سبک زندگی اسلامی                  

خواسته‌های نفسانی و مهار آن:نفس انسانی دارای حالات متعددی است. از زمانی که روح در کالبد خاکی دمیده می‌شود و نفس انسانی شکل می‌گیرد که از آن به روان یاد می‌شود تا زمانی که این نفس، از کالبد خارج می‌شود، هر دم احوالی به خود می‌گیرد که از جمله احوال نفس، انحراف و آلودگی به گناه و فجور و در نتیجه آن بیماری و تباهی است.این انحراف به سبب خواسته‌های افراطی نفس و گرایش به تزیین و ارضای خواسته‌های مادی و شهوانی بیش از اندازه نیاز انسان است. این‌گونه است که گرفتار بدی و شرور می‌شود و راه فجور و عبور از مدار عدالت و تقوا را در پیش می‌گیرد و تباهی را برای انسان رقم می‌زند.یکی از مهم‌ترین مباحث در انسان شناسی، شناخت این احوال نفس و مدیریت و مهار آن است؛ زیرا خوشبختی و بدبختی انسان در دوسرا به این مسئله بستگی دارد. آموزه‌های الهی در حقیقت برای بیان این مسائل و چگونگی مدیریت نفس است.انسان هماره باید مواظب باشد تا مدیریت نفس در اختیار قوه عاقله باشد؛ نه قوای شهوانی و غضبانی؛ زیرا این دو، گرایش به افراط داشته و انسان را به انحراف می‌کشاند.انسان برای اینکه قوه شهوانی‌اش تغذیه نشود، باید ابزارهایی را که موجب برانگیختگی شهوانی می‌شود، مدیریت و مهار کند. از آنجا که چشم و نگریستن و دیدن و بینایی، ابزارهای برانگیختگی شهوت است باید آن را محدود و مهار کرد. بر همین اساس است که در آموزه‌های اسلام از چشم چرانی برحذر داشته شده است؛ زیرا مهم‌ترین عامل برانگیختگی شهوت جنسی و بلکه همه نوع شهوات است؛ چرا که انسان با دیدن تحریک و برانگیخته می‌شود و دل به آن چیز می‌سپارد و خواهان آن می‌شود.بر اساس آیات قرآن علل و عواملی موجب می‌شود تا نابهنجاری‌های اجتماعی از جمله مزاحمت زنان در جامعه ایجاد شود. از این رو از دو جنس خواسته شده تا بسترها و زمینه‌‌ها و علل و عوامل ایجادی نابهنجاری‌ها را شناسایی و از آنها پرهیز کنند.این علل و عوامل به هر دو سویه زن و مرد مربوط می‌شود؛ زیرا هر دو می‌توانند بستر نابهنجاری رفتاری و مزاحمت‌ها را فراهم آورند. به عنوان نمونه پوشش نامناسب زنان و سخنان شهوت انگیز از سوی آنان و چشم چرانی، از مهم‌ترین علل و عوامل مزاحمت‌ها و انحرافات جنسی و شهوانی است .«چشم چرانی»  و نگاه به نامحرم گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است.نگاه کردن به ناموس دیگران، ‌خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به  نامحرمان پرتاب می‌کند، محل کمین شیطان است. شیطان از کمان چشم‌های او ناموس دیگران را نشانه می‌گیرد. پیامبر خدا(ص) فرمود: نگاه به نامحرم تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است». (بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۱)

انسانیت قابل مذاکره نیست:استاد درس قانون از یکی از دانشجویان پرسید ،اسمت چیست؟دانشجو خود را معرفی کرد ولی استاد بی جهت عصبانی شده و دانشجو را ازکلاس بیرون کرد.دانشجو تلاش کرد ازخود دفاع کند ولی استاد با تندی او را از کلاس بیرون راند .دانشجو ‌خارج شد در حالی که احساس مظلومیت می کرد و دیگر دانشجویان ساکت بودند .سپس استاد بحث خود را شروع کرد و پرسید:چرا قانون وضع می شود؟یکی از دانشجویان پاسخ داد: برای این که کارهای مردم نظام مند شود ؛دیگری گفت: برای ایجاد نظم و دانشجوی سوم گفت: قانون برای این است که قوی بر ضعیف ظلم نکند .استاد گفت :
همه این ها درست است ولی کافی نیست .یکی از دانشجویان دست بلند و گفت : برای این که عدالت محقق شود . استاد
گفت : جواب همین است . برای این که عدالت سودبخش باشد ...استاد ادامه داد :حالا فایده عدالت چیست؟یکی از دانشجویان گفت: برای حفظ حقوق افراد و این که کسی مورد ستم قرار نگیرد .سپس استاد گفت :حالا بدون ترس پاسخ مرا بدهید ؛آیا من به همکلاسی شما ظلم کردم‌ که او را بیرون کردم؟دانشجویان یک صدا پاسخ دادند:بله!!پس استاد با عصبانیت گفت :خوب پس شما چرا در برابر ظلم من ساکت شدید و عکس العملی نشان ندادید؟قوانین چه فایده ای دارند اگر ما شجاعت اجرای آن را نداشته باشیم؟!هنگامی که شما در برابر ظلمی که به کسی می شود سکوت کرده و ازحق دفاع نمی کنید انسانیت خود را از دست می دهید و انسانیت قابل مذاکره نیست !سپس استاد دانشجویی را که بیرون کرده بود صدا زد و در برابر دانشجویان از او عذرخواهی کرد و گفت :این درس امروز شما بود!و باید آن را در اجتماع خود تا زنده هستید محقق سازید.

حضرت علی (ع) در خطبه همام در حدیثی بسیار زیبا می‌فرمایند:دنيا آن‌ها را خواست ولی ایشان دنیا را نخواستند و دنيا آن‌ها را به اسارت خود درآورد ولى ایشان با دادنِ فدیه و عوض، جان خود را از اسارت دنیا رها نمودند. (خطبه 193 - نهج‌البلاغه)انسان از زمان بدنیاآمدن دارای هفت نفس سنگین است که همه در این دنیا ارضاء می‌شوند. پس قهراً و قطعاً مانند طفلی که برای شیر محتاج سینه‌ی مادر است، انسان نیز محتاج دنیا است.هر زندانی باید یک فدیه و مبلغی بپردازد تا خود را از زندان آزاد کند تا بدنبال آنچه نیاز اوست برود. چون زندان هیچ‌یک از نیازهای انسان را تأمین نمی‌کند.پس انسان نیز باید برای رهاشدن از زندان دنیا، فدیه‌ی خود را با انفاق به نیازمندان پرداخت کند تا دنیا او را از رغبت‌های ظاهری خود بی‌میل کرده و آزادش کند. وقتی دنیا انسان را از چنگال بی‌رحم خود آزاد کند، انسان قطعاً در جستجوی آخرت خواهد رفت و چنین کسی تمام کارها و فکرها و سخنانش فقط آخرت خواهد بود.کسی که با حقوق چند میلیونی در ماه 20 هزارتومان صدقه می‌دهد، هرگز نمی‌تواند بهای آزادی خود از زندان دنیا را بپردازد.!!! زندانیِ دنیا هرگز فقط با نمازخواندن و زکات‌دادن نمی‌تواند خود را آزاد کند. کسی را که دنیا آزادش کند، از مرگ هراسی به خود راه نمی‌دهد و در هر دو دنیا سعادتمند و رستگار است.