سبک زندگی اسلامی 98/7/1
سبک زندگی اسلامی
نعمتی که امکان انقضا دارد!همواره در این دنیا افرادی وجود دارند که به نوعی قبله حاجات مردم به حساب آمده و عمده زندگی خود را صرف گرهگشایی از کار دیگران میکنند. طوری که انسان وقتی اینگونه افراد را در جامعه میبیند، کلیدواژههایی نظیر مشکلگشا، گرهگشا و حاجتروا به ذهنش تداعی میشود.اینکه انسان به خاطر چنین صفت پسندیدهای به جایگاهی برسد که پناهگاه رفع حاجات مردم زیادی باشد، نعمت بزرگی است؛ چرا که در آموزههای دینی آمده است که دستگیری از دیگران و کمک به آنها، حتی در مقایسه با برخی عبادتها مانند حج یا عمره مستحب، از ثواب بالاتری برخوردار است.مرحوم کلینی در حدیثی از امام جعفر صادق (ع) نقل میکند که شگفتآور است. ابان بن تغلب میگوید: از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: هرکس خانه خدا را طواف کند، خداوند عزوجل ۶ هزار حسنه برای او مینویسد و ۶ هزار گناه از او میآمرزد و ۶ هزار درجه به وی عطا میفرماید و ۶ هزار حاجت از او برآورده میسازد. سپس فرمود: گرهگشایی از کار یک مؤمن، ۱۰ برابر این طواف فضیلت دارد! (۱)امام حسین (ع) در حدیثی، گرهگشایی از مشکل مردم را از نعمتهای الهی میداند و میفرماید: بدانید نیازمندیهاى مردم که (به شما مراجعه مىکنند) از نعمتهاى الهى است؛ پس از نعمتها خسته نشوید وگرنه این وظیفه خدمترسانى به دیگران واگذار خواهد شد.این ۲ روایت تنها بخش کوچکی از منابع دینی در خصوص رفع نیازها و حاجات مردم است که تأمل در آنها میتواند منجر به تشویق و ترغیب افراد به این کار خداپسندانه شود. خوشا به سعادت افرادی که همواره در حال خدمت رسانی به بندگان خدا هستند و در این راه نیز خسته و ملول نمیشوند.با این حال گاهی اوقات ممکن است برای ما پیش آمده باشد که از تکرار تقاضاها و درخواستهای اطرافیانمان خسته و ناراحت شویم یا حتی غُر هم بزنیم که این دیگر چه وضعی است!؟ مشکلگشا کیلو چند!؟ اما از این نکته غافل هستیم که رفع حاجات مردم، نعمتی از سوی خداوند متعال است، در حالی که با اینگونه واکنشهای منفعلانه عملاً در برابر نعمت الهی ناشکری میکنیم.اگر کسی در این راه احساس ملالت و خستگی کند و از کوره در برود، بیشک (بنا به آن روایت مذکور) خداوند زمینه این خدمت رسانی را از او میگیرد و به بنده دیگری میدهد. در مقابل اگر در جامعهای که حس و عاطفه نوع دوستی زنده باشد و مردم نسبت به هم، تعاون و همدردی داشته باشند، رحمت الهی بر سرشان میبارد و در آخرت هم از عنایت خاص پروردگار برخوردار خواهند شد. پلذا این نکته ضروری است، افرادی که در چنین جایگاهی قرار دارند به ویژه مسؤولان و صاحبان قدرت بدانند که این منصب امانتی است که خدای متعال به آنان داده و سزاوار است که در این راه از هیچ گونه تلاشی دریغ نکنند و به نحو شایسته و بایسته به وظیفه خودشان عمل کنند.
یک داستان یک پند :از عارفی پرسیدند: «خدای را در روزیرسانی چگونه یافتی؟» گفت: «در خانه سگی دارم که مرا نگهبانی میدهد و در امر من است و از منزل من دور نمیشود و شبها در بیم میخوابد و وظیفهی خویش به خوبی انجام میدهد و تنها کار سختش روزی چند بار پارسکردن است و زمان دیدن من و نعمتی از من تشکر و دمجنباندنی. من نیز وظیفه خود میدانم و سر وقت بیمنت و بدون زحمتش غذایش میدهم.اگر انسان نیز از حدود الهی خارج نشود و ترک معصیت کرده و در فرمان خدا عمل کند و از او بترسد و یاد او را فراموش نکند، خداوند سر وقت روزی او را همانجا که نشسته است خواهد رساند و نیازی به دربدری و دویدن نیست.اما سگی که صاحب برای خود برنمیگزیند و خود را در کوچه و خیابان آزاد و رها میبیند، ساعتها در پی لقمهاش باید بدود و بعد از خستگی لقمهای را اگر بیابد دیگر سگان از چنگ و دهانش خواهند ربود و بدونِ آرامش هر شب در کنجی از ترس جانش خواهد خوابید و در روز هر کسی بر او سنگ زده و آزارش خواهد داد و این سزای کسی است که در دنیا، قید تعبّد خدای از پای خود رها کرده است و صاحب خود نمیشناسد. چنین کسی روزها در پی روزی خود خواهد دوید و بعد از خستگی لقمهای در اضطراب و ترس از بنیبشر خواهد خورد و در برابر تلاش خود یکدهم از آن بهره و لذت نخواهد برد.»عارف گفت: «عاقبت کار که اندیشیدم، دیدم بندِ بندگی خدا بر من، آرامش دنیوی و اخروی و روزی هر دو سرای در کمال راحتی است. کافی است ذکری بگویم و یادش کنم و در نماز شکرش کنم و معصیت و نافرمانیاش نکنم و برای او عمل صالحی که میتوانم دریغ نکنم، آنگاه مرا تصاحب خواهد کرد و بدون منّت و رنج، روزی مرا بر پیش پای من قرار خواهد داد.»
ابلیس هم عاشورا گریه کرد . . .:پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:عصر عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید.گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین علیه السلام جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) یا باب رحمه الله الواسعه منبع:داستانهای روح افزا صفحه ۱۲۷