سبک زندگی اسلامی               

مراد از اصحاب یمین چیست؟:آیات سوره واقعه ویژگی‌های سابقون و اصحاب یمین را بر می‌شمرد. شهید مطهری توضیح می‌دهد که مراد از اصحاب یمین عموم مردم و اکثر مردم هستند که ولو خطاهایی دارند ولی خوبی‌هایشان بر بدی‌هایشان می‌چربد. حضرت امام (ره) نیز در تقریرات فلسفه‌اش توضیح می‌دهد که اکثر مردم از جهنم نجات می‌یابند.در آیات سوره واقعه که اتفاقا جزو سوره‌هایی است که مورد اهتمام رزمندگان بوده، بهشت سابقون و بهشت اصحاب یمین ترسیم می‌شود. باید دقت کنیم که بهشت، حقیقتی نیست که در همین دنیا وجود نداشته باشد. بهشت انسان‌ها همین الان هم وجود دارد و در قیامت و بعد از قیامت، فقط چشم‌ها بینا می‌شود «فبصرک الیوم حدید» رخ می‌دهد. لذا وقتی خدای متعال بهشت را توصیف می‌کند، در واقع در حال توصیف هویت و حقیقت آن طایفه خاص از بهشتیان است.یکی از ویژگی‌های بهشت سابقون و بهشت اصحاب یمین این است که در هر دو حقایق و موجوداتی به نام حور العین وجود دارند. اینها «جزاء بما کانوا یعملون» هستند. یعنی هویت عمل صالح انسان‌ها در آن دنیا همین موجودات لطیف و زیبا هستند. تزویج اینها در آن دنیا نیز اشاره به ارتباط متقابل اینها با انسان‌ها دارد؛ یعنی اشاره به یک تزویج حقیقی دارد نه اعتباری.اینها از انسان‌ها استفاده می‌کنند و انسان‌ها نیز از این اعمال استفاده می‌کنند. حور العین مرتبه‌ای پایین‌تر از انسان‌های نیکوکار دارند. لذا زنان و مردان بهشتی برتر از زنان و مردان از جنس حور العین هستند.اما نکته جالبی که در تفاوت بهشت سابقون و بهشت اصحاب یمین وجود دارد، این است که این موجودات زیبا در اطراف تخت‌های عزت سابقون طواف می‌کنند. حول آن‌ها هستند. اما سابقون متوجه یکدیگرند و متوجه خدای متعالند. اما اصحاب یمین در حال ارتباط با حور العین هستند. یعنی اصحاب یمین به خود اعمال خوشند و در بهشت اعمالند. اما سابقون از بهشت اعمال می‌گذرند و عبور می‌کنند بهشت اعمال را دارند در اطرافشان، ولی مشغول امر دیگری هستند. این هویت «اخلاص» است.بروز اخلاص در جبهه حق این است که برخی از فواید عمل خود استفاده می‌کنند. مثلاً اگر کالای تولید داخل را نماد و بروز اعتماد به نفس و اعتماد به ایمان و مبارزه و جهاد بدانیم، عده‌ای از عائدات کالای تولید داخل استفاده می‌کنند، اما عده‌ای هر چند این عائدات نصیبشان می‌شود، ولی در واقع درگیر مبارزه برای وجه الله و کمک به ولی خدا هستند. اگر این هویت در میان خواص و نخبگان و سابقون در کل جامعه سرریز شود، سرعت این حرکت بیشتر می‌شود.اینکه قرآن کریم ویژگی‌های بهشت سابقون را برای همه انسان‌ها ذکر می‌کند، به این دلیل است که انسان‌ها تلاش کنند آن حقایق را در زندگی خود ایجاد کنند و تا حدودی به سمت آن حرکت کنند و به این ترتیب سرعت سلوکشان بیشتر شود.اما نکته کلیدی‌تر این است که اگر جامعه تلاش کند با سابقون ارتباط و اتصال بیشتری پیدا کند و یک هویت مشترک با سابقون پیدا کند، سرعت حرکتش رشد می‌کند. یکی از راه‌های رشد و سرعت سلوک در جامعه ایجاد ارتباط و اتصال و ولایت بین عموم مردم با خواص و نخبگان و سابقون است.هر چقدر این ارتباط قوی‌تر شود، ویژگی‌هایی که سرعت سلوک را بیشتر می‌کند، در کل هویت جامعه بیشتر بروز و ظهور پیدا می‌کند. باید کاری کنیم سابقون یا اهل اخلاص و اهل سبقت و رشد و حرکت نمادها و الگوهایی باشند که مردم از پیوستن و انسجام با آن‌ها احساس آرامش و لذت می‌کنند. هر نوع ایجاد گسل بین خوبان و عموم جامعه باعث کند شدن حرکت جامعه خواهد شد.علی مهدیان-منبع:فارس

عزت در قرآن به چه معناست؟:گفتارشان تو را هرگز اندوهگین نسازد، که هر چه عزت هست فقط از خداست. (65 - یونس)

واژه «عزیز» تغییر یافته از کلمه‌ی «ارض عِزاز» است. «ارض عِزاز» به زمینی گویند که بیل در آن فرو نرود و چنان سخت باشد که کسی قدرت شخم‌زدن آن را نداشته باشد. «عزیز» کسی است که هیچ کس قدرت شکست‌دادن او را ندارد. حضرت حق تعالی می‌فرماید: هر عزتی هست همه از آنِ خداست و اگر کسی را خدا عزیز نکند توانِ عزیزکردن خود را ندارد. برای کسبِ عزت واقعی نخست باید با تقویِ الهی، عزیز خدا شد.هر چیزی که انسان داشته باشد ولی خلایق قدرتِ گرفتن آن را از او نداشته باشند «عزت» گفته می‌شود. پس اتوموبیل و خانه و پُست و مقام هیچکدام شامل عزت نیستند، زیرا توسطِ انسان از انسان، قابلِ سلب‌شدن هستند.یوسف نبی (ع) را خداوند عزیز مصر کرد زیرا هر کاری برادران و زلیخا کردند و همه چیز را از او گرفتند ولی عزیزشدن مصر را نتوانستند از او بگیرند. خداوند هدفش از خشکسالی مصر، کشتن مردم مصر از گرسنگی نبود بلکه، هدفش رساندنِ روزی مردم مصر به دست حضرت یوسف (ع) بود تا او را عزیز مصر کند. از امام حسین (ع) در کربلا هر چیزی را که می‌توانستند حتی جان عزیزش را مردم  کوفه از او گرفتند و آنچه که نتوانسته‌اند بعد از قرن‌ها از او بگیرند و ما شاهدیم، آن است که به آن «عزت» می‌گوییم.

داستان ها و پندهای اخلاقی:در دانشگاه استاد معتقدی داشتم که تئوری‌هایِ مدیریت درس می‌داد. روزی گفت: یک مدیر موفق باید به بیست سال بعد نگاه کند تا بتواند موفق عمل کند و همیشه چشمش به افق‌های دوردست  باشد.گفتم: استاد اگر مدیری خیلی دوردست‌ها را بنگرد و صد سالِ بعد را نگاه کند چطور؟ تبسّمی کرد و گفت: آن زمان مدیریت مردم را رها می‌کند و به سمتِ خدمت به خلق می‌رود تا آخرت خویش را مدیریت کند و خدا هم دنیای او را با روزی‌رسانی‌اش مدیریت می‌کند و به نظرم این بهترین مدیریت است.