موضوعات اساسی تفکر از نظر قرآن     

انسان موجودی عاقل و متفکر است. تفکر فرآیندی است که خروجی و برآیند آن علم و دانش است؛ زیرا یکی از راه های دست یابی به علم و دانش در کنار وحی و شهود، تفکر در هستی است. از آن جایی که موضوعات بسیاری در هستی است که قابلیت تفکر در آن وجود دارد، با توجه به کمبود وقت و کوتاهی عمر، هر کسی می بایست به موضوعاتی بیش ترین عنایت و توجه را داشته باشد که از موضوعات اساسی است؛ زیرا جهل و نادانی درباره برخی از موضوعات موجب تباهی زندگی در دنیا و آخرت می شود. از نظر قرآن، هر انسانی مکلف و موظف است تا در باره برخی از موضوعات خاص به علم و دانش قطعی و یقینی برسد که فلسفه و سبک زندگی او را مشخص می سازد. در این موضوعات اساسی نمی توان به تقلید بسنده کرد، بلکه می بایست به دانش قطعی از طرق نقل معتبر و تعقل رسید؛ که البته نقل معتبر نیز با تعقل و تفکر مورد قبول و پذیرش قرار می گیرد و انسان مجاز به پذیرش آن به عنوان اصول و قواعد علمی می شود.در حقیقت برای هر تفکر صحیحی دو داده راست و درست لازم است که شامل داده های بیرونی و محیطی جمع آوری شده از طریق حواس و داده های فطری و باطنی و تکوینی موجود در قلب و فؤاد است.به هر حال، فرآیند تعقل و تفکر نیازمند سلامت در ابزارهای شناختی، ادراکی و گرایشی و عدم بیماری و مرض یا دفن و دسیسه و ختم و طبع است که در آیات بسیاری به آن اشاره شده است.حال پس از سلامت همه این ابزارها و حفظ و سلامت قلب و داده های فطری و عدم دفن و دسیسه آن، موضوعاتی که می بایست مورد تفکر قرار گیرد، موضوعاتی باشد که تعیین کننده فلسفه و سبک زندگی انسان است؛ زیرا با دانش و علم به چنین موضوعاتی است که سعادت دنیا و آخرت تامین می شود. از همین روست که خدا در قرآن خواهان توجه و اهتمام به موضوعاتی خاص است که تامین کننده فلسفه و سبک زندگی انسان است.با توجه به گستره بی نهایت موضوعاتی که قابلیت تفکر را دارد، قرآن موضوعات خاصی را به عنوان موضوعات اساسی و اصلی تفکر برای بشر بیان کرده است تا با تفکر در آنها به علم و دانش قطعی و یقینی رسیده و فلسفه و سبک زندگی خویش را مشخص کند. بی گمان اصول الدین یکی از این دسته موضوعات تفکری از نظر قرآن است. 1-خداشناسی: از نظر عقل انسانی، هستی شناسی و وجود شناسی مهم ترین موضوع فلسفی است که می بایست با تفکر در آن، به علم یقینی قطعی درباره آن دست یافت؛ زیرا حقیقت وجود و هستی می تواند موضوع زندگی را نیز حل و فصل نماید و برای انسان فلسفه ای را روشن سازد که با عنصر بقا و حیاتی انسانی ارتباط تنگاتنگ دارد. از نظر قرآن، با تفکر در هستی شناسی می توان به این نتیجه رسید که وجود مساوی با همان چیزی است که از آن در دین، به الله و خدا، و در فلسفه به عنوان واجب الوجود یاد می شود که در برابر ممتنع الوجود و ممکن الوجود قرار دارد. از نظر قرآن، این خداست که همه هستی را به عنوان «صمد» پر کرده و جای خالی و اجوفی به جا نگذاشته است؛ 2-آخرت شناسی: انسان با تعقل و تفکر در مساله زندگی پس از مرگ به این نتیجه می رسد که مرگ تنها ابزار انتقال انسان از نشئه ای به نشئه ای دیگر است. مرگ این مخلوق الهی در کنار حیات(ملک، آیه ۲) به انسان کمک می کند تا به عوالم دیگر هم چون برزخ و در نهایت قیامت منتقل شود و به حیات و زندگی خویش در شکلی دیگر ادامه دهد. از نظر قرآن، انسان با تفکر در اموری چون مرگ و زندگی گیاهان و حیات مجدد و رستاخیز آنان در زمین، به این حقیقت می تواند دست یابد که زندگی انسان محدود به زندگی دنیوی نیست، بلکه زندگی پس از مرگ نیز جزیی از زندگی انسان است که با انتقال به جهانی دیگر ادامه می یابد. 3-راهنما شناسی: اگر بپذیریم خدا همه هستی را بر اساس حکمت و اهداف غایی آفریده و در مقام ربوبیت و پروردگاری به پرورش مخلوقات در این همین راستا می پردازد، به این موضوع می رسیم که راه های گوناگونی برای هدایت مخلوقات به سوی هدف در اختیار خدا است که آن را به کار می گیرد. از نظر قرآن، هدایت الهی در قالب تکوینی – فطری برای همه مخلوقات از جمله انسان وجود دارد(طه، آیه ۵۰)؛ اما از آن جایی که جن و انس دارای اراده و حق انتخاب میان کفر و ایمان و شکر و کفران هستند.افزون بر هدایت فطری تکوینی، هدایتی در قالب هدایت تشریعی و وحی ارایه شده تا انسان و جن را راهنمایی کند.(بقره، آیات ۲ و ۳ و ۳۸) انسان با هدایت های تکوینی و تشریعی به سوی حق که همان توحید محض است، حرکت می کند و در قالب «انا لله و انا الیه راجعون»حرکت او از خدا آغاز و به خدا انجام می یابد. در این راه خدا افرادی را به عنوان راهنما انتخاب کرده که همان پیامبران و اولیای الهی هستند. اطاعت از آنان موجب می شود تا در مسیر درست و صراط مستقیم الهی باقی بمانند و به هدف غایی الهی برسند بی آن که گم و گمراه شوند. 4-جهان شناسی: از نظر قرآن، انسان خلیفه الله بر زمین است که ماموریت دارد تا اسماء و صفاتی الهی را در چارچوب هدایت های تکوینی و تشریعی در خود اظهار کرده و مظهر اسماء و صفات الهی شده تا بتواند در مقام ربوبیت و پروردگاری ظاهر و در عالم تصرفات تکوینی داشته و به تغییر خلقت بر اساس اهداف و حکمت های الهی در آفرینش اقدام کند این خلیفه می بایست در زمین تصرفاتی داشته باشد که به استعمار و آبادانی آن منجر شود.(هود، آیه ۶۱) بنابراین، برای این که در مسیری قرار نگیرد که تغییرات موجب فساد و افساد در زمین شود، چنان که بسیاری از تصرفات بشر و تغییراتی که در زمین ایجاد کرده به سبب تغییرات نامطلوب در نفوس،تغییراتی نامطلوب و فساد آمیز بوده است(روم، آیه ۴۱)، خدا از مردمان می خواهد تا به تفکر در جهان پیرامونی بپردازند تا تغییرات در راستای حکمت الهی باشد. بخش بزرگی از آموزه های قرآنی به مردمان هشدار می دهد تا با تفکر صحیح در آیات تکوینی الهی، از آن ها به گونه ای بهره گیرند که هم آنها به کمال خویش برسند و هم انسان به شکل مطلوب و صحیحی از آنها بهره گیرد؛ زیرا علومی چون فیزیک، شیمی، روان شناسی، ستاره شناسی و مانند آنها نقش اساسی در زندگی انسان در دنیا و آخرت داشته و تغییرات مثبت و سازنده ای را در فلسفه و سبک زندگی انسان ها ایجاد می کند.