احترام به ارزش های اجتماعی 98/8/26
احترام به ارزش های اجتماعی
احترام به معنای حرمت نگه داشتن، یک رفتار در برابر چیزی هایی است که باید انسان از آن حریم بگیرد و هتک و بی حرمتی در مقابل آن نداشته باشد. هنجارهای اجتماعی چیزی جز ارزش هایی نیست که به عنوان ملات اجتماع موجبات انسجام و تحکیم آن می شود؛ بنابراین باید هر یک از افراد اجتماع این هنجارها و ارزش های اجتماعی را شناخته و احترام آن را نگه دارد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا چگونگی احترام به ارزش های اجتماعی را تبیین کند. در ذات احترام گذاری، ارزش گذاری نیز وجود دارد؛ زییرا فردی که به شخص یا چیزی احترام میگذارد، به آن شخص یا چیز توجه میکند و برای آن اندازهای ارزش قائل میشود که در برابر آن حریم نگه می دارد و از خطوط قرمز تعدی نمی کند. این ارزشگذاری متعاقباً ممکن است خود را در رفتار و عملکرد احترامگذارنده نسبت به احترامیافته نمایان کند.
احترامگذارنده معمولاً امتیازها و کیفیتهایی را در فرد یا چیزی میبیند و اینگونه داوری میکند که آن فرد یا چیز، سزاوار توجه، پاسخ مثبت و ارزشگذاری است و باید ادعای او بر حق و حقوقی را نیز به رسمیت شناخت. البته احترام هماره در یک حد و اندازه باقی نمی ماند؛ زیرا با تغییر این امتیازها و کیفیات ممکن است میزان احترام نسبت به آن فرد یا چیز نیز تغییر یافته و کاهش و افزایش یابد.بنابر این احترام گذاردن با دوست داشتن تفاوت دارد؛ زیرا دوست داشتن و علاقه ممکن است در تمایل درونی سرچشمه داشته باشد؛ اما احترام میتواند تنها به خاطر جبر محیط و فرهنگ و گفتمان حاکم اجتماعی در فرد نهادینه شده باشد.در آیات قرآنی برای بیان این مفهوم از واژههایی چون «حرام»، «یعظّم»، «اکرام»، «تکریم» و مشتقات آنها، هم چنین «سلام»، «وقار»، «خفض جناح»، «سجود»، «عزّروه»، «تحیّت» و نیز از سیاق برخى آیات استفاده شده است.
علل و عوامل در ایجاد احترام در شخص موثر است. این علل و عوامل می تواند شامل اموری چون غریزه، جبر اجتماعی و سنت های شفاهی و کتبی باشد. 1-سنت های اجتماعی و دینی :این نوع احترام، در صورت درک نکردن دلایل اصلی بزرگداشت سنتی و مذهبی فرد یا چیز مورد نظر، میتواند یک احترام تجویزی بهشمار بیاید که ریشهدار نیست؛ اما آموزه های قرآنی، بر آن است تا سنت های اسلامی را در ساختار عقلانیتی سامان دهد که احترام را از تجویزی با احترام ضروری عقلی سوق می دهد؛ زیرا همه احکام شرعی بر اساس مصالح و مفاسدی بیان شده که در متعلق احکام وجود دارد. از این روست که در آیات قرآنی و روایات به فلسفه احکام و علل آن ها اشاره شده است.دسته بندی احکام به پنج گانه واجب، مستحب، حرام، مکروه و مباح از آن رو انجام گرفته که میزان تاثیرگذاری هر یک با دیگری متفاوت است. آن چه مصالح ضروری است در قالب واجب سامان می یابد و مصالح کم اهمیت تر در قالب مستحب؛ هم چنین مفاسدی که باید به ضرورت ترک شود در قالب حرام و کم ضروری تر در قالب مکروه سامان داده شده است. آن دسته از امور که نوعی تعادل در مصالح و مفاسد دارد به عنوان مباح دسته بندی می شود.به عنوان نمونه از نظر قرآن آن چه از عبادت مد نظر است، دست یابی به تقوای الهی است که انسان را در مسیر شدن و صیرورت های کمالی، متخلق به صفات الهی و مظاهر تجلیات صفاتی خداوندی می کند. پس اگر انسان بخواهد متاله و خدایی شود باید به واجباتی چون نماز و روزه به عنوان مهم ترین و اصلی ترین عامل کسب تقوای الهی توجه یابد و هر آن چه مانع از تحقق آن است به عنوان اصلی ترین مانع در قالب محرمات بداند و از آن ها دوری ورزد.(بقره، آیات ۲۹ و ۲۸۳ و آیات دیگر)خداوند در آیه ۶۷ سوره یوسف بر لزوم احترام به قوانین عمومى از سوی مسلمانان، حتّى در جوامع غیردینى اشاره می کند. در حقیقت قوانین و مقرراتی که از سوی انسان ها برای ساماندهی به نظم اجتماعی وضع می شود، در جایی که مخالف اصول اسلامی نباشد، باید از سوی مسلمانان مورد عمل قرار گیرد. البته برخی از این قوانین عقلانی و عقلایی که در جوامع بشری وضع و اجرایی می شود، از سوی اسلام امضا و تایید شده است؛ زیرا آن ها را عامل انسجام اجتماعی ارزیابی کرده و بر فواید و آثار مثبت آن صحه گذاشته است.(بقره، آیه ۲۱۷؛ توبه، آیات ۳۶ و ۳۷ و آیات دیگر)در همه سنت های بشری احترام به والدین به عنوان یک ارزش مطرح و مورد تاکید است؛ اسلام نیز آن را مورد امضا قرار داده و احترام به این گروه را لازم و بایسته دانسته است. 2-خطا و اشتباه در تطبیق:انسان به برخی از امور به طور طبیعی گرایش داشته و آن را بزرگ می دارد و در برابر سر تعظیم فرود آورده و احترام می گذارد؛ اما فرد ممکن است در احترام قائل شدن برای شخص یا چیز دیگر به اشتباه بیافتد و شخص و چیز مورد احترام کیفیتهای خود را به شکل درست بازتاب نداده باشد یا احترامگذارنده در ارزشیابی کیفیات او به اشتباه افتاده باشد. به عنوان نمونه احترام به بت یا برخی از انسان ها چون حضرت مسیح (ع) . 3-غریزه :بنابر این غریزه بقا حکم میکند که افراد به طور معمول به دنبال کسب احترام باشند؛ به عنوان نمونه وقتی شخص در محیطی قرار می گیرد که باید تقیه کند، تقیه چیزی جز حفظ جان نیست؛ از این رو، ممکن است احترام نسبت به اموری بگذارد که اعتقادی به آن ندارد؛ چنان که عمار یاسر این گونه عمل کرد. خداوند در این باره می فرماید: هر کس پس از ایمان آوردن خود به خدا کفر ورزد عذابى سخت خواهد داشت، مگر آن کس که مجبور شده ولى قلبش به ایمان اطمینان دارد، لیکن هر که سینه اش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابى بزرگ خواهد بود.(نحل، آیه ۱۰۶) پس انسان گاه برای این که مقدسات او اهانت نشود به مقدسات دیگری احترام می گذارد؛
4-اجبار:برخی افراد، امور و اشیا خطرناک یا نیرومند هستند و احترام گذاردن به آنها ممکن است با ترس، ابهت دیدن، حفاظت از خود، یا تمکین همراه باشد. برخی افراد و امور دیگر بر ما حکم میرانند و پذیرفتن فرمان آنها و پیروی از آن میتواند نشانهای از احترام باشد. از نظر آموزه های وحیانی اسلام، احترام و تعظیم شعائر اسلامی و قوانین آن، از سوی افراد در سه شکل : طمع، خوف و محبت انجام می شود. بی گمان برترین و واقعی ترین نوع احترام آن است که با محبت انجام می شود؛ اما هستند افرادی که به طمع بهشت یا ترس از عذاب دوزخ اقدام به تعظیم شعائر و انجام آن می کنند.(سجده، آیه ۱۶؛ اعراف، آیه ۵۶) امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: گروهی خدا را برای چشم داشت، می پرستند و این پرستش بازرگانان است. گروهی او را از روی ترس عبادت می کنند و این عبادت بردگان است، و گروهی او را سپاسمندانه می پرستند و این پرستش آزادگان است»( حکمت ۲۳۷)احترام اجتماعی برآیند احترام به خود:کسانی حرمت های اجتماعی را نگه می دارند و به ارزش ها و قوانین و نیز افراد اجتماع احترام می گذارند، در حقیقت به خود احترام می گذارند؛ زیرا احترام به دیگری، بازتابی از احترام به خود است و کسی که به خود احترام می گذارد، برای صیانت از حرمت و حریم های خویش، تلاش می کند به گونه ای عمل کند تا حرمت خویش حفظ شود. یکی از مهم ترین راه های صیانت از خود و احترام به خود، احترام اجتماعی است.از نظر قرآن، هر کسی به عنوان خلیفه الله از ارزش ذاتی و کرامت انسانی برخوردار است(اسراء، آیه ۷۰؛ بقره، آیه ۳۰) که باید آن را حفظ کرده و صیانت کند و اجازه ندهد تا حرمت های کرامتی و شرافتی او مخدوش شود. از این روست که اسلام اجازه نمی دهد کسی خود را خوار و ذلیل کند . از این روست که اهانت و بی احترام به خود در اسلام ممنوع و گناه دانسته شده است. شناخت خصلت یا رفتار و با عقیده و ابعادی از دیگری که شایسته ستایش و تمجید است، به عنوان وظیفه اجتماعی به ما کمک می کند تا این جنبه های خوب را بیابیم و دیگری را به سبب داشتن آنها تمجید نماییم ؛ و حتی اگر هم قصد داریم به رد و اصلاح رفتار و افکار کسی بپردازیم، باید از راه مناسبی استفاده کنیم . درابتدا باید به جنبه های شخصیتی طرف مقابل تا حدودی آگاه شویم؛ ظرفیت او را بسنجیم و آرام آرام او را به اشتباهی آگاه سازیم و در صورت نیاز راه مناسب را به او پیشنهاد کنیم . در اینجاست که او را از قصد و نیت نوعدوستی خود آگاه کرده و خود را برای محبوبیت آماده می کنیم . این نمونه ای از احترام به دیگری در رفتار اجتماعی است که موجب صیانت خود و افزایش محبوبیت و احترام ما در جامعه می شود.احترام به ارزش های دیگران خود می تواند موجب حفظ و صیانت از ارزش های خودمان شود. از این روست که خداوند اجازه نمی دهد تا خدایان باطل کفار ومشرکان مورد سب و دشنام قرار گیرند تا خدای ناکرده موجب واکنش متقابل آنان نشود و دشمنان خدای تبارک و تعالی را دشنام ندهند و به مقدسات اسلامی توهین و اهانت نشود.(انعام، آیه ۱۰۸)