش از گرسنگی و خستگی سفید شده بود. صورتش سیاه و زخمی بود و امیدوارانه به زن نگاه می کرد! زن با دیدن او بیشتر از پیش عصبانی شد و در را محکم به چهار چوبش کوبید. و دوباره منتظر خداوند شد.خورشید غروب کرده بود که بار دیگر در خانه زن به صدا درآمد. زن پیش رفت و در را باز کرد... پیرزنی گوژپشت و خمیده که به کمک تکه چوبی روی پاهایش ایستاده بود، پشت در بود. پاهای پیرزن تحمل نگه داشتن بدن نحیفش را نداشت. و دستانش از فرط پیری به لرزش درآمده بود. زن که از این همه انتظار خسته شده بود، این بار نیز در را به روی پیرزن بست! شب هنگام زن دوباره با خداوند صحبت کرد(ندای درونی) و از او گلایه کرد که چرا به وعده اش عمل نکرده است!؟ آنگاه خداوند پاسخ گفت: من سه بار به در خانه تو آمدم، اما تو مرا به خانه ات راه ندادی!کسی که با خدا خلوتی ندارد و اُنس با او ندارد، این در دوستی اش صادق نیست،گناه روز نمیگذارد شب خلوت داشته باشی
.محمدحسین رجبی دوانی :نهضت سیدالشهدا (ع) و عهد شکنان :نقش مهم خواص در شکل گیری واقعه عاشورا این نکته بود که این افراد باعث شدند تا تودههای مردمی شکل گرفته به دور جناب مسلم بن عقیل (ع)، از هم گسسته شوند و قیام ایشان در هم شکسته شود که این نکته خود سرآغاز شکل گیری حادثه عظیم عاشورا بود.