سبک زندگی 98/4/14
سبک زندگی
خوشه ای از شجره طیبه معصوم؛ :شيعيان واقعى داراى ويژگىهاى خاصى هستند و به وسيله همان صفات و نشانهها نيز شناخته مىشوند. صِرف داشتن محبت اهل بيت(ع) براى شيعه بودن كافى نيست؛ زيرا بسيارند كسانى كه ادعاى محبت اهل بيت(ع) دارند، اما شيعه واقعى نيستند.براى شيعه واقعى بودن بايد دقيقاً با پيروى از ائمه اطهار(ع) ، آنان را در گفتار، رفتار، عبادت و... الگو و سرمشق خود قرار دهيم و متمسك به سيره عملى آنان باشيم. نشانههاى شيعيان
1. گشاده دستى نسبت به برادران ايمانى :امام صادق(ع) در اين روايت شريف، اولين صفت شيعيان را جود و بخشش و عدم امساك نسبت به ساير شيعيان ذكر مىكنند. انسان همانگونه كه به اهل و عيالش توجه مىكند، بايد نسبت به برادران ايمانى اش هم احساس مسئولیت داشته باشد. در حقوق اِخوان، كه در اصول كافى هم بابى به اين نام وجود دارد، آمده است: اگر كسى غلامى دارد كه امور منزلش را انجام مىدهد و برادر ايمانى اش از داشتن غلام محروم است، او به عنوان حق اخوت موظف است غلام خودش را بفرستد تا كارهاى برادر ايمانى خود را هم انجام دهد. مسلّماً برطرف كردن نياز برادر ايمانى و يا رفتن به ملاقات او هنگام بيمارى و يا مراجعت از سفر و ... از ابتدايى ترين وظايف شيعيان به شمار مىآيد. البته رعايت اين گونه دستورات اخلاقى اهل بيت(ع) بسيار مشكل است. 2. نماز 51 ركعت :اما در رابطه با بندگى خدا هم بايد نشانههايى در شيعيان وجود داشته باشد. ما به اين دليل نسبت به اهل بيت (ع) محبت داريم كه آنان بندگان خاص و ممتاز خدا هستند؛ يعنى در عبوديت و بندگى و تقرب الى اللّه گوى سبقت را از ديگران ربوده اند. بنابراين كسى كه خود را شيعه آنان مىداند، بايد نشانهاى از اين بندگى و ارتباط بيش تر با خدا در او به چشم بخورد. يكى از نشانههاى شيعيان اين است كه 51 ركعت نماز شبانه روزى وى ترك نشود (17 ركعت نماز واجب و دو برابر آن نماز نافله): 3 و 4. پرخاش گر و طمع كار نبودن :حضرت مىفرمايند: شيعيان ما مانند سگ، پرخاش گر و مانند كلاغ، طمع كار نيستند؛ يعنى نه درصدد آزار و اذيت ديگران برمىآيند و نه بيش از نيازشان به جمع آورى مال و ثروت مىپردازند5 و 6. عزت نفس در برابر دشمنان اهل بيت(ع) و دورى از آنان :يكى از صفات پسنديده انسانى كه اسلام هم تأكيد فراوانى بر آن نموده، حالت استغنا و عزت نفس است. انسان بايد تا مىتواند از ديگران حتى از نزديكان و يا پدر و مادرش هم چيزى نخواهد. البته ممكن است در زندگى مواردى پيش آيد كه انسان حتى براى انجام برخى وظايف واجب خود به كمك ديگران نياز پيدا كند. گاهى شبى، نيمه شبى گرفتارى و مشكلى براى انسان پيش مىآيد كه ناچار مىشود مثلاً براى رساندن همسر و يا فرزند بيمار خود به بيمارستان، وسيله نقليه همسايه اش را امانت بگيرد. دنياى امروز، دنيايى نيست كه انسان بتواند به تنهايى و بدون اين كه هيچ گونه نيازى به ديگران داشته باشد، زندگى كند؛ خواه ناخواه مواردى پيش مىآيد كه انسان چارهاى جز كمك گرفتن از ديگران ندارد. اما اين كه از چه كسانى بايد تقاضاى كمك كنيم، نكته مهمى است كه حضرت به آن اشاره فرموده اند: شيعيان ما با دشمن ما همسايه نمىشوند و حتى اگر از گرسنگى هم بميرند، از كسى كه با ما عناد و دشمنى دارد چيزى نمىخواهند. در دستورات اخلاقى اهل بيت(ع) سفارش شده است كه هرچه مىتوانيد از مؤمنان و شيعيان اهل بيت(ع) كمك بگيريد و زيربار منّت فُسّاق و كسانى كه با اين خاندان سر و كارى ندارند، بالاخص دشمنان اهل بيت(ع) نرويد. 7. عمل به فتاواى اهل بيت (ع) در كليه احكام :شيعيان از همان ابتدا در يك سلسله احكام، اختلافاتى با اهل تسنن داشتند. اين اختلافات كه بسيار هم معروف بود، هم در عبادات، هم در خوردنىها و آشاميدنىها و هم در مناسكى كه مسلمانان داشتند، به چشم مىخورد.از جمله، خوردن مارماهى مورد اختلاف شيعه و غيرشيعه بود. اهل بيت(ع) خوردن آن را حرام مىدانستند، در حالى كه اهل تسنن به فتواى علماى خود، صيد و خوردن آن را حلال مىدانستند. هم چنين در وضو، بعضى از مخالفان شيعه مسح پا از روى كفش را به خصوص در مواقع اضطرار و سرما جايز مىدانستند، در حالى كه شيعه از همان اوايل با اين فتوا، كه به «مسح على الخُفّيْن» معروف است، مخالف بود.در مورد مُسكرات هم اختلافاتى بين شيعه و اهل سنت وجود داشت. البته مسلمانانِ غيرشيعه هم خوردن شراب را حرام مىدانستند، ولى در موارد مشتبه، مانند فُقّاع و آب جو، كه مُسكرِ بَيّن به شمار نمىآمدند، بين شيعه و اهل تسنن اختلاف وجود داشت؛ بسيارى از اهل سنت بر خلاف شيعه، استفاده از آنها را جايز و حلال مىدانستند. منبع: کتاب پندهاى امام صادق (ع) به ره جويان صادق
همیشه ما را از چوب خدا ترساندند...ولی کسی به بوسه خدا امیدوارمان نکرد،اما من می گویم خداوندی که
کلامش را همیشه با "الرحمن و الرحیم"آغاز می کندبسیار بخشنده تر و بزرگتر از تصور ماست...
مردى در برابر "لقمان" ايستاد و به وى گفت:تو لقمانى، تو برده بنى نحاسى؟لقمان جواب داد: آرى.او گفت:پس تو همان "چوپان سياهى؟!لقمان گفت:سياهى ام كه واضح است، چه چيزى"باعث شگفتى" تو درباره من شده است؟آن مرد گفت:
"ازدحام مردم" در خانه تو و جمع شدنشان بر در خانه تو و "قبول كردن" "گفته هاى تو...لقمان گفت:اگر كارهايى كه به تو مى گويم، انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى.!گفت: چه كارى؟!لقمان گفت:فرو بستن چشمم، نگهدارى زبانم، پاكى خوراكم، پاکدامنى ام، وفا كردنم به وعده و پايبندى ام به پيمان، مهمان نوازى ام، پاسداشت همسايه ام و رها كردن كارهاى نامربوط. اين؛ آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى...