تدبّر در قرآن                         

تدبر در قرآن کریم از موضوعات بسیار مهم و کلیدی درک و فهم قرآن کریم است.امّا متأسفانه مانند قرآن کریم همچنان مهجور مانده است. موضوعی که اگر جایگاه خود را در میان مسلمانان باز یابد منشأ آثار و برکات فراوانی در جامعه اسلامی

خواهد شد. بسیاری از مشکلات که امت اسلامی در حال حاضر درگیر با آن است،ریشه در دور ماندن از قرآن و فرهنگ غنی آن دارد. امیر مؤنان علی (ع) پیشاپیش در مورد دوری از قرآن به امت اسلامی اخطار داده و فرموده است:زمانی بر مردم خواهد آمد که از قرآن در میان آنان جز نشانه ای باقی نخواهدماند.آیا واقعیت غیر از این است که در جامعه اسلامی ما که بیشتر مردم باسوادند واظهار عشق و علاقه و احترام به قرآن می کنند، تعداد زیادی از آنان هنوز قادر به خواندن قرآن نیستند و عدّه زیادی از کسانی که توان قرآن خواندن دارند به ندرت در طول سال  به غیر از ماه مبارک رمضان قرآن می خوانند و تنها عده کمی همواره آن را تلاوت و عده کمتری در آن تدّبر می کنند؟!امیرمؤنان علی (ع) می فرماید:در قرائتی که در آن تدبر نباشد، خیری نیست.گاه لازم است انسان در کنج خلوت نشسته و با خود بیندیشد که نکوهش وتوبیخ های مکرر قرآن از کسانی که در قرآن تدبر نمی کنند برای چیست و چراخداوند این همه ما را بدان توجه داده است؟در سوره محمد( ص)می خوانیم:آیا در آیات قرآن نمی اندیشند؟ یا [مگر] بر دل هایشان قفل هایی نهاده شده است؟همچنین در سوره، قمر خداوند به طور مکرر می فرماید:ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم، آیا کسی هست که متذکر شود؟!امروز که مردمان دنیا به بن بست فرهنگی و اخلاقی رسیده اند و با چشمانی هراسان و نگران به دنبال یافتن روزنه امیدی برای نجات خود می گردند زمان آن فرارسیده که مسلمانان به خود آیند و برای بار دیگر به ندای غریبانه قرآن کریم که در طول قرون و اعصار همچنان به گوش می رسد لبیک گویند و با پیاده کردن قرآن در برنامه های شخصی و اجتماعی خود، الگویی قرآنی به دنیا ارائه دهند که شایداین بزرگ ترین رسالت آنان در عصر حاضر باشد.

مفهوم تدّبر:تدّبر از ماده «دَبْر» و به معنی پشت هر چیزی است و «تدبیر» و «تدّبر» نیز به معنی ژرف اندیشی و عاقبت نگری است.تفاوت «تدّبر» با «تفکر» این است که تفکر مربوط به بررسی علل و خصوصیات یک موجود است (مثل بررسی علل و خصوصیات رفتار یک شخص در جامعه)؛ولی تدّبر مربوط به بررسی عواقب، نتایج و پیامدهای آن رفتار است.با توجه به مفهوم لغوی تدّبر، مفهوم اصطلاحی این واژه نیز در حوزه قرآنی،چنین بیان شده است:پیگیری آیات به صورت پیاپی و پشت سر هم، همراه با تأمل در آنها و درروابط آیات با یکدیگر و یافتن روابط ناپیدای موجود در هر یک از آیات.حاصل چنین تدبری کشف مفاهیم و معارف عظیم و لطیف قرآن کریم درزمینه علمی و نیز تأثیرپذیری روح و ایجاد صفای باطن و بصیرت یافتن انسان ازفرایند این تدّبر و تأمل است؛ چرا که خداوند در قرآن با زبان فطرت که زبان همگانی انسان است با وی سخن گفته است و تا زمانی که بشر زبان فطرت خود رافراموش نکرده و از جرگه انسانیت خود را خارج نساخته باشد کلام خدا آشنای روح و جانش خواهد بود و می تواند از مفاهیم و محتوای آن بهره ها ببرد.تدبر برنامه ای است فراگیر که استفاده از آن برای همه اقشار و توده مردم لازم و ضروری است و هیچ کس، خواه مسلمان یا غیر مسلمان،با هر سطح از مراتب علمی و روحی و در هر مرحله از فهم و درک که باشد، از آنبی نیاز نیست. قرآن کریم عموم مردم را بدون هیچ قید و شرط به تدّبر در قرآن کریم دعوت می کند و رویگردانان از تدبر را مورد نکوهش و توبیخ قرار می دهد:پس چرا در این سخن (قرآن) ژرف نیندیشند، یا این که چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟! (مؤنون: 68(آیا درباره قرآن نمی اندیشند؟ و اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی درآن می یافتند. (نساء: 82 )در امر تدّبر، شخص خود را مخاطب آیات می بیند و درمان دردفکری و قلبی خویش را می جوید بنابراین هر تدبری می تواند اصلاح شخص را در پی داشته باشد

تدبر یک جریانی روحی فکری است که با قرائت آهنگین و یااستماع آیات، زمینه سازی شده، با کاوش در آیات ادامه می یابد و به استخراج داروی درد مدبّر ختم می گردد. بنابراین «قرائت» زمینه تدبّر و «عمل» نتیجه آن می باشد (قرائت ـ فهم ـ عمل)؛ .چنان که اشاره شد، قرآن کریم در آیات فراوان به صراحت، یا با کنایه انسان را به تدّبر در آیات خود فراخوانده است. لحن خطاب های قرآن در این فراخوانی نشانگر اهمیت ویژه موضوع تدّبر است و ذهن انسان هوشمند را به این سؤل معطوف می دارد که به راستی چه اهمیت و ضرورتی بر موضوع تدّبر مترتب است که این چنین مورد تأکید خداوند قرار گرفته است؟برای پاسخ به این سؤل مهّم لازم است ابتدا انسان و نیازهای معنوی او اجمالاً مورد بررسی قرار گیرد و سپس به بررسی نقش قرآن در رفع نیازهای انسان پرداخته شود تا نقش تدّبر در قرآن و اهمیت آن در فرایند بازسازی شخصیت

انسان هر چه بیشتر آشکار گردد.الف. انسان و نیازهای معنوی او: انسان موجود خارق العاده ای است که از دو بعد

متفاوت ترکیب شده و می تواند در دو جهت کاملاً متضاد سیر کند؛ هم استعداد صعود به بالاترین مرتبه ممکن را دارد؛ (نجم: 9) و هم دارای قابلیت سقوط به پست ترین مرتبه حیوانّیت، بلکه پایین تر از آن است(فرقان: 44)خداوند از یک سو انسان را به عنوان اشرف مخلوقات، جانشین خود، امانت دار،کریم، بصیر، مختار و بافضیلت و از سوی دیگر او را موجودی طالب هوا و هوس،ناسپاس و کفرپیشه، مجادله گر، عجول و شتاب زده، مال دوست، حریص و کم طاقت دانسته است.پس، وجود این دو گرایش مادی و معنوی در طبیعت و سرشت انسان که ناشی از نیروی اراده و قدرت انتخاب اوست، زمینه ساز سعادت و شقاوت او خواهد بود. واین انسان است که با نوع نگرش و گزینشی که دارد مسیر زندگی خویش را رقم خواهد زد. از این رو همواره نیازمند عاملی است که هم در بُعد عقلانی مدد کار خرد او باشد و او را در انتخاب نوع جهان بینی یاری رساند و هم در بعد اخلاقی و عرفانی مایه صفای روح و جلای دل او بوده و در وادی ظلمات نفس اماره بسان چراغی پرفروغ فراروی او قرار گیرد. ب. نقش قرآن در رفع نیازهای انسان: از آنجا که قرآن کریم، کتاب هدایت انسان است، باید او را در هدایت تمام ابعاد و استعدادهای ارزنده وجودیش یاری کند و به همین دلیل، بخشی از رهنمودهای قرآن برای پرورش عقل و فکر انسان تنظیم شده و بخشی دیگر به پرورش دل و جان او اختصاص دارد. تا آنجا که خدای سبحان گاه نزول قرآن را برای تفکر و تعقل و علم آموزی به مردم معرفی می کند ومی فرماید:و خداوند کتاب و حکمت را بر تو نازل کرد و تو را چیزی آموخت که خودتوانایی کسب آن را نداشتی. (نساء: 113)و گاه نیز نزول قرآن را مایه شفای دل و صفای جان و رسیدن مردم به سلامت کامل و همیشگی معروفی می نماید و می فرماید:از قرآن چیزی را که شفای دل و رحمت برای مؤمنان است فرستادیم. (اسراء: 82 )از این رو بسیاری از نام های قرآن کریم که خداوند برای این کتاب مقدس بیان فرموده از جمله صفاتی است که برای پرورش عقل و پرورش روح انسان ضرورت دارد و استعدادهای نهفته او را شکوفا و بارور می سازد؛ صفاتی مانند فرقان، برهان،علیم، حکیم، بشیر و نذیر، نور، ذکر، مبین و میزان، که همه در زمره رسالت هدایت این کتاب شریف متجلّی گردیده و ناظر به دو بُعد پرورش عقل و جان آدمی است.ج. نقش تدّبر در فرایند بازسازی شخصیت انسان: در مقایسه احوال کسانی که درزندگی خود قرآن را سرمشق قرار دادند و با تدّبر در قرآن، از آن به عنوان کتاب هدایت و زندگی استفاده کردند، با کسانی که چنین توفیقی را نداشته اند به دو نوع زندگی بسیار متفاوت برخورد می کنیم که با هم تفاوت ماهوی و بنیانی دارند. قرآن کریم زندگی دسته اول را «حیات طیبّه» می داند:هر کس که عمل شایسته ای انجام دهد خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است او را به حیاتی پاک زنده می داریم. (نحل: 97 (و زندگی دسته دوم را اساسا زندگی نمی داند؛ بلکه مُردنی می داند که هیچ یک از آثار حیات واقعی در آن یافت نمی شود: و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می رساند، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اندبرسانی! (فاطر: 22)زندگی با «حیات طیبه» توأم با رحم و مروّت و انصاف، صداقت و صمیمیت،گذشت و ایثار و سبقت در کارهای خیر است. محیط این زندگی سراسر گُل است وریحان، عطر است و مشک افشان و نغمه خوش بلبلان قرآن طراوت حیات را برای متدبّران و دل سپردگان به قرآن صد چندان می کند و راه ورود به این حیات پاک و مبارک را برای طالبانش هموار و آسان می سازد؛ چنان که امام علی علیه السلام در رابطه بانقش هدایتگری قرآن می فرماید:آگاه باشید! همانا این قرآن پند دهنده ای است که نمی فریبد و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید. کسی با قرآن همنشین نشد، مگر آن که بر او افزود یا از او کاست؛ در هدایت او افزودو از کور دلی و گمراهی اش کاست.آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود.ولی زندگی دسته دوم همواره توأم با خشم و غضب، حیله گری، خودخواهی وخودپسندی، فریب و ریاکاری و شهوت و پستی است. محیط این زندگی گرچه به ظاهر زیباست، ولی در حقیقت شوره زاری است که به جای گل، خار و خاشاک می روید و مأمن جانوران موزی و درّندگان وحشی است. در چنین فضایی به جای آواز خوش قرآن، نفیر شیطان و زوزه گرگان بلند است؛ آیا به راستی حقیقت غیر ازاین است؟! و چه زیبا فرموده است خداوند سبحان که:سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار می روید؛ امّاسرزمین های بد طینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید. (اعراف: 58 )قرآن کریم سفره کرَم الهی است و برای اکرام و ضیافت از انسان در مهمانسرای دنیا گسترده شده است؛ چنان که رسول خدا( ص)فرمود:همانا قرآن سفره گسترده الهی است، پس در حد توان خویش از این خوان کرم بهره گیرید. (محمد: 24)ورود به این ضیافت برای همگان آزاد است و میزبان حکیم کریم نه تنها ورودکسی را ممنوع نکرده، بلکه از همگان توقع حضور دارد و از اهمال کاران به شدت ناخورسند است؛ میزان بهره مندی هر کس از این مائده الهی بسته به اشتها و ظرفیت وجودی اوست. امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید:با وجود آن که میهمانسرای رحمت الهی بدون استثنا به روی همه باز است وهمواره خداوند سبحان از همگان دعوت به میهمانی می کند، ولی انسان های فراوانی یافت می شوند که با وجود احساس تشنگی و گرسنگی روحی و معنوی، ازاستفاده از آن ناتوان اند و یا بهره مثبتی از آن نمی برند. خداوند سبحان برای پاسخ به این معمّا چنین می فرماید:بگو این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند رهنمود و درمانی است، و کسانیکه ایمان نمی آورند در گوش هایشان سنگین است و قرآن برایشان نامفهوم است. فصلت: (44)