«لغو» در گفتار و کردار و مصادیق آن 97/10/14
«لغو» در گفتار و کردار و مصادیق آن
لغو چیزی جز کار بیفایده و بیهوده نیست که هزینهای بر انسان تحمیل میکند و چیزی عایدش نمیسازد. انسان عاقل و حکیم هرگز به کار لغو نمی پردازد مگر آنکه فایدهای عقلانی در آن باشد؛ در حالی که سفیه و بیخرد، ممکن است بیشتر اعمال و رفتار و گفتارش، جز لغو و بیهودگی نباشد. از نظر آموزههای قرآن، بسیاری از مردم به دلایل درونی یا بیرونی چون هواهای نفسانی، سفاهت و بی خردی، نادانی و ناآگاهی، اشتباه در تطبیق مفید و نامفید و مانند آنها، گرفتار کارهای بیهوده و لغو میشوند و نه تنها سبک زندگی آنان از حالت عقلانی خارج میشود، بلکه فرصت کوتاه عمرشان را از دست داده و گرفتار خسران ابدی میشوند؛ زیرا هزینههای بسیار سنگین و سهمگین در زندگی میکنند که در آن هیچ فایده و سودی نیست. از نظر آموزههای قرآنی، آفرینش هستی از جمله آفرینش انسان دارای حکمت و هدفی است که انسان میبایست آن را بشناسد و در مسیرآن حرکت کرده و زندگی خویش را سامان دهداز نظر آموزههای قرآن، انسان وظایفی در قبال خدا، خود و دیگران دارد که شامل عبودیت و بندگی(ذاریات، آیه ۵۶)، ادای امانت الهی(احزاب، آیه ۷۲)، عدالت نسبت به خویشتن با اعطای حق هر ذی حقی از اعضاء و جوارح(اسراء، آیه ۳۶) و پرهیز از ظلم به خویشتن(بقره، آیه ۵۴؛ آل عمران، آیه ۱۱۷) و آبادانی زمین(هود، آیه ۶۱) و مانند آنها است.خدا به صراحت درباره اهداف حکیمانه آفرینش میفرماید: و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم. این گمان کسانى است که کافر شده و حقپوشى کردهاند. پس واى از آتش بر کسانى که کافر شدهاند. (ص، آیه ۲۷)البته از نظر قرآن، زندگی دنیوی نسبت به زندگی اخروی چیزی جز بازیچه و بیهودگی نیست. از همین رو، میفرماید: وَ مَا الْحَیاهًْ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهًْ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُون ؛ و زندگی دنیوی جز لعب و لهو نیست و سرای آخرت بهتر است برای کسانی که تقوا پیشه میکنند.(انعام، آیه ۳۲) و یا در جایی دیگر میفرماید: زندگی دنیوی چیزی جز لهو و لعب نیست و به راستی که سرای آخرت همانا آن حیات و زندگی محض است.(عنکبوت، آیه ۶۴)
از نظر قرآن، اجتناب از هر کار لغو و بیهوده مطلوب و پسندیده است؛ از همین رو اهل بهشت به گونهای زندگی میکنند که در آن لغوی در فعل و قول آنان نیست.(مریم، آیه ۶۲؛ نباء، آیه ۳۵؛ غاشیه، آیه ۱۱)خدا در توصیف مومنان، آنان را کسانی میداند که از هر گونه لغو گفتاری و رفتاری اجتناب میکنند(مومنون، آیات ۱ تا ۳)؛ زیرا چنین رفتاری موجب رستگاری و فلاح انسان است.(همان) عبادالرحمن که بندگان خاص الهی در مقام احسان و اکرام هستند نیز از هر گونه لغوی پرهیز داشته و در برابر رفتار و گفتار لغو دیگران، با کرامت و بزرگواری عبور میکنند.(فرقان، آیه ۷۲)بنابراین، اجتناب از هر گونه لغو در زندگی فردی و اجتماعی و نیز اعراض از لغوگویی و لغوکاری دیگران(همان) از ویژگیهای مومنان و امت اسلام است. اینان نه تنها خود اهل لغو نیستند، بلکه اگر لغوی را مشاهده میکنند، از آن دوری مینمایند.با توجه به آیات قرآن میتوان گفت که اصولی چون ایمان و صبر و عقلانیت، مهمترین عامل رستگاری انسانهای مومن و رهایی از لغو و لغوگرایان و بهرهمندی از بهشت و فردوس است. مرور با کرامت از کنار لغوگرایان و اعراض از لغوشان(جامعالبیان، ج ۱۱، جزء ۱۹، ص ۶۳) موجب میشود تا از سوی فرشتگان در بهشت مورد استقبال قرار گرفته و با زنده باد و تحیت و سلام و سلامتی آنان را به بهشت برسانند و به قرارگاهی وارد شوند که هرگز لغو و اهل لغوی در آن نیست و از سوی آنان هیچ آسیب و اذیت و آزاری به ایشان نمیرسد.(فرقان، آیات ۷۵ و ۷۶)از نظر آموزههای قرآن، برائت جویی مؤمنان از اهل لغو، در برخورد با آنان امری لازم و ضروری است(فرقان، آیات ۶۵ و ۷۲؛ قصص، آیات ۵۲ و ۵۵)؛ زیرا لغوگرایان انسانهای سفیه و بیخرد و جاهلی هستند که اعراض از آنان لازم است و همراه شدن با آنها موجب میشود که آثار بیخردی آنان در زندگی انسان نیز ظاهر شود. بنابراین، تبری قولی و عملی از اهل لغو امری شایسته بلکه بایسته است.(همان؛ المیزان، ج ۱۵، ص ۲۴۴)باید توجه داشت که سابقون سابقون که همانا مقربان الهی هستند، در مرتبه سوم تقوای الهی یعنی مرتبه تقوای اخص قرار دارند؛ از این رو آنان از هرگونه لغوی در امان بوده و از لغوگرایان اعراض و تبری میجویند.(واقعه، آیات ۱۰ و ۱۱ و ۲۵ و ۲۶)اصولا شنیدن سخنان لغو ، تاثیر سویی در روان و نهاد انسان به جا میگذارد، بنابراین همان طوری که اهل بهشت از شنیدن لغو در امان هستند(واقعه، آیه ۲۵؛ نباء، آیه ۳۵؛ غاشیه، آیه ۱۱)، باید اهل ایمان نیز از هرگونه دیدن و شنیدن اهل لغو خود را در امان نگه دارند و به خود اجازه ندهند در محیطی به سر برند که لغوگویان و لغوگرایان در آنجا زیست میکنند. بنابراین، تبری جستن عملی و دوری و اعراض از اهل لغو امری لازم و ضروری است تا از آثار سوء لغوگرایان در امان ماند.(فرقان، آیات ۶۵ و ۷۲)مهمترین مصادیق لغو را باید در سخن و فعل انسان جستوجو کرد. به این معنا که لغو یا در قول بیهوده است یا در فعل بیهوده.از مصادیق جزیی قول و فعل لغو میتوان به تهمتاشاره کرد(مومنون، آیه ۳)؛ بر اساس روایتى از امام صادق(ع) در تفسیر «لغو» نسبت دادن گفتار باطل یا عملى ناروا از سوى کسى بر تو که حقیقتى ندارد، لغو است.(تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۲۹، ح ۱۶) دروغ نیز از دیگر مصادیق باطل و قول لغو است که شکی در آن نیست.فحش و دشنام نیز از مصادیق لغو است(واقعه، آیه ۲۵)؛ همچنین غنا و موسیقی غنایی از مصادیق لغو است که انسان باید از آن اجتناب کند(مومنون، آیات ۱ و ۳)؛ سوگند دروغ نیز از مصادیق لغو است. خدا در قرآن سوگند بر تحریم روزیهاى حلال و پاکیزه بر خویشتن را از مصادیق سوگند لغو دانسته و از مومنان میخواهد از آن پرهیز کنند؛ زیرا نوعی تعدی به تشریع الهی است.(مائده، آیات ۸۷ و ۸۸)