ملامت و سرزنش نیک و بد 97/8/10
ملامت و سرزنش نیک و بد
ملامت و سرزنش زمانی شکل می گیرد که انسان نسبت به کنش ها و واکنش های دیگران خشمگین می شود و آن را بر خلاف موازین و اصول می داند. از نظر قرآن، ملامت و سرزنش می تواند نیک و بد باشد، زیرا برخی از ملامت ها به جایی آن که سازنده و ارزشی باشد به شکل غیر سازنده و منفی بروز می کند.هر کسی بر اساس معیارها و ملاک هایی به سنجش و ارزیابی رفتار دیگران می پردازد، اما بهترین ملاک و معیار همان چیزی است که از پیامبر(ص) و امیرمومنان امام علی(ع) در قالب یک قاعده طلایی رفتار اجتماعی بیان فرموده اند. در روایت آمده است: پیامبر گرامی (ص) در نصیحتی به علی بن ابی طالب(ع) فرمود: ای علی! هرچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند و آنچه برای خود می خواهی برای دیگران هم بخواه؛ دراین صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریت یکسان نگر خواهی بود، و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا به خواست خدا به خاطر سپار و بر آن محافظت نما.(تحف العقول، این ملاک و معیار در رفتار خویش با دیگران مهم ترین ملاک برای ارزیابی و سنجش رفتار دیگران می شود، البته بهتر است که در مقام ارزیابی رفتار دیگران این شیوه با کمی چاشنی احسان و اکرام همراه باشد. به این معنا که باید از روی حسن الظن و نیک گمانی به ارزیابی رفتار دیگران پرداخت. از همین روست که خدا در آیات قرآنی از هر گونه بدگمانی نسبت به رفتار دیگران برحذر می دارد و از آنان می خواهد که با خوش گمانی و نیک گمانی به داوری و سنجش و ارزیابی رفتار دیگران بپردازید. پس لازم است تا هر کار دیگری را به گونه ای تحلیل کرد که بیانگر صحت و درستی عمل باشد نه فساد و تباهی آن رفتار و عمل. خدا می فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پاره اى از گمانها گناه است.(حجرات، آیه ۱۲)از نظر قرآن حتی در مواردی که افک و افترایی مطرح است و شخص در مظان اتهام است، بهتر است که نسبت به رفتار به ویژه مومنان جنبه نیک گمانی مراعات و بر اساس آن سنجش و قضاوت و ارزیابی شود. خدا می فرماید: چرا هنگامى که آن بهتان را شنیدید مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند این بهتانى آشکار است.(نور، آیه ۱۲)گاه لازم است که انسان به جایی داوری و ارزیابی نادرست، به طور موقت سکوت و هر اقدامی دست بردارد تا اطلاعات جامع و کاملی از موضوع به دست آورده و سپس به داوری و قضاوت بپردازد. خدا می فرماید: و گر نه چرا وقتى آن را شنیدید نگفتید: براى ما سزاوار نیست که در این موضوع سخن گوییم خداوندا تو منزهى این بهتانى بزرگ است.(نور، آیه ۱۶)البته ممکن است گفته شود که قاعده قرآنی در سنجش افراد، تقوای الهی است(حجرات، آیه ۱۴)، اما باید توجه داشت که دست یابی به باطن افراد شدنی نیست، بنابراین، چنان که قرآن می فرماید باید رفتارها را ملاک قرار داد که خود بهترین گواه و شاهد روشن باطن و ملکوت افراد است، زیرا خدا می فرماید: هر کسی بر اساس شاکله و هویت شخصیتی خویش عمل می کند.(اسراء، آیه ۸۴) بر همین اساس خدا می فرماید که می توان با نگاهی به ویژگی های گفتاری و ادبیاتی افراد دانست که در باطن آنان چه می گذرد. خدا می فرماید: و اگر بخواهیم قطعا آنان را به تو مى نمایانیم در نتیجه ایشان را به سیماى حقیقى شان مى شناسى و از آهنگ سخن به حال آنان پى خواهى برد و خداست که کارهاى شما را مى داند.(محمد، آیه ۳۰)از نظر قرآن برای شناخت مثلا منافقان در میان امت می توان به این امور توجه داشت که عبارتند از : عدم اتخاذ موضعی مشخص در برابر توحید، اظهار ایمان در میان مسلمانان و اظهار شرک در میان مشرکان (بقره، آیه ۲۰۴ و منافقون، آیه ۲)، عبادت از روی ریا و عدم اعتقاد، ایستادن به نماز همراه با تنبلی و بی حالی (نساء، آیه ۱۰۸ و ۱۴۱ تا ۱۴۳ و توبه، آیه ۵۴)، امر به منکر و نهی از معروف (توبه، آیه ۶۷)، کفر ورزیدن در پوشش ایمان، افساد در پوشش اصلاح و نیرنگ بازی و چند چهرگی، دارای قیافه حق به جانبند و سعی دارند که مردم را تحت تاثیر قرار دهند ، تضعیف باورهای دینی و شبهه افکنی ،تحقیر مومنان ،و سوگند بسیار برای باوراندن حرف خود به مردم،عدم اعتماد به نفس، ترس و بخل ،خودبزرگ بینی ، پیروی از هوای نفس ، توجیه گناه ،دوستی با بیگانگان و پذیرش ولایت حاکمیتی کافران، فتنه انگیزی ، فرصت طلبی،ایجاد جنگ روانی ، نپذیرفتن حکومت اسلامی و مخالفت عملی با دستورهای اولیای امور و مقام منیع ولایت و مانند آن ها.به هر حال، از نظر قرآن، اصل در تعاملات اجتماعی مثبت نگری است، اما این به معنای ساده لوحی نیست که بلکه مومن زیرک و کیس است و اجازه نمی دهد تا منافقان و دشمنان او را فریب دهند.گاه لازم است تا انسان در واکنش به کنش ها و حتی واکنش های دیگران، بر اساس اصل اولی قاعده طلایی مثبت نگری واکنش ملامت گونه و سرزنش آمیز داشته باشد، زیرا این ملامت می تواند موجب بازسازی رفتاری و اصلاح آن شود و شخص متوجه اشتباه و خطا و گناه خویش شده و به اصلاح آن بپردازد. اصولا چنین نوع از ملامت را باید در ساختار فریضه امر به معروف و نهی از منکر تحلیل و ارزیابی کرد.البته در برخی از شرایط انسان نباید متاثر از ملامت دیگران باشد، زیرا از نظر قرآن هر مومنی تنها باید بر اساس موازین الهی و رضایت خداوندی عمل کند. این بدان معناست که میان رضایت دیگران و رضایت خدا، حق تقدم با رضایت دیگران است، چنان که بر این اساس، مبنا و ملاک ارزشگذاری تنها ملاک های قرآنی و الهی است و اگر کسی بر اساس ملاک های دیگر اقدام به ارزیابی و سرزنش کرد، نباید به آن وقعی نهاد و اعتنایی کرد. چنان که خدا به مومنان هشدار می دهد که در جهاد از سرزنش ملامت گران باکی نداشته باشند. آن چه انسان باید از آن بترسد ملامت خدا است نه ملامت دیگرانی که بر اساس موازین خویش به ارزیابی عملکرد مجاهدان می پردازند.
(مایده، آیه ۵۴) خلیل منصوری