بررسی عوامل و آثار غفلت انسان از نگاه قرآن 99/2/21
بررسی عوامل و آثار غفلت انسان از نگاه قرآن
غفلت، سهوی است که به جهت کمی مواظبت و هوشیاری به آدمی دست میدهد. او با حضور چیزی، آن را نمیبیند و توجه و اهتمامی به آن نمیورزد. این چیز چه بزرگ مانند خورشیدی باشد که در آسمان هر روز نظاره گرش است و یا چیزی کوچک باشد مانند مورچهای که در زیر پایش در حرکت است، توجهی به آن نمیکند و چنان رفتار میکند که اصولا وجود خارجی ندارند.چنین حالتی موجب میشود تا آدمی با آنکه درک درستی از مسائل دارد، ولی اهتمامی به حقایق نمیکند و رفتاری در پیش میگیرد که گویی این امور و چیزها در زندگی وی تاثیری ندارند؛ در حالی که هر یک از امور در حد و اندازه خود در زندگی و آیندهاش تاثیری مناسب به جا میگذارند.یکی از مصادیق غفلت، غفلت از خداست که آثار و پیامدهای بزرگی در رفتار و زندگی آدمی به جا میگذارد. بیتوجهی، بهترین معنا برای غفلت است؛ به این معنا که شخص، خورشید را همواره در برابر داشته باشد ولی هیچ توجهی به آن و تاثیر و آثار آن در زندگیاش نداشته باشد. انسان غافل در حقیقت انسانی است که به حقایق هستی بیتوجه است.از این رو برای غفلتزدایی همواره از ذکر به معنای یادآوری سخن به میان میآید؛ زیرا یادآوری، موجب توجهیابی شخص به موضوع شده و اهتمام او را بر میانگیزد. بر این اساس، غفلت نمیتواند امری ارزشی باشد، زیرا موجب میشود تا شخص آگاه و عالم، در حالتی قرار گیرد که توجه و اهتمامی به موضوعی که در زندگی وی تاثیرگذار است، نداشته باشد.در آموزههای قرآنی بیشترین توجه و اهتمام به مسئله حقایق انجام میگیرد و هدف خداوند آشناسازی بشر با حقایق هستی و ایجاد درک درست از حقایق و واقعیتهای آن برای تحقق بینش و نگرش صحیح و راستین در بشر است. از این رو غفلت به معنای قرار گرفتن در بیخبری و بیتوجهی، امری مذموم و ناپسند دانسته شده است.
در این میان بیتوجهی و غفلت از برخی امور و حقایق بسیار خطرناک و آسیبزاست. از جمله این امور میتوان به غفلت از خدا، غفلت از آیات خدا، غفلت از آخرت و غفلت از قیامت و حسابرسی در آن اشاره کرد. از این رو بسیاری از آموزههای قرآن به عوامل ایجادی این نوع از غفلت و آثار آن در زندگی دنیوی و اخروی اشاره کرده است.بی توجهی و بیاعتنایی به چیزی که میبایست مورد توجه و اعتنا قرار گیرد، همان غفلتی است که خداوند در آموزههای قرآنی آن را ناپسند شمرده است.خداوند با بیان آثار و پیامدهای خطرناک چنین غفلتی، میکوشد تا توجه و اهتمام مومنان را به حقایق و بهویژه اموری خاص بر انگیزد.در آیات ۱۰۶ تا ۱۰۸ سوره نحل، غفلت از آخرت را موجب ارتداد انسان بر میشمارد. به این معنا که انسان اگر از آخرت غافل شود و تنها به زندگی دنیوی بچسبد و آن را دوست داشته باشد، در یک فرآیندی از هدف زندگی و آفرینش انسان دور میشود و گرفتار کفر نسبت به خدا و آخرت میگردد. بسیاری از مردم با آنکه به خدا و حکمت آفرینش و آخرت و حساب و کتاب آن ایمان دارند، ولی به سبب آنکه در دام دنیا و خواستههای نفسانی میافتند، اندکاندک این دوستی و علاقه به دنیا و مادیات آن، آنان را از خدا و آخرت غافل میسازد و اینگونه میشود که به کفر کشیده میشوند. از این رو خداوند از مومنان میخواهد تا همواره هوشیار و بیدار باشند و اجازه ندهند که امور دنیوی آنان را به خود وابسته کند و دنیادوستی در جانشان ریشه بداوند.بیگمان آیات الهی در آفاق و انفس(درون آدمی)، مهمترین عامل شناختی انسان از خدا و حقیقت هستی میباشد. همین آیات الهی هستند که آدمی را همواره به عظمت خداوندی و حکمت الهی توجه میدهند و مسیر روشن زندگی را برای آدمی ترسیم میکنند.غفلت آدمی از آیات خدا مایه انحطاط و سقوط آدمی دانسته شده است؛ (اعراف، آیه ۱۴۶) زیرا آدمی اگر دچار چنین غفلتی شود از حیوان نیز پستتر میگردد (اعراف، آیه ۱۷۹)؛ چون آنچه اساس انسانیت آدمی را تشکیل میدهد، آگاهی و خردورزی است که وی را در مسیر تعالی و کمال قرار میدهد؛ در حالی که بیخبری و بیتوجهی به آیات الهی، قدرت درک و فهم و شعور آدمی را کاهش میدهد و او را از حیوان نیز پستتر میگرداند؛ چه آنکه حیوان از چنین امکانی بهطور طبیعی برخوردار نیست ولی آدمی با آنکه از ظرفیت بالای ادارکی و شعور برخوردار است، از آن بهره نمیگیرد و حتی در مسیر سقوط، آن را به کار میگیرد.خداوند با بیان داستان مسخ اصحاب سبت در پی غفلت آنها از پندهای موعظه گران میکوشد تا نشان دهد که چگونه آدمی میتواند با غفلت خویش از جایگاه انسانی سقوط کند. (اعراف، آیات ۱۶۳ تا ۱۶۶(قارون نیز از جمله مصادیق اهل غفلت است که دلبسته به دنیا و مادیات زودگذر آن شد و دوستی دنیا را بر دوستی آخرت برتری داد و در نهایت به سبب غفلت و بیتوجهی به هشدارهای عالمان قوم خود، گرفتار خشم الهی شد و در زمین فرو رفت تا انحطاط واقعی آدمی را اینگونه به نمایش گذارد. غفلت از آیات خداوندی همچنین موجب انکار آخرت و دلبستگی و علاقه به دنیا و مادیات زود گذر آن میشود. اصولا غفلت از خدا و آیات الهی موجب دلبستگی به دنیا میشود و این دلبستگی و دوستی دنیا، زمینهساز رفتارهای نابهنجار، ظلم و ستم به خود و دیگری میگردد و انجام گناه و اعمال ناروا را طبیعی میسازد(یونس، آیات ۷ و ۸) از این روست که کافران به سادگی در زندگی مرتکب گناه میشوند و کردارهای زشت و ناشایست از خود بروز میدهند(مومنون، آیه ۶۳)؛ زیرا غفلت از خدا ونظام ثبت و حسابرسی اعمال موجب آلودگی آنان به کردارهای بد و ناشایست میشود(مومنون آیات ۶۲ و۶۳ و نیز فصلت آیه ۲۲) و اگر کافران میدانستند که خداوند همه چیز را حساب و کتاب میکند و همه کارها ضبط و ثبت میشود و حتی در قیامت اعضا و جوارح آدمی شهادت میدهد، دیگر جرات به انجام گناه نداشتند ولی چون از اینگونه از امور و حقایق هستی غافل هستند، به کردارهای زشت رو میآورند و گناهان را به سادگی مرتکب میشوند. (فصلت، آیات ۲۱ و ۲۲)از این رو انسان غافل، نمیتواند لایهها و سطوح مختلف مسائل را ببیند و تحلیل و درک درستی از آن داشته باشد و توصیههای مبتنی بر واقعیت ارائه دهد. اینگونه است که خداوند در ترسیم تصویری از وضعیت هولناک کافران در قیامت، ازحسرت آنها در آن روز به سبب غفلتشان در دنیا سخن به میان میآورد و آن روز را یوم الحسره کافران میخواند که چشمانشان از حدقه درآمده است.زمینههای غفلت:اموری چون آرزوهای باطل و ناچیز(حجر، آیات ۲ و ۳)، برخورداری از نعمتهای دنیایی و رفاه زیاد و عمر طولانی (انبیاء، ایات ۴۲ و ۴۳) دنیادوستی و سرگرم شدن به آن و قرار گرفتن در موقعیتهای برتر اقتصادی و اجتماعی (مریم، آیات ۷۳ و ۷۵) از مهمترین علل و عواملی است که غفلت را در انسان ایجاد و یا تقویت میکند.