عزت اجتماعی، عوامل و موانع آن 98/12/13
عزت اجتماعی، عوامل و موانع آن
عزت، حالتی مثبت در نفس است که اجازه نمی دهد تا کسی او را خوار و ذلیل کند و بر او چیره و غلبه کرده و سلطه یابد. هر چند که عزت یک حالت نفسانی و باطنی و از مسایل روان شناسی است؛ اما آثار این عزت بیش تر در حوزه روان شناسی اجتماعی بروز و ظهور می کند؛ ازاین روست که با حوزه عمل اجتماعی ارتباط تنگاتنگ دارد. عزت سیاسی نیز برآیندی از همین عزت اجتماعی است؛ چرا که انسان در تعاملات با دیگری است که عزت باطنی را بروز و ظهور می دهد و بر آن است تا عزتمندانه در اجتماع زندگی کند؛ پس سبک زندگی را در پیش می گیرد که تامین کننده و تضمین گر این حالت روانی و باطنی او باشد و شرایط به گونه ای رقم نخورد تا ذلیل و خوار باشد.البته کسانی که مظهر خدا شده باشند، به اعتبار مظهریت تجلی گاه عزت الهی خواهند بود، و به سبب همین مظهریت آنان نیز عزیزی هستند که مقهور و مغلوب نخواهند شد و گرد ذلت و خواری بر ایشان ننشیند. از نظر قرآن هر کسی خواهان عزت برای خویش است؛ زیرا عزت به معنای قهاریت و غلبه و سلطه مطلق بدون مقهوریت و مغلوبیت، به انسان این معنا را می بخشد تا آزادانه عمل کند و تحت اراده اجباری و اکراهی دیگری قرار نگیرد و مجبور به کاری نشود که بیانگر ذلت نفس اوست.خداوند به صراحت از اراده انسانی برای کسب عزت نفس و عزت اجتماعی سخن به میان آورده و فرموده است: هر کسی عزت را می خواهد و اراده دارد بداند که همه عزت فقط برای خدا است.(فاطر، آیه ۱۰) پس عزّت خواهی، از خواسته هاى طبیعى انسان است. از نظر قرآن، در میان صفات الهی برخی از صفات از صفات برتر و عالی نسبت به دیگر صفات است. از جمله این صفات می توان به صفت عزت اشاره کرد. خدا می فرماید: برای خدا مثل برتر و اعلی است و همان خدایی که عزیز و حکیم است.(نحل، آیه ۶۰؛ روم، آیه ۲۷)در اهمیت عزت همین بس که خداوند در اجراى خواسته هاى حکیمانه خویش، برخوردار صفت عزت اقدام می کند بی آن که هرگز مقهور و مغلوب خواسته کسی یا چیزی شود و چیزی نیز سد راه انجام خواسته های حکمیانه اش شود. در حقیقت هستی با حکمت و با اقتدار عزت از سوی خدا مدیریت می شود. این بدان معنا است که استقلال اجتماعی افراد یا استقلال سیاسی کشور جز در سایه عزت مقتدرانه فراهم نمی شود؛ زیرا اگر شخص یا کشوری بخواهد اهداف متعالی خود را تحقق بخشد باید از اقتدار عزت مدارانه برخوردار باشد و کسی یا چیزی مانع نشود بلکه عزت او خود مانع از نفوذ اکراهی یا اجباری اراده های دیگری یا دیگر کشورها باشد.در سایه چنین اقتداری عزت مدارانه است که وحدت اجتماعی در جامعه ایجاد می شود؛ زیرا اگر شخص یا جامعه ای از عزت برخوردار نباشند نمی توانند متفرقات را به وحدت و اتحاد سوق دهند، هم چنین از آثار عزت برخاسته از عزت الهی می توان به رفتار اجتماعی سخاوتمندانه افراد اشاره کرد؛ زیرا کسی که متوجه عزت با خاستگاه الهی خویش است، خود را مقهور و مغلوب نمی یابد و در هیچ کار و امری بخل نمی ورزد و با سخاوت تمام به انفاق رو می آورد؛ زیرا اگر انفاق و سخاوت موجب فقر او شود، در حقیقت نوعی مغلوبیت و مقهوریت نسبت به این امر تحقق یافته است؛ در حالی که عزیز به عزت الهی هیچ گاه مقهور و مغلوب چیزی نمی شود. از دیگر آثار اجتماعی عزت که بر اهمیت آن نیز دلالت دارد، الفت میان افراد جامعه است. از نظر قرآن حاکمیّت الهى بر قلبها و ایجاد الفت بین آنها، نمودى از عزّت خداوند است(انفال، آیه ۶۳)؛ پیروزی و موفقیت در امور اجتماعی ، سیاسی و نظامی نیز مرهون عزت برآمده از عزت الهی است.هم چنین حفظ معابد و آثار مذهبی و مقدسات اجتماعی و شعائر آن نیز در گرو عزت الهی است و اجتماع در سایه چنین عزتی است که می تواند به صیانت و حفاظت از آن بپردازد و موفق شود.(حج، آیه ۴۰)انسان در سایه عزت الهی می تواند عزیزانه زندگی کند و در اجتماع به آرامش و آسایش دست یابد؛ زیرا توجه به علم و عزت الهی و بهره مندی مومنان از آن خود بهترین عامل آرامش و اطمینان بخش است که انسان از آن بهره می برد.(بقره، آیه ۲۶۰ و آیات دیگر). عوامل بسیاری در تحقق این حالت عزت برآمده از خاستگاه عزت الهی نقش دارد. پس اگر کسی بخواهد مظهر اسم عزت الهی باشد و از این اسم بهره مند شود، باید اسباب آن را فراهم آورد که در آیات قرآنی به آن اشاره شده است. 1-آخرت طلبى: بی گمان آخرت نقش تعیین کننده ای در فلسفه و سبک زندگی بشر دارد؛ زیرا آخرت طلبی انسان را از گرایش محض به دنیا باز می دارد و فعالیت هایش را به گونه ای جهت می دهد تا آخرتش نیز تامین و تضمین شود. 2-اراده: از نظر قرآن یکی از مهم ترین عوامل تاثیر گذار در ایجاد عزت خواسته و اراده انسانی است. تا انسان اراده نکند و نخواهد و عزم بر انجام نداشته باشد، هرگز به عزت نمی رسد. 3-سلوک راه خدا: عزّت و کمال، در گرو پیمودن راه خدا است ؛ زیرا در این راه است که انسانی خدایی می شود. 4-عبادت: مهم ترین عاملی که انسان را خدایی می کند، عبادتی است که در صراط مستقیم یعنی در چارچوب اسلام انجام می گیرد. 5-قرآن: قرآن و پیروى از آموزه هاى آن، مایه عزّت انسانها می شود.
شکیبایی کن و شکیبایی تو جز به توفیق خدا نیست. (127 - نحل)ای انسان! تمام خوشیهایی که طی کردی در این دنیا میماند و تمام تلخیهایی که برای خدا تحملش کردی به دنیای دیگر خود میفرستی. پس اگر رنجهایت بیشتر از خوشیهایت در دنیا شد، بدان خداوند تو را توفیق داده تا توشهی آخرتت را سنگینتر و زیادترش کنی، پس بیشتر شکرش کن!!!