مراتب ارتباطات عاطفی وآثارآن            

انسان موجودی اجتماعی است؛ زیرا انواع نیازهای جسمی و روحی دارد که نمی‌تواند آن را بی‌انسانی دیگر و دست‌کم زوج و همسر برآورده سازد. هر شخص انسانی چه مرد و چه زن، یک موجود ناقصی از این جهت در دنیا است؛ بنابراین، اگر زوج مناسب و همسری همراه و همدل و همگام نداشته باشد، مانند شخص یک پا بلکه پرنده‌ای یک بال است که هرگز پرواز را تجربه نخواهد کرد.از نظر قرآن، ساختار مبتنی بر حق و عدالت دنیا به این شکل است که انسان برای تامین نیازهای خویش از دیگری بهره گیرد و این گونه است که فراتر از جمع و جامعه، اجتماع شکل می‌گیرد که هر شخص انسانی به دیگری نیاز دارد. یکی از مهمترین نیازهای هر شخص، نیازهای عاطفی اوست که در قالب ارتباطات اجتماعی عاطفی برآورده می‌شود.

از نظر قرآن، کنش‌ها و واکنش‌های عاطفی انسان در ارتباطات اجتماعی و بده و بستان‌ها، همواره در یک سطح و مرتبه نیست، بلکه دارای سطوح متفاوتی است که گاه لازم این سطوح حتی از نظر عقل و نقل مورد توجه و ملاحظه قرار گیرد؛ زیرا برخی از این سطوح ارتباطی می‌تواند حرام و گناه باشد؛ چنانکه برخی از آنها واجب و لازم باشد.ممکن است این اشکال مطرح شود که امور عاطفی و گرایش‌های دل و نفس انسانی، در اختیار انسان نیست، بلکه همانند ضربان قلب یک امر تکوینی و غیر اختیاری است؛ بنابراین، نه تنها شدت و ضعف آن در اختیار انسان نیست، نمی‌توان برای آن احکام ارزشی و بایدها و نبایدهای اخلاقی یا شرعی بار کرد.در پاسخ باید گفت از نظر آموزه‌های وحیانی هر فعلی از افعال مکلفین، تحت حکمی از احکام پنج‌گانه قرار می‌گیرد، پس دلبستگی‌ها و روابط عاطفی میان انسان‌ها نیز به عنوان یک فعلی دارای احکام شرعی است؛ و اگر گفته شود که این فعل عاطفی در اختیار انسان نیست تا حکم شرعی بر آن بار شود؛ زیرا احکام به افعال اختیاری تعلق می‌گیرد، باید گفت که برخی از افعال عاطفی اختیاری است؛ و اگر هم نباشد، علل و عوامل آن اختیاری است و می‌توان آن را مدیریت و مهار کرد. چنانکه ارتباط عاطفی میان دو جنس مخالف با تحقق بسترها، عوامل و عللی است که می توان آن را مدیریت و مهار کرد. از جمله این بسترها، عوامل و علل می‌توان به اموری چون نگاه، نشست و برخاست، گفت‌وگو، مراوده، پوشش و حجاب، رفتارهای تحریک‌آمیز و مانند آنها اشاره کرد. از همین رو خدا برای ایجاد یا جلوگیری از ارتباط عاطفی واجب یا مستحب از یک سو، و حرام و مکروه از سوی دیگر، به این امور توجه داده است.برای تبیین امکان مدیریت عواطف اجتماعی غیر اختیاری انسان می‌توان به مسئله نگاه به عنوان نمونه اشاره کرد. از آنجا که نگاه یکی از مهمترین عوامل اختیاری، انگیخته‌ای به نام عواطف انسانی از محبت و نفرت و مانند آنها است، در آموزه‌های قرآن و اسلام یکی از احکام پنج‌گانه بر انواع نگاه معین شده است. مثلا بیان می شود که نگاه اول به نامحرم به دلیل اینکه غیراختیاری است، اشکال ندارد، اما نگاه دوم چون اختیاری است حرام است؛ زیرا بستری برای انواع گناهان است.

به هر حال از نظر قرآن و اسلام، برخی از نگاه‌ها حرام و برخی دیگر نه تنها مستحب، بلکه واجب دانسته شده است؛ زیرا موجب افزایش و شدت عواطف میان این افراد می شود که می‌تواند موجب زنا میان نامحرمان یا احسان و اکرام میان محرمان شود. از پیامبر اکرم(ص) روایت است که فرمود: نگریستن به دانشمند عبادت است، نگریستن به پیشوای دادگر عبادت است، نگاهِ دلسوزانه و مهرآمیز به پدر و مادر عبادت است و نگریستن به برادری که برای خداوند عزوجل دوستش داری عبادت است.(امالی طوسی، صفحه ۴۵۴)نگاه محبت آمیز پدر و مادر به صورت فرزندشان، عبادت است.رسول خدا(ص) درباره تاثیر عاطفی نگاه به چهره برادر دینی فرمودند: نگاه کردن به چهره برادر دینی که به او در راه خدا محبت می‌ورزی، عبادت است.

پیامبر اکرم(ص) نگاه به چهره همسر فرمودند: نگاه زن به همسرش عبادت است.با توجه به اینکه اموری چون دوستی و دشمنی، همانند نور دارای مراتب تشکیکی متنوع و متعددی است، در آموزه‌های قرآن به هر یک از این مراتب دوستی و آثار آن توجه داده و احکامی خاص برای آن بیان شده است. در اینجا به برخی از مهمترین مراتب دوستی و آثار آنها به مراتب ارتباطات عاطفی اشاره می‌شود:۱- مودت: یکی از مراتب دوستی و ارتباطات عاطفی میان انسان‌ها مودت است. مودت از ریشه «ودد» به حالتی از محبت اشاره می‌شود که برخی آن را دوستی یک‌سویه دانسته‌اند.از نظر قرآن، یکی از اسمای الهی «ودود» است؛ زیرا خدا بی هیچ چشمداشت و منتی به همه هستی محبت می‌کند، بی‌آنکه انتظار محبت از سوی آفریده‌ها داشته باشد. کسی که در این مرتبه «ودود» به دیگری محبت می‌کند، اهل احسان و اکرام است. از این رو همواره نام «ودود» با غفور همراه است .از نظر قرآن، رابطه میان همسران یک رابطه بر اساس «مودت و رحمت» است. بنابراین، تا زمانی که مودت و رحمت میان همسران تحقق نیابد، آرامش و سکون در خانه و خانواده برقرار نمی‌شود. خدا می‌فرماید: و از نشانه‏‌هاى او اینکه از نوع خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان مودت و دوستى و رحمت نهاد. آرى در این نعمت براى مردمى که مى‏‌اندیشند، قطعا نشانه‏‌هایى است. (روم، آیه ۲۱)از آثار مودت این است که انسان بدون چشمداشت با دیگری برخورد می‌کند و نیازهایش را برطرف می‌نماید. ۲. محبت: یکی از مراتب ارتباط میان افراد مرتبه محبت است. واژه محبت از «حبب» به معنای دانه‌ریزی است که قابلیت رشد و نمو دارد، از این رو به دانه‌های نبات و گیاه «حبه و حبوبات» گفته می‌شود که قابلیت رشد و نمو و تبدیل به گیاهی میوه دار را دارا است. گویی محبت میان افراد انسانی همانند دانه‌ای خرد در دل است که رشد می‌کند و آثار و تبعات مثبت و منفی به بار می‌آورد. از نظر قرآن، محبتی که میان خدا و مومنان است، محبتی دو سویه است که آثار آن در اطاعت از رسول‌الله(ص) و اولیای الهی خودنمایی می‌کند، زیرا آنان خود را جزو حزب‌الله دانسته و دلبستگی حزبی به خدا دارند و هر کسی که در این حزب است با آنان بوده و ولایت اطاعتی از آنان خواهد داشت.(مائده، آیات ۵۵ و ۵۶)چنین محبتی لازم و واجب است؛ زیرا خروجی و آثار آن، اطاعت و پیروی است. خدا بصراحت در این باره می‌فرماید: بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروى کنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید و خداوند آمرزنده مهربان است. بگو خدا و پیامبر او را اطاعت کنید پس اگر رویگردان شدند قطعا خداوند کافران را دوست ندارد. (آل عمران، آیات ۳۱ و ۳۲) ۳. شغف حبی: یکی از اقسام و مراتب محبت و ارتباط عاطفی میان انسان‌ها، مرتبه «شغف حبی» است. خدا در توصیف عشق و محبت زلیخا به حضرت یوسف(ع) می‌فرماید: و دسته‏ اى از زنان در شهر گفتند: زن عزیز از غلام خود کام خواسته و سخت‏ خاطرخواه او شده و گرفتار محبت شغفی است. براستى ما او را در گمراهى آشکارى مى ‏بینیم. (یوسف، آیه ۳۰)واژه شغف به معنای پرده است. به پرده‌ای که بر دل آویخته شود، شغف می‌گویند. این نوع از محبت میان انسان زمانی رخ می‌دهد که شخص چنان مسحور و دلباخته کسی شود که دیگر چیزی جز او را نمی‌بیند؛

چنین محبتی را می‌بایست به عنوان ماده مخدر شناخت و آن را حرام دانست. علت چنین حالتی به سبب زیبایی شگفتی است که در شخص محبوب است و موجب می‌شود تا شخص از خود بی‌خود شود؛ چنانکه زنان مصر در برابر حضرت یوسف(ع) دست خویش را به جای میوه بریدند و گفتند: منزه است‏ خدا؛ این بشر نیست، این جز فرشته‏ اى بزرگوار نیست.(یوسف، آیه ۳۱)  ۴. محبت شدید: از دیگر مراتب ارتباط عاطفی می‌توان به محبت شدید یا اشد حبی ‌اشاره کرد. از نظر قرآن، چنین محبتی می‌بایست میان مومنان نسبت به خدا باشد. خدا می‌فرماید: و برخى از مردم در برابر خدا همانندهایى براى او برمى‌گزینند و آنها را چون دوستى خدا دوست مى‌دارند، ولى کسانى که ایمان آورده‏ اند، به خدا محبت شدیدی دارند. کسانى که با برگزیدن بتها به خود ستم کرده‌اند اگر مى‌ دانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند تمام نیروها از آن خداست و خدا سخت‏ کیفر است. (بقره، آیه ۱۶۵) ۵- عشق: عشق از واژه عشقه به معنای گیاه پیچک است که به دار یا درختی می‌پیچد و نه تنها همه ظاهر آن را می‌پوشاند بلکه از جان درخت میزبان تغذیه می‌کند. از این رو عشق عاطفی میان انسان را به چنین پیچکی تعبیر می‌کنند. عشق به یک معنا مرتبه غیر عقلی محض است؛ زیرا اگر در محبت، عقلانیت پوشیده نمی‌شود، ولی در عشق، عقلانیت پوشانده می‌شود و شخص گویی هیچ توجهی به خود ندارد و همواره معشوق را جلوی چشم دل خود دارد. این واژه هر چند در قرآن نیامده است، ولی با توجه به تعریفی که ارائه شد، می‌توان گفت که این همان مرتبه شغف حبی است که درباره زلیخا بیان شده است. امیرمومنان درباره کربلاییان این تعبیر عشاق را دارد؛ زیرا آنان تنها معشوق خویش یعنی خدا را می‌دیدند و پرده‌ای بر دل از خدا داشتند که حتی همه بلایا و مصیبت‌هایی که معشوق بر سر آنان می‌آورد زیبا می‌دانستند و می‌گفتند: ما رایت الا جمیلا. (بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۶ )