سبک زندگی اسلامی 98/10/22
سبک زندگی اسلامی
راحت یا سخت جان دادن :و راحتي جان دادن صرفاً آن چيزي نيست که ما با چشم خود مي بينيم . شما گاهي کنار رفيق خود نشسته ايد که او خواب است و در هنگام خواب وحشتناک ترين کابوس را مي بيند . يک دفعه از خواب بيدار مي شود و مي گويد آيا تو ديدي آن چيزي را که من ديديم ؟ مي گوييد نه من نديدم ، شما راحت خوابيده بوديد . ظاهر فرد خيلي راحت است اما در باطن او چه اتفاقي رخ مي دهد . بنابراين صرف ظاهر را نبايد ملاک گرفت . آن چه که از روايات برمي آيد اين است که در لحظه ي آخر نوع جان دادن انسان ها چهار صورت است . بعضي از افراد آدم هاي خوبي هستند ، خيلي راحت هم از دنيا مي روند . درروايتي از پيامبر اکرم (ص) است که ملک الموت دو شاخه ي گل براي اين فرد مي آورد . يکي از آنها باعث نسيان اموال و فرزندان مي شود که فرد ديگر غصه نخورد . يکي ديگر بويي معطر از حرم الهي دارد و وقتي مومن اين گل را بو مي کند سخاوتمندانه جان مي دهد . در برخي از روايات است که اين دو شاخه گل نيستند بلکه دو نسيم هستند که از حرم الهي مي وزند .دو نسيم معطر و جان فزا که يکي از آنها مونسيه و ديگري موسخيه است و فرد به راحتي جان مي دهد مانند بو کردن يک گل . اما برخي از خوبان هستند که در لحظه ي آخر سخت جان مي دهند . در روايتي از پيامبر اکرم (ص) است که احياناً اگر گناهاني بوده که فرد نتوانسته آنها را جبران کند و با بلاها ، مرض ها ، سختي ها و مشکلات دنيا پاک نشده است ، خداوند متعال در آخرين مرحله ي دنيا اين سختي را براي او بوجود مي آورد که اينجا بي حساب شود . يعني پاک شود و ازآن طرف اول راحتي او شود. نوع سوم آدم هاي بدي هستند که خوب مي ميرند و در ظاهر راحت جان مي دهند . به اين دليل است که خداوند متعال اجر کسي را ضايع نمي کند . از طرف ديگر خدا قسم ياد کرده که درآن طرف ديگر خبري از احسان به کفار نيست . از اين جهت اگر کافري در اين دنيا عمل خيري انجام داده باشد ، همينجا جزاي او را مي دهند . جزاي او اين است که راحت جان بدهد . روايتي از امام کاظم (ع) است که حسنات کفار در همين دنيا با آنها تسويه مي شود .اگر کار خوبي کرده باشند در همين دنيا پاداش آن را مي بينند يعني آخرين لذت و راحتي آنها همين است . چهارمين نوع آدم هاي بدي هستند که بد هم مي ميرند . مرحوم آيت اله اراکي مي فرمود من پاي منبر آقا شيخ عباس قمي صاحب مفاتيح بودم و شنيدم که محدث قومي فرمود من وارد قبرستان وادي السلام شدم و صداي نعره شنيدم . چون صداي نعره ها بسيار بلند بود اول گمان کردم که شتري را داغ مي کنند . هرچه نزديک تر مي شدم صداي نعره ها بيشتر مي شد . دقت کردم و ديدم که اطرافيان نمي شوند و فقط من آن را مي شنوم . وقتي نزديک شدم ديدم جنازه اي را دفن مي کنند . ايشان مي گويند من متوجه شدم که نعره ها از همين جنازه است . اين فرد چه انسان فاسق و فاجري بوده که عذاب او از همين جا شروع شده است . اين آدم ها افرادي هستند که بد هستند و بد نيز مي ميرند . البته اين چهار قسم را که گفتم ما نبايد فقط ظاهر را نگاه کنيم ، چيزهايي است که با چشم و گوش ديگري است ديده وشنيده مي شود که آنها ملاک است . از بیانات حجت الاسلام عالی
محدودیت تاثیر وسائل :از نظر آموزههای قرآنی، دنیا دار الاسباب است و برای رسیدن به اهداف باید از وسائل و اسباب مناسب آن بهره برد، چنان که ذوالقرنین این گونه عمل کرد. (کهف، آیات 82 تا 92)خدا به صراحت در جایی دیگر می فرماید : ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺁﻭﻳﺰ ﻭ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ، ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻱ ﻣﻘﺮّﺑﺎﻥ ﺩﺭﮔﺎﻫﺶ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻘﺮّﺏ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺍﻭ ﺑﺠﻮﻳﻴﺪ. (مائده، آیه 35 و نیز اسراء، آیه 57)اما باید توجه داشت که اسباب و وسایل هر چند به حکم سنت های الهی تأثیر میگذارد، ولی حاکم بر خدا نخواهد بود، زیرا خدا حاکم مطلق است نه قوانین حتی قوانینی که به عنوان سنت الهی در جهان و جان و جامعه حاکم است. از این رو اگر آتش می سوزاند به مشیت اوست، ولی ممکن است به حکمت الهی نسوزاند چنان که بر ابراهیم علیه السلام گلستان شد: از همین روست که امام سجاد (ع)در توصیف خدا می فرماید : ای خدایی که وسایل جایگزین حکمت نمی شود و آن را تغییر نمی دهد. به عنوان نمونه، از سنت های الهی چشم زخم است که تاثیر سوء به جا می گذارد. از همین رو برای دفع آن لازم است که ما شاء الله گفته شود: و ﭼﺮﺍ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﺑﺎﻍ ﺧﻮﺩ ، ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻱ ، ﻧﮕﻔﺘﻲ : ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﺩ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻧﻴﺮﻭﻳﻲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺟﻬﺖ ﺛﺮﻭﺕ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻛﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻲ .(کهف، آیه ٣٩) در این آیه بیان شده برای چشم زخم و حفظ برکات، ایمان و گفتن ما شاء الله تأثیر دارد. حضرت یعقوب (ع) نیز برای دفع چشم زخم از فرزندان می خواهد در موقعیتی قرار نگیرند که چشم شوند. برای همین از آنان می خواهد تا جدا از هم و درهای مختلف وارد شهر شوند. از این آیات دانسته می شود : 1. سنت های الهی حاکم بر هستی است؛ 2. سنت های الهی حاکم بر خدا نیست ؛ 3. سنت های الهی به مصلحت الهی در جزئیات تغییر میکند؛ 4. سنت های الهی علیه حکمت الهی نیست. هم چنین معلوم میشود که برای دفع چشم زخم می توان افزون بر عمل پنهانکاری و عدم نمایش آشکار نعمت، علیه توکلت را گفت. پس با این که وظیفه به کارگیری اسباب است ولی این به معنای این نیست که حتما اسباب تأثیر مطلق داشته باشد. پس اگر توسلی به اسباب شود تا مثلا بیماری شفا یابد ممکن است حکمت الهی عدم درمان یا حتی مرگ بیمار باشد. بنابراین وظیفه ما عمل به اسباب است؛ زیرا نمی دانیم که حکمت الهی چیست.