برترین کارهای نیک در زندگی از نگاه امام‌علی(ع):کارهای نیک در زندگی بسیار زیاد است؛ از این رو، انسان دراین فرصت کوتاه عمر می‌ماند که چه کاری انجام دهد و چه کاری را ترک کند؛ کدام را مقدم بداند و کدام را موخر بدارد. از آنجا که سبک زندگی هر مسلمان باید بر پایه سبک زندگی معصومان(ع) سامان یابد، بهتر آن است که ایشان را سرمشق قرار داده و زندگی خود را در چارچوب انتخاب ایشان تنظیم کنیم. امیرمومنان(ع) هر چند در مقام توصیف یکی از برادران دینی خویش یعنی عثمان بن مظعون بر آمده است، ولی در حقیقت با تبیین و توصیفی که ارائه می‌دهد، می‌کوشد تا نشان دهد چگونه می‌توان کاری کرد تا جزو شیعیان و برادران آن حضرت(ع) درآییم. امام علی ع می‌فرمایند: «در گذشته برادری خدایی (ودینی) داشتم که آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه می‌داد کوچکی دنیا در نظر او بود، از تحت حکومت شکمش خارج بود (شکم بر او تسلطی نداشت) و از این رو آنچه را نمی‌یافت میل نمی‌کرد، و هر زمان هم که می‌یافت زیاده روی نمی‌کرد، بیشتر اوقات ساکت و خموش بود و چون لب به سخن می‌گشود بر گویندگان دیگر چیره بود و عطش پرسش کنندگان را فرو می‌نشاند، ناتوان و مستضعف بود و هر گاه کاری جدّی پیش می‌آمد همچون شیر بیشه می‌خروشید و چون مار بیابانی به جنبش در می‌آمد (در اختلاف و دعوا) تا نزد قاضی نمی‌رفت ،دلیل و حجّتی اقامه نمی‌کرد و کسی را در مورد کاری که انجام داده بود و عذری برای آن نمی‌یافت پیش از شنیدن عذرش سرزنش نمی‌کرد، از هیچ دردی جز هنگام بهبود شکایت نمی‌کرد، آنچه را می‌گفت خود نیز عمل می‌کرد و چیزی را که عمل نمی‌کرد نمی‌گفت و هر گاه بر سخن مغلوب می‌شد بر خموشی مغلوب نمی‌شد و هر گاه دو کار برایش پیش می‌آمد می‌اندیشید که کدام به هوا و هوس نزدیک‏تر است با آن مخالفت می‌کرد ،بر شما باد به داشتن این اخلاق نیکو و در داشتن آنها بر یکدیگر سبقت گیرید و اگر قدرت عمل به همه آنها را ندارید انجام اندکی از آنها بهتر از ترک بسیار است». (نهج‌البلاغه، حکمت ۲۸۹)از نظر آن حضرت(ع) حدود ۲۰ خصوصیت و صفت در کلام و رفتار آدمی است که او را بزرگ می‌کند و شرافت و کرامت اکتسابی به او می‌بخشد. این خصوصیات عبارتند از:

۱- عظمت انسان: از نظر امیرمومنان علی(ع) عظمت هر انسانی نه در قدرت و ثروت و مانند آنها، بلکه در کارهایی است که انجام می‌دهد. هر انسانی افزون بر شرافت و کرامت ذاتی که خداوند به او بخشیده و بر کائنات سروری و خلافت داده(اسراء، آیه ۷۰؛ بقره، آیه ۳۰) کارهایی است که در قالب عبودیت و بندگی در راستای کسب تقوای الهی انجام پس همان طوری که متعلق را دارد چنان است که تعلقی ندارد، بنابراین به سادگی مال و ثروت خویش را انفاق کرده و در راه خدا هزینه می‌کند. از نظر امام علی(ع) کسی که این گونه زهدورزی واقعی داشته باشد، در نظر خدا و مومنان عظمت می‌یابد.

۲- کوچکی دنیا: کوچکی و بی‌ارزشی هر چیزی به نوع نگاه آدمی بستگی دارد. کسی که انسانیت و کرامت و شرافت آدمی را بلند و عظیم می‌بیند، دنیا با همه گستره و گستردگی‌اش بی‌ارزش و کم اهمیت است. مومن کسی است که دنیا را در برابر آخرت می‌گذارد. ۳- سلطنت بر شکم: از آنجایی که عظمت انسان در خلق و خوی نیک اوست؛ از همین رو خداوند خلق و خوی نیک پیامبر را عظیم دانسته است (قلم، آیه ۴)، نه توجه به مادیات و کسب مال و ثروت، پس ترک هر آنچه به مادیات ارتباط دارد و انسان را بنده و برده خود می‌سازد، لازم و ضروری است. خداوند در آیات قرآنی بیان می‌کند عظمت پیامبر(ص) به سبب مال و ثروت نبوده است (فرقان، آیات ۷ و ۸) بلکه بخاطر بهره‌گیری از دنیا برای آخرت و مانند آنها بوده است. انسان باید خود را آزاد کند و به آزادی واقعی برسد، از آنجا که توجه و اهتمام به دنیا، عین بردگی است و انسان را خوار و ذلیل کرده و از آزادی واقعی دور می‌کند، خداوند از انسان می‌خواهد تا خود را از زنجیرهای بردگی نجات دهد. این زنجیرهایی که موجب بردگی می‌شود، محبت شهوانی انسان به دنیا و زینت‌های آن است. (آل‌عمران، آیه ۱۴) وقتی انسان خود را از بردگی شکم و زیر شکم یعنی شهوت غذایی و جنسی نجات داد، از بند بردگی می‌رهد و به آزادی  واقعی می‌رسد؛ ۴- میانه‌روی در خوراک: باید توجه داشت که اسلام قائل به رهبانیت نیست (حدید، آیه ۲۷)، و انسان مجاز نیست بر خواسته‌ها و نیازهای طبیعی خویش پشت پا بزند و آنها را سرکوب کند. اصولا هر مکتب و نظام فکری و رفتاری که بخواهد خواسته‌های طبیعی را نادیده بگیرد از سوی مردم حذف می‌شود؛ زیرا عامل رشد و بالندگی نیست؛ خداوند همان طوری که نیازهای معنوی را در انسان قرار داده، نیازهای مادی را نیز تعبیه کرده است. پاسخ منطقی و درست و صحیح به این نیازها زمینه‌ساز کمال گرایی انسان و تحقق اسمای الهی در ذات وی می‌شود. از این رو آموزه‌های اسلامی همواره در چارچوب فطرت و نیازهای طبیعی و فطری سامان یافته است (روم، آیه ۲۱) ۵- سکوت و خاموشی: بسیاری از گناهان ریشه در زبان دارد؛ زیرا انسان با زبان، خود می‌تواند گناهان کبیره‌ای چون غیبت، دروغ، افترا، تهمت، بهتان و مانند آنها را انجام دهد و زندگی را برای خود و دیگران سخت کند. زبان، ابزاری برای جداکردن حق از باطل و تبیین امور و اطلاع‌رسانی و ابراز عواطف و احساسات  و امور دیگر است. اگر به‌درستی از آن بهره گرفته شود، انسان را به کمالات می‌رساند. از این رو خداوند به نعمت زبان و بیان سوگند می‌خورد.(رحمن، آیات ۲ و ۳) در آیات قرآنی بیان شده که انسان اگر سخن می‌گوید اصولی چون استواری در کلام و منطق و فایده و سود و مانند آن را در نظر بگیرد و اگر نمی‌تواند این امور را رعایت کند، بهتر است سخن نگوید و خاموشی پیش گیرد. 6- چیرگی در منطق: از دیگر اموری که انسان باید در زندگی آن را رعایت کند، سخن گفتن به گونه‌ای است که سخن وی استوار و منطقی باشد و طوری نباشد که دیگری بر منطق او ایراد وارد کند. سخن را باید طوری گفت که از نظر منطقی و علمی موجب چیرگی و اتمام حجت و قطع خصومت و فصل الخطاب باشد. ۷- نیازسنجی: انسان نباید هر سخنی را بگوید، بلکه سخنی بگوید که مفید و سازنده برای مخاطب باشد. ۸- ضعف و استضعاف ظاهری: انسان نباید هماره خود را توانمند نشان دهد و ضرورتی نیست که شجاعت و قدرت خویش را به نمایش بگذارد. ضعف در برابر توان و قدرت قرار می‌گیرد و استضعاف در حوزه عمل اجتماعی خود را نشان می‌دهد. یعنی فرد خود را در عمل فردی در برابر خداوند ضعیف و ناتوان دانسته و به فقر ذاتی و هویتی خود توجه دارد. در حوزه عمل اجتماعی و سیاسی رفتاری را در پیش نمی‌گیرد که بیانگر مواضع استکباری باشد. به سخن دیگر، اظهار ضعف در برابر خدا و استضعاف در برابر مردم به گونه‌ای که گمان نکنند انسانی مستکبر است، از ویژگی‌های مومن است۹- شجاع: انسان در عین حال که باید در جامعه نسبت به مردم تواضع و فروتنی داشته باشد و خود را مستکبر و قدرتمند و قوی نشان ندهد و در برابر خداوند و خلق استکبار نورزد، ولی باید در رفتار سیاسی و اجتماعی علیه مستکبران و ظالمان به گونه‌ای وارد شود که شجاعت وی زبانزد باشد. اصولا پیامبران(ع) در برابر فرعون‌ها چنین بودند ۱۰- پرتحرک: مومن بسیار پرتحرک و پرتوان است. از این رو در فعالیت‌های خویش همواره به سرعت و شتاب وارد می‌شود و کار خیر را با تنبلی و تسامح به تاخیر نمی‌افکند. این سرعت به‌گونه‌ای است که می‌خواهد در کارهای خیر گوی سبقت را از رقیبان بستاند. خداوند در وصف مومنان می‌فرماید: هماره در خیرات سرعت می‌جستند.(انبیاء، آیه ۹۰) این سرعت به قصد پیروزی و پیشگامی و اول شدن است.۱۱- حجت‌گرایی: انسان مومن اهل منطق و استدلال است و می‌کوشد تا سخنی بگوید و کاری را انجام دهد که براساس حجت باشد. این‌گونه هم حجت را بر خود و هم دیگران تمام می‌کند و اما و اگری نمی‌گذارد. اصولا خداوند پیامبران(ص) را برای اتمام حجت فرستاده تا کسی نگوید ما نمی‌دانستیم و نمی‌توانستیم؛ زیرا هم بیان شفاف و روشنی  آمد و هم سرمشق‌هایی از جنس انسان که قابلیت سرمشق شدن را دارا بودند. در هر کاری که وارد می‌شود و می‌خواهد قضاوت و داوری کند با دلایل محکم وارد می‌شود. هم چنین زبان به محاجه و بحث و استدلال نمی‌گشاید مگر اینکه ضرورت اقتضاء کند و حجت بر وی تمام شود. در حقیقت اصل را بر سکوت و خاموشی می‌گذارد و گزیده‌گو و کم‌گو است.۱۲- عذرپذیری: هیچ انسانی بی‌گناه و بی‌خطا و ‌اشتباه نیست. بنابراین، عذرخواهی و عذرپذیری یک اصل انسانی در رفتار اجتماعی انسان است. قرآن بیان می‌کند که خدا نیز عذرپذیر است و احسان اقتضا می‌کند که انسان‌ها نیز این‌گونه عمل کنند که عذر دیگران را بپذیرند و عفو کنند. (نساء، آیات ۹۸ و

۱۳- ترک سرزنش: انسان در زندگی اجتماعی باید اصول و آداب معاشرت را بداند و بدان عمل کند. از مهم‌ترین و برترین خصوصیات انسانی در عمل اجتماعی، ترک سرزنش دیگران به سبب خطا است. حتی برخی از سرزنش‌ها موجب می‌شود که دیگری گستاخ شود و یا به اصلاح عمل بد خویش نپردازد. البته سرزنش در جای خود می‌تواند تاثیر تربیتی نیز داشته باشد مشروط بر آنکه به قصد تربیتی و از سر دلسوزی و به اندازه و بجا باشد در حالی که سرزنش نابجا و بیش از حد تاثیر معکوس نیز خواهد داشت. ۱۴- شکر بر مصیبت: انسان در مصیبت است که شاکله و هویت و شخصیت واقعی خود را به نمایش می‌گذارد. انسان مومن، در مصیبت است که نشان می‌دهد شاکر و سپاسگزار است یا کفران نعمت می‌کند و منت بر خدا می‌گذارد. اگر انسانی در شرایط سخت خودش را نگه دارد و در هر حال شاکر خداوند باشد، او کسی است که واقعا اهل شکر و سپاس است. صبر در مصیبت و شکر بر هر آنچه خداوند بدان رضایت دارد نشانه توحید کامل است.

۱۵- تطابق سخن و عمل: خداوند از هرگونه قول بی‌عمل به شدت نهی می‌کند و می‌فرماید: اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید چرا چیزى مى‏‌گویید که انجام نمى‏ دهید، نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید. (صف، آیات ۲ و ۳) هر انسانی به آنچه می‌داند باید عمل کند تا این گونه علمش نیز افزایش یابد و هم به آنچه اعتقاد دارد و قائل به آن است عمل کند. ۱۶-ترک مجادله: انسان در معاشرت اجتماعی گاهی با کسانی مواجه می‌شود که مخالف دیدگاه و نظرات و نظریات او هستند. در این موارد باید ترک مجادله کند .۱۷- مخالفت با هواهای نفس: بزرگ‌ترین دشمن انسان هواهای نفسانی اوست. پیامبرگرامی اسلام (ص) فرمودند: سرسخت‌ترین دشمنت نفس تو هست که در میان دو پهلویت قرار دارد۱۸- نیک خلقی: مهم‌ترین خصلت بشر نیک خویی و نیک خلقی است که موجب رفتن آدمی به بهشت است. ۱۹-سبقت در خیر: چنانکه گفته شد از مهم‌ترین ویژگی‌های مومن پس از سرعت در هرکار خیری‌، سبقت در آن است که در جای خود بحث شد.۲۰- برتر گزینی: انسان نمی‌تواند به همه کارهای خیر بپردازد. پس لازم است تا اولویت بندی کند و بر اساس اولویت کارهایی را انجام دهد و کارهایی را ترک کند. این خصوصیت در همه زندگی موجب می‌شود تا شخص موفق باشد و در زندگی بهترین بهره را از لحظات و ساعات عمر خویش ببرد. خلیل منصوری