چیستی و حقیقت «روح» از نظر قرآن 99/4/8
چیستی و حقیقت «روح» از نظر قرآن
«الروح» خود یکی از مخلوقات امری الهی است.(اسراء، آیه ۸۵) هم چنین از نظر قرآن، روح به عنوان «فرشته» و از جنس آنان در خطاب کلی و عمومی الهی برای سجده داخل است .در باره «روح» مطالبی در قرآن بیان شده که می تواند جایگاه خاص و ویژه روح را در میان فرشتگان روشن سازد. از جمله این مطالب عبارتند از:1-موجودات امری: روح مانند دیگر فرشتگان از مخلوقات الهی است. البته «خلقت» در فرهنگ قرآنی گاه ناظر به «مقام خلقی و امری» است و گاه تنها ناظر به مقام «خلق بدون امر». به نظر نسبت میان خلق و امر عموم و خصوص مطلق باشد؛ به این معنا که هر گاه «خلق» به تنهایی به کار می رود، مراد هر دو نوع از «مخلوقات» است؛ اما هر گاه با امر به کار می رود؛ تنها نوعی خاص از خلق را شامل می شود و دیگر شامل امر نمی شود. خدا در قرآن می فرماید: برای اوست خلق و امر.(اعراف، آیه ۵۴) در جایی دیگر درباره روح به صراحت می فرماید: و در باره روح از تو مى پرسند؟ بگو: روح از سنخ امر و فرمان پروردگار من است؛ و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است. (اسراء، آیه ۸۵) 2-عدم نیاز به فرآیند: اگر روح از فرشتگان است؛ بنابراین، فرشتگان نیز می بایست از مصادیق «خلق امری» باشند؛ یعنی روح و فرشته مانند دیگر «مخلوقات غیر امری» نیازمند طی شدن «فرآیندی» برای خلقت نیست؛ زیرا تفاوت «امر و خلق» در این این است که موجودات خلقی نیازمند فرآیندی برای خلقت هستند؛ مانند آسمان ها و زمین که «شش روز خلقت» آنان طول کشیدیا مانند انسان ها که فرآیندهای خلقتی آنان پیچیده تر است.(مومنون، آیه ۱۴؛ حج، آیه ۵)؛ اما روح و دیگر فرشتگان، این گونه نیستند؛ زیرا خدا درباره موجودات «امری» می فرماید: او پدید آورنده آسمانها و زمین است؛ و چون به امری اراده فرماید، فقط مى گوید: موجود باش! پس فورا موجود مى شود. 3-نفخ روح در انسان: شکی نیست که «روح» در انسان دمیده می شود تا «نفس» انشاء شود. بر اساس آیات قرآنی، مسئولیت روح تنها آوردن وحی نیست(غافر، آیه ۱۵)، بلکه برای خلقت نفس نیز مسئولیت دارد.(انبیاء، آیه ۹۱؛ تحریم، آیه ۱۲) به نظر می رسد که مومنان به اعتبار «حفظ نفس» برآمده از «نفح روح» از روحانیت خاص خودشان برخوردار هستند. پس هر نفسی از نفوس انسانی مومنان با «روح خاص» خود که تحت «رب» خود آن نفس است، تایید می شود.(مجادله، ایه ۲۲) 4-وحی: از مسئولیت های «روح» القای وحی یا نزول و تنزیل و انزال آن است که بارها با اشکال گوناگون بیان شده است. «روح الامین» همان «الروح» است که مسئولیت القای وحی را به قلب پیامبر(ص) به عهده داشته است. از نظر قرآن چیزی که روح القای می کند از جنس نور است .برهمین اساس مردم از ظلمت به نور خارج می شوند. 5-تدبیر امور: تدبیر امور از طریق فرشتگان «مدبرات امر»(نازعات، آیه ۵) از آسمان به زمین انجام می شود و در سلسله مراتب این کار فرشتگان مخصوص حضور دارند. «امر» در یک روز هزار ساله نزول دارد، نه این که نزول فرشتگان صورت گیرد و هزار ساله زمینی به درازا بکشد(سجده، آیه۵) پس امر از یک فرشته بالاتر به فرشته پایین تر داده می شود، نه این که فرشتگان بالا برای امر نزول یابند؛ زیرا برای هر فرشته ای مقام معلوم است که از آن «مقام» فروتر نیاید یا فراتر نرود.(صافات، آیات ۱۶۴ تا ۱۶۶) 6-ماموران مقدرات شب قدر: از دیگر مسئولیت های «روح» تنزل هر ساله در شب قدر برای ماموریت های سالانه مقدرات هستی است. از نظر قرآن، روح با فرشتگان در شب قدر به اذن الهی برای هر «امری» هر ساله تنزلاتی دارد. از جمله اهداف این تنزلات افزون بر امر الهی و مقدرات هستی، تنزیل مکرر بر بندگان خاص الهی از خلفای خدا برای انذار است.(نحل، آیه ۲) 7-نام و عناوین گوناگون روح: در قرآن از «الروح» (اسراء، آیه ۸۵) با عناوینی چون «روح القدس»یا «روح الامین»(شعراء، آیه ۱۹۳) یا «روحی»(ص، آیه ۵۲) یا «روحه»(سجده، آیه ۹) یا «روحنا»(انبیاء، آیه ۹۱) یا «روح منه»(نساء، آیه ۱۷۱) یا «روح الله»(یوسف، آیه ۸۷) یاد کرده است.8-تایید پیامبران: از نظر قرآن پیامبران اولوا العزم موید به تایید روح القدس هستند. از آن جایی که «رب» پیامبر(ص) رب العالمین است، روح تایید کننده آن حضرت نیز «الروح» است که مطلق روحانیت است. 9-جبرئیل: از نظر قرآن، حضرت جبرائیل به عنوان فرشته وحی و روح الامین و روح القدس، از فرشتگان برتر الهی است. 10- عامل امید و رهایی از یاس: از نظر قرآن، «روح الله» عامل امیدواری و رهایی از یاس در انسان مومن است.(یوسف، آیه ) 11- تثبیت ایمان: روح القدس با «تنزلات» قرآن به سوی پیامبر(ص) در قالب «تنزیل» نه «انزال» موجب تثیبت ایمان مومنان ، هدایت و بشارت برای مسلمانان می شود.(نحل، آیه ۱۰۲) 12-قرآن و ایمان: از نظر قرآن، روح القدس، برای پیامبر(ص) «روحانیت خاصی» دارد که قرآن و نور ایمان است.(شوری، آیه ۵۲) 13-جزیی از امر الهی: از نظر قرآن روح «من امر الله» است. در حقیقت روح از امر الهی بخشی از حقیقت «امر الله» است نه تمام آن. بر این اساس نور قرآن که از روحانیت برخوردار است، بخشی از تمام حقیقت «امر الهی» است.(شوری، آیه ۵۲) 14-تمثل: از نظر قرآن، «روح» از فرشتگان و قابلیت «تمثل» را دارد، به طوری که برای مریم به شکل بشری کامل و خوش اندام و معتدل نمایان شده و روح عیسی را در رحم او دمید.(مریم، آیه ۱۷) به این معنا که روح با تمثل بشری، نفس عیسی را انشاء کرد. 15-عرشیان: از نظر قرآن روح به لحاظ درجه رفعت از عرشیان است که برا ی اموری چون «وحی» و «نفخ» روح و «تایید» پیامیران بزرگ الهی مسئولیت هایی را دارا هستند. 16-عروج روح: از نظر قرآن روح به سوی خدا در روزی برابر با پنجاه هزار سال قمری عروج می کند.(معارج، آیه ۴) 17-مامور چون فرشتگان: روح همانند دیگر فرشتگان با همه رفعت در مقام و منزلت در عرش الهی می بایست در صف به انتظار «اذن» الهی باشد تا کاری انجام دهد یا سخنی بگوید و عملی داشته باشد.(نباء، آیه ۳۸) 18-جبریل علیه السلام روح الهی است. او رسول کریم صاحب قوت و مکانت در نزد خدای صاحب عرش است. جبرئیل هم چنین مطاع و اطاعت شوند و امین الهی است.(تکویر، آیات ۱۹ تا ۲۱) او ذی قوه و شدید القوی و مهر قوای الهی است و در میان فرشتگان در ازیاد قوت و قدرت جزو برترین ها است.(نجم، آیه ۷)
عالین غیر از فرشتگان :از نظر قرآن ، در یک دسته بندی کلی هستی به دو دسته اصلی «امر و خلق» تقسیم می شود. به نظر می رسد که «روح»و نیز «عالین»(ص، آیه ۷۵) از موجودات امری هستند نه از موجودات خلقی و از همین جهت غیر از فرشتگان هستند. از همین روست که خدا هماره در آیات قرآنی «روح» را جدا از «ملائکه» مطرح می کند.(نباء، آیه ۳۸) به عنوان نمونه از عروج یک روزه «فرشتگان و روح» سخن به میان می آید که بر اساس شمارش سال قمری پنجاه هزار سال است.(معارج ، آیه ۲) هم چنین درباره تنزل فرشتگان و روح سخن گفته است که برای «امر سالانه» در شب قدر است.(قدر، آیه ۴) در همه این آیات فرشتگان در معیت روح هستند به طوری که احساس می شود که روح مسئولیت فرماندهی فرشتگان را به عهده دارد.از نظر قرآن، روح از جنس «امر» نه «خلق»(اسراء، آیه ۸۵) و مسئول امر(غافر، آیه ۱۵) است. از نظر قرآن، انسان به سبب آن که دارای «روح» است، از منزلت برتری از فرشتگان قرار دارد که از جنس روح نیستند. انسان به سبب همان روح دمیده که به شکل «نفس» در آمده است از عالم غیب روح است که عالم امری است نه عالم خلقی.
خدا «جبرئیل» را به عنوان «مسئول وحی» معرفی می کند(بقره، آیه ۹۸) که البته موجب دشمنی اهل کتاب با ایشان می شود.(بقره، آیه ۹۸) از نظر قرآن، جبرئیل از جنس «روح» است و از همین رو، در آیات دیگر از او به «روح الامین» (شعراء، آیه ۱۹۳) و «روح القدس»(بقره، آیه ۲۵۳) یاد کرده است. بنابراین جبرئیل به سبب روح بودن فراتر از فرشتگان دیگر تا جایی که انسان گمان می کند که از جنس دیگر غیر از جنس فرشتگان است.(تحریم، آیه ۴)روح القدس دارای مسئولیت هایی است که از جمله نزول قرآن بر قلب پیامبر(شعراء، آیه ۱۹۴) است که البته در این ماموریت، فرشتگان نیز او را همراهی می کنند.(نمل، آیه )از نظر قرآن، مسئولیت اصلی روح القدس، نزول وحی است. روح القدس مسئولیت تایید مومنان و پیامبران از جمله عیسی بن مریم را به عهده دارد. خدا بیان می کند که «القاء روح» بر مریم(نساء، آیه ۱۷۱) ، ارسال روح بر مریم(مریم، آیه ۱۷) ، نفخ روح بر مریم و نزل «روح القدس» برای تثبیت قلوب مومنان(بقره، آیه ۱۰۲) و نزول روح برای وحی بر پیامبر (شوری، آیه ۵۲) برای اهداف متفاوت بوده است.فرشتگان معمولی در عالم «روح» و «عالین» حضور نمی یابند؛ زیرا فراتر از ظرفیت وجودی آنان است. البته «روح» با آن که از مقام امری است نمی تواند در عالم «عالین» حضور یابد. از نظر قرآن، عالین «مامور به سجده» نبودند(ص، آیه ۷۵)؛ زیرا اصولا آنان از جنس فرشتگان نیستند؛ چنان که از جنس جنیان نیستند؛ بنابراین، عدم سجده ابلیس می بایست ارتباط به یکی از دو شق داشته باشد: استکبار یا عالین. به این معنا که از سوی ابلیس یا باید تمرد استکباری رخ داده باشد؛ یا آن که اصولا داخل در خطاب سجده نباشد؛ زیرا فراتر از فرشتگان باشد که همان «عالین» هستند.البته ممکن است گفته شود که «عالین» شامل گروه هایی از جنس «کروبین» و مانند آن ها است که از جنس فرشته نیستند؛ زیرا فرشتگان خلقی هستند و آنان از موجودات امری هستند.از نظر قرآن، انسان به سبب خصوصیاتی در سطح فروتر از «عالین» ولی برتر از فرشتگان و جنیان است. البته برخی از انسان ها همانند چهارده معصوم(ع) می توانند همان «عالین» باشند؛ چنان روایات بسیاری برای این امر تاکید دارد.از نظر قرآن، فرشتگان به سبب «خالص شدن» و مقام «مُخلَص» معصوم هستند؛ چنان که انسان های «مُخلص» نیز این گونه هستند و اصولا شیطان نسبت به آنان دسترسی ندارد نه این که دسترسی داشته باشد ونخواهد وسوسه کند و شیطنت ورزد. پس اگر در دسترس بودند بی گمان وسوسه می کرد، ولی آنان همانند فرشتگان معصوم بوده و بیرون از دسترسی ابلیس هستند.