مهار شهوت نفسانی با عفت باطنی               

عفت به معنای مهار شهوات نفسانی، یک حالت باطنی است که آثار آن در رفتار و کنش و واکنش ها خودنمایی می کند. در جهاد و تزکیه نفس می بایست عفت به عنوان یک فضلیت اخلاقی دردستور کار قرار گیرد و ملکه و مقوم عفت در نفس ایجاد شود. از آن جایی که عفت نفس ارتباط تنگاتنگی با دین داری، عقل مداری و به ویژه حیای اخلاقی دارد، لازم است به عفت نفس به عنوان خاستگاه بسیاری از فضایل دیگر انسانی توجه و اهتمام خاص شود. در فرهنگ قرآنی واژه عفّت، حالتى از حالتهاى نفس است که با وجود آن، شهوت نمى تواند بر نفس غلبه کند.در فرهنگ اخلاق اسلامی نیز، عفّت، انقیاد قوّه شهویّه، در مقابل امر و نهى عقل، همچون ازدواج به عنوان عمل معقول و مقبول و خوردن در حد اعتدال عقلى و عرفى است.

کسی که بی عفتی می ورزد در حقیقت پرده دری و دریدگی می کند و به فاسق و فاجر نزدیک است که نشانه بی تقوایی است. امام جعفر صادق( ع)در تبیین مفهوم و ماهیت عفت به ضد آن اشاره می کند؛ چرا که یکی از راه های شناخت ماهیت امور، شناخت ضد آن است؛ امام صادق(ع) عفت را جزو فضایل و سجای اخلاقی معرفی کرده و با اشاره به ضد آن می فرمایند یکی از سجایای اخلاقی، عفت است که ضد آن همان بی پروائی است. امیرالمومنین (ع)عفت باطنی را به عنوان یکی از چهار فضلیت برتر انسانی معرفی می کند و تاثیر آن را در مدیریت قوای نفسانی به ویژه شهوت ارزیابی می کند و می فرمایند : فضایل بر چهار گونه اند: ۱- حکمت که موضوع آن فکر است، ۲- عفت که موضوع آن شهوت است، ۳- قوه و نیرو که موضوع آن غضب است، ۴- عدالت که موضوع آن اعتدال نفسانی است.   در روایات اسلامی است که سه گانه دین و عقل و حیا هماره با هم هستند: روایت می کنند که جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت: اى آدم من مأمور شده‌ام که ترا در انتخاب یکى از سه چیز مخیر سازم. پس یکى را برگزین و دوتا را واگذار. آدم گفت: چیست آن سه چیز؟ گفت: عقل و حیاء و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیاء و دین گفت شما بازگردید و او را واگذارید، آن دو گفتند: اى جبرئیل ما مأموریم هرجا که عقل باشد با او باشیم. گفت خود دانید و بالا رفت.از این روایت به دست می آید که دین داری و حیاورزی بازتابی از عقل مداری نفس انسانی است. پس اگر قوه عاقله بر قوه جاذبه و دافعه حاکمیت یافت و آن دو منقاد شوند، به طور طبیعی حیا به معنای اخلاق عملی و دین به معنای پذیرش فلسفه خلقت و آخرت و عمل براساس محتوای شریعت تحقق می یابد. از همین روست که از نظر قرآن کسی که قوه عاقله او به هر دلیلی حاکمیت نداشته باشد، گرفتار سفاهت بوده و به جای دین گرایی و اخلاق محوری به دین گریزی و اخلاق گریزی گرفتار است؛ پس از نظر قرآن، کسی که گرفتار بی خردی و بی عقلی است و عقل خویش را به اشکال گوناگون از قابلیت استفاده انداخته و دفن و دسیسه کرده است، از دین توحیدی و دعوت پیامبران الهی که مبتنی بر عقلانیت و الهامات باطنی نیز است، گریزان است؛ در حالی که کسی که از عقلانیت فطری و حجت باطنی بهره می برد، به طور طبیعی رفتاری مبتنی بر دین مداری و اخلاق مداری خواهد داشت.البته باید توجه داشت که مراد از عقلی که حجت الهی است، عقل عبادی و فطری است که مطابق فطرت الهی و الهامات عمل و رفتار می کند. این که امام صادق (ع)می فرماید: حجّت خدا بر بندگان پیامبر است و حجّت میان بندگان و خدا، خرد است.  به هر حال، این عقل است که عفت تقوایی را بر پا می دارد و در سایه آن انسان رفتاری مبتنی بر تقوای الهی در پیش می گیرد و مبتنی بر دو حجت ظاهری و باطنی عمل می کند که اساس شریعت است؛ زیرا نقل و عقل به عنوان دو حجت معتبر الهی بنیاد شریعتی هستند که تقوای الهی را به ارمغان می آورد و انسان را به رستگاری و بهشت می رساند. از نظر آموزه های وحیانی اسلامی در ارزش و اهمیت عفت عقلانی و باطنی همین بس که به عنوان برترین عبادت معرفی شده است. امیرالمومنین (ع)می فرمایند: در روی زمین، بهترین کارها نزد خداوند دعا و برترین عبادت پاکدامنی است.هم چنین امیرالمومنین (ع)درباره اهمیت عفت باطنی به عنوان یک نعمت کمالی می فرمایند : کمال نعمت الهی آراستگی به سخاوت و عفت و پاکدامنی است.

در اهمیت و ارزش عفت که خود نوعی «کف نفس» همانند روزه از شهوات است، امیرالمومنین (ع)در مقام مقایسه کف نفس در قالب عفت با قالب روزه می فرمایند : بازداشتن دل از افکار ناشایسته، بهتر است از روزه داری و خودداری از خوردن غذا .چنان که گفته شد عفت نفس بازتابی از تقوای الهی است که همانا مدیریت و مهار قوای نفسانی به ویژه قوه شهوت با عقلانیت و انقیاد هواهای نفسانی با عقلانیت است. از همین رو، می توان گفت که صبر بر تقوای الهی با عفت ورزی بهتر از صبر عذاب الهی در دنیا و آخرت است که بدون تقوای الهی و عفت باطنی انسان بدان مبتلا می شود. با نگاهی به آیات قرآنی می توان نشانه ها و آثاری برای عفت باطنی و تقوا و عقلانیت فطری شخص یافت که از جمله آن ها عبارتند از:

اعتدال جنسی: از نظر قرآن کسی که دارای عفت نفس باطنی است، قوه شهوت وی منقاد عقلانیت فطری اوست و به طور طبیعی از راه های طبیعی و معقول و مقبول عرف و شرع به نیازهای شهوانی خود پاسخ می دهد که ازدواج از جمله آن ها است. 2-دست یابی به مقام عبادت: از نظر آموزه های وحیانی اسلام دست یابی به مقام عبادت وبندگی که فلسفه آفرینش انسان و جن است(ذاریات، آیه ۵۶) به تقوای نفسانی است که بروز و ظهور همان عفت باطنی است. آثار و برکات این عفت در رفتار مناسکی خود بیانگر بندگی شخص نسبت به خدا و اطاعت و انقیاد از او به جای انقیاد از هواهای نفسانی است. 3-دست یابی به مقام فرشتگان : از نظر قرآن هر انسانی با اعمال خویش خود را برای ابدیت می سازد و سازه اخروی هر کسی همان اعمال و افکار و عقاید اوست. بنابراین اگر کسی بخواهد متاله و خدایی شود و یا چون فرشتگان باشد، باید همانند فرشتگان عفت ورزد. 4-غیرت: از آثار عفت در رفتار اجتماعی می توان به غیرت افراد اشاره کرد. انسان عفیف در اشکالی دارای غیرت هستند. 5-دارایی و ارزش فراگیر: از نظر آموزه های وحیانی کسی که عفیف است و از عفت باطنی برخوردار است از سرمایه بزرگی نیز سود می برد که او را از هر گونه فقر و فاقه در امان نگه می دارد.  6-حکمت: همان طوری که ارتباط تنگاتنگی میان عفت و غیرت یا عفت و تقوای الهی و آثار آن است، هم چنین عفت به معنای عصمت و نگه داشت خویش از هر گونه پلیدی و زشتی به معنای دست یابی به حکمت الهی در گفتار و رفتار است. 7-تضعیف شهوت : مهم ترین مشکل انسان در زندگی حاکمیت هواهای نفسانی به ویژه شهوت بر نفس است به طوری که تنها هواهای نفسانی و خواسته های آن، شخص را به کنش و واکنش وادار می سازد. برای رهایی از حاکمیت شهوت لازم است تا عقل حاکم شود و عفت باطنی در ذات شخص تحقق یابد. 8-طیب شدن در ذات و رفتار: از دیگر آثار عفت باطنی نفس، پاکی و پاکیزه در ذات و رفتار است، 9-رستگاری و فلاح: از نظر آموزه های قرآنی، رستگاری انسان در گرو عفت و تقوایی است که بر اساس خودنگهداری از هواهای نفسانی به دست می آید.(مومنون، آیات ۱ و ۵) 10-مصونیت از اذیت: کسانی که دارای عفت باطنی باشند به طور طبیعی حیا می ورزند و در رفتار اجتماعی اهل حیا هستند. 11-خیریت: از نظر قرآن، برخی از امور نعمت است که بسته به استفاده می تواند خیر باشد، اما برخی از امور خود خیریت دارند و نیازی به چیزی دیگر نیست؛ از جمله این امور عفت است که خیر مطلق است. 12-مغفرت الهی: کسی که عفت می ورزد از مغفرت الهی بهره برده و مشکلات قبل و بعدش برطرف می شود و خدا از در رحمت با وی مواجه می شود.