تکبر، برترنمایی نابهنجار اجتماعی 98/11/10
تکبر، برترنمایی نابهنجار اجتماعی
کبر به معنای بزرگی و تکبر برترنمایی اجتماعی است. شخص متکبر در گام نخست در خود نوعی بزرگی و برتری نسبت به دیگران می یابد و این تخیل و توهم به او دست می دهد که از دیگران به اموری برتر است و در گام دوم تلاش می کند تا برتری خویش را به رفتارهایی به نمایش گذارد. این گونه است که رفتارهای نابهنجاری متکبرانه و مستکبرانه را در حوزه تعاملات میان فردی و رفتارهای نابهنجار اجتماعی سیاسی بروز می دهد. از نظر قرآن، برخی از صفات خاص خداوند است و سزاوار نیست تا بنده بدان متخلق و متصف شود. از جمله کبر و بزرگی است که خاص خداوند است و خداوند صفت کبر را در انسان نمی پسندد و داشتن روحیه تکبر در وی را ناپسند می شمارد؛ زیرا داشتن این صفت آثاری را به دنبال دارد که آدمی را از صیرورت و شدن های کمالی به سمت صیرورت های سقوطی و هبوطی سوق می دهد.از نظر قرآن، کارکردها و آثاری برای تکبر اجتماعی است که برخی از مهم ترین آن ها عبارتند از 1-اسراف: یکی تاثیرات مخرب روحیه تکبر و خودبزرگ بینی، رویه اسراف و تجاوز از حد معقول و مقبول و مشروع است. 2-هبوط: انسان و جنیان از میان آفریده های الهی، دارای اراده و اختیار و حق انتخاب آزادانه هستند. از همین روست که این دو آفریده دارای تکلیف تشریعی هستند که در صورت مخالفت مجازات و کیفر می شوند.(ق، آیه ۵۶؛ انسان، آیه ۳؛ سجده، آیه ۱۳؛ هود، آیه ۱۱۹) از نظر قرآن، این دو آفریده به دلیل تخلق به اخلاق های متضاد گوناگون از این ظرفیت برخوردار هستند که گرفتار روحیه تکبر و رویه استکباری شوند. 3-اعراض از آیات خدا: اعراض از آیات الهى از پیامدها خودبرتربینى و تکبّر است. بنابراین، متکبر با آن که حقیقت آیات الهی را می بیند و می شناسد، ولی بدان ایمان نمی آورد و از آن اعراض می کند.(اعراف، آیه 4-اعراض از راه رشد: متکبر به سبب خودبزرگ بینی حاضر نیست تا از حقیقت پیروی کند و تنها راه خود را راه رشد و هدایت می داند. فرعون مصداق روشن متکبر و مستکبر این گونه در برابر راه رشد الهی مقاومت می کرد و راه خود را راه رشد می دانست.(هود، آیه ۹۷)5-غفلت: متکبر حقایق را نمی بیند و از آن غافل می شود.(اعراف، آیه ۱۴۶) 6-افترا به خدا: تکبّر، موجب افترا به خدا است.(زمر، آیه ۶۰) 7-انتقام: متکبر هر گاه به اهداف خودش نرسد حس انتقامجویى در وی برانگیخته می شود؛ چنان که ابلیس به سبب آن که نتوانست به اهدافش برسد، حس انتقام علیه آدم در او برانگیخته شد و تصمیم گرفت تا آدم و فرزندانش را گمراه کند.(اسراء، آیات ۶۱ و ۶۲) 8-بخل: بخل ورزى و ترویج آن، از آثار تکبّر و تفاخر است. (نساء، آیات ۳۶و۳۷؛ حدید، آیات ۲۳و۲۴) در این آیات کسانی که بخل می ورزند یا دیگران را به بخل تشویق می کنند، انسان های مختال و فخور دانسته اند. هر چند که واژه اختیال به معنای خیال بافی است، ولی به متکبر به سبب آن که با خیال بافی خود را برتر می یابد و فخرفروشی می کند،
9-تحقیر: تکبر و خودبزرگ بینی موجب می شود تا شخص دیگران را حقیر و کوچک شمارد(اعراف، آیه ۱۲؛ حجر، آیه ۳۳؛ ص، آیه ۷۶) و با همین روحیه با دیگران رفتار کند. 10-. تضییع حقوق: تضییع حقوق دیگران، ناشى از روحیّه تکبّر و خودبرتربینى است.( آل عمران، آیه ۷۵) اهل کتاب به دلیل آن که خود را به حق و اهل نجات و بهشت می دانستند، دیگران را خوار و ذلیل می بینند و با این روحیه حتی حاضر نیستند به تعهدات خود عمل کنند و بر این باورند که آنان دست برتر هستند و کسی را بر آنان برتری نیست. 11-تمرّد: تمرّد و نافرمانى از احکام و قوانین، پیامد تکبّر و خودبرتربینى است؛ چنان که ابلیس به سبب داشتن همین روحیه رویه تمرد و نافرمانی را در پیش گرفت و حاضر نیست تا بر اساس احکام الهی عمل و رفتار کند.
12-جدال: تکبّر و خودبرتربینى، زمینه جدال باطل و بی دلیل محکمه پسند برهانی در آیات الهى و امور حق است. بنابراین، مجادله از پیامدهای خودبرتربینی در افراد است که حاضر نمی شوند تن به دلایل محکم برهانی دهند و بدون هیچ دلیل و برهانی عقاید و افکار خویش را بزرگ و درست دانسته و از آن دست بر نمی دارند.( غافر، آیات ۳۵ و ۵۶) 13-حقناپذیرى: تکبّر و خودبرتربینى کافران، مانع پذیرش حقایق از جمله حقایق قرآن می شود و آنان را به سمت و سویی می برد که از حق وحقیقت دور می شوند.(ص، آیات ۱ و ۲)14-طبع قلب: تکبّر، موجب تغییر طبیعت حق جو قلب و در نهایت ختم و مهر نهاده شدن بر آن قلب متکبر می شود؛ به طوری که دیگر حقیقتی را بر نمی تابد و درک و فهم نمی کند و بدان گرایش و میلی نمی یابد.(غافر، آیه ۳۵)15-خیانت: خودبرتربینى و تکبر افراد موجب می شود تا به اصول اخلاقی پای بند نباشند و در امانت خیانت ورزند 16-ریا: ریاکارى در امور زندگی اجتماعی از جمله امور عبادی مانند انفاق از آثار تکبّر و فخرفروشى افراد است که باید به آن توجه یافت و از تکبر اجتناب کرد.(نساء، آیات ۳۶ و37) 17-ریب و شک: شک ذهنی و تردید عملی در حق، ناشى از روحیّه تکبّر در این افراد است. (غافر، آیات۳۴و۳۵)18-گمراهى: تکبّر و خودبرتربینى، زمینه گرایش آدمى به راه ضلالت و گمراهى است.19-گناه: تکبّر و غرور در برابر دعوت به تقوا، موجب آلودگى انسان به گناه است.(بقره، آیه ۲۰۶)
20-مانع احسان: تکبّر و گردنفرازى، مانع احسان به دیگران می شود.(نساء، آیه ۳۶) 21-مانع فهم آیات: تکبّر و خودبزرگبینى ، مانع فهم آیات و معارف الهى است.(اعراف، آیه ۱۴۶)؛ 22-مانع اصلاح: تکبر و عزت دروغین، مانع اصلاح و نصیحتپذیرى انسان است.(بقره، آیه ۲۰۶) 23-مانع ایمان: تکبر و خودبرتربینى، مانع ایمان به آیات الهى است.(اعراف، آیه ۱۴۶) 24-مانع عبودیّت: تکبّر، مانع عبادت و بندگى خدا است.(نساء، آیه ۳۶) 25-مانع کمال: خودبرتربینى، مانع انتخاب راه رشد و کمال است(اعراف، آیه ۱۴۶)؛ 26-محرومیّت از محبّت خدا: تکبّر، موجب محرومیّت از حبّ و دوستى خداوند است.(نساء، آیه ۳۶؛ لقمان، آیه ۱۸؛ حدید، آیه ۲۳)چنان که گفته شد کبر و بزرگی از آن خدا است و تکبرورزی تنها شایسته اوست.(حشر، آیه ۲۳) از همین روست که در آیات قرآنی به سبب پیامدها و آثار نابهنجاری که برای تکبر انسانی و جنی است، از آن به شدت برحذر داشته شده است. لقمان در سفارش خویش از فرزند می خواهد تا تکبر را کنار بگذارد و با روحیه و رویه متکبران در جامعه زندگی نکند.(لقمان، آیات ۱۷ و ۱۸) شناخت علل و عوامل و بسترهای ایجادی آن بسیار مهم و اساسی در پیشگیری و درمان است؛ زیرا بدون شناخت عوامل ایجادی نمی تواند جلوی تکبر و استکبار و آثار زیانبار اجتماعی آن را گرفت. از مهم ترین عوامل و زمینه های ایجادی تکبر می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1-اشرافیّت: اشرافیّت و حضور در مناصب و مقامات اجتماعی و بهره مندی از ثروت و قدرت و امتیازهای اجتماعی، زمینه ابتلای انسان به تکبّر و خوى خودبرتربینى است2-بهرهمندى از امکانات: برخوردارى از امکانات و فراوانى مال و فرزند، زمینه تکبّر و عجب می شود و انسان فریب می خورد و گرفتار غرور دنیوی می شود و رفتاری نابهنجار و ضد اجتماعی در پیش می گیرد 3-تکذیب آیات خدا: تکذیب آیات خدا، علّت تکبّر و غرور انسان است. (اعراف، آیه ۱۴۶) 4-شیطان: همراهى شیطان با آدمى، عامل گرفتارى او به کبر و خودبزرگبینى اوست. 5-علم بی تزکیه: علم بدون یاد آخرت و فاقد تزکیه، زمینه تکبّر آدمی و رفتارهای متکبرانه و رویه مستکبرانه می شود؛
۶. غفلت از آیات خدا: غفلت از آیات خدایی که همه هستی را پر کرده و در برابر دیدگان او به انواع و اقسام تجلی و ظهور دارد، عامل تکبّر و خودبرتربینى انسان است. 7-فراوانى مال و فرزند: از نظر قرآن قدرت و ثروت و بهرهمندى از امکانات گوناگون از جمله داشتن فرزندان زیاد و مانند آن ها عامل تکبر در برخی از افراد و رفتارهای مستکبرانه است.۸. نژادپرستى: نژاد پرستی از دیگر عواملی است که موجب تکبر و رویه استکباری است؛ چنان که اعتقاد ابلیس به برترى نژاد خود، موجب تکبّر وى بر آدم(ع) و تخطی و تمرد از فرمان الهی شده و زمینه هبوط و سقوط و اخراج و لعن وی را فراهم آورده است.